کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

شب شعر نجوای پاییز

سلام! 

بیستم آبان به اتفاق جمعی از دوستان به شب شعری دانشجویی رفتیم . 

یاد شب شعرای دانشگاه خودمون افتادم...اما با یه سری تفاوت! 

یادمه یه شب یکی از بچه های دانشکده علوم برای شروع پشت میکروفون رفت و شعرش را با این بیت شروع کرد: 

مرد تبر به دست مرا ترک می کند 

تنها بت بزرگ مرا درک میکند! 

... 

واقعا محیطی به یاد ماندنی بود ... 

دانشجوها(خودمون)همه کاره بودیم...خودمون بودیم و خودمون! بدور از هر گونه مخلفات اضافی یا استرس از امکانات و مجری و گروه موزیک و...!ساده اما بی نهایت دل نشین!  

من و دوستانم باید از مسئولین برگزاری ممنون باشیم که آن فضا های دست نیافتنی را دوباره به ما هدیه کردند. 

خدا قوت!

 

وظیفته جناب!!!

گروه: 

دوستی میگفت:من تعجب میکنم از این همه تغییر رفتار در ایرانیان...!  

گفتم: چطور مگه؟! 

گفت:مثلا دانش آموزان و حتی دانشجوهایی(همون دانش اندوزان!)را می بینی که اول راه میگویند:هدف ما جز خدمت نیست و باید برای کشور و حتی همه انسانها....اما پای عمل که میرسه یکی بدتر از دیگری...! 

بعد هم مثالی زد از پزشکان بسیااااار محترمی (با عرض پوزش از برخی پزشکان!) که جانشان از تنشان بیرون می آید تا کاری برای خلق الله انجام دهند!آن هم با منت اضافه! 

و برگه روزنامه ای را جلوی من باز کرد و مقاله ای تحت عنوان - بی میلی پزشکان از رفتن به مناطق محروم...- نشانم داد.داشت آمپرش میرفت بالا! انگار به خون پزشکان تشنه بود ...آخه  با چند تایی از اونا هم سر و کله زده بود...! 

میگفت: این پزشکان زحمت کشیده اند و .... همه اینا درست ! 

 اما مگه -حرفه پزشکی -جز اینه؟!!  وظیفته جناب!!!!! 

این به اصطلاح آدمها(باز هم از برخی از پزشکان محترم عذر میخوام...!) باید از همون اول فکر اینجاشو میکردن! اونا فقط برای جایگاه اجتماعی یا مادیات یا ...وارد این رشته شده اند و حالا ...این همه بودجه مملکت رو صرف خودشون و اهداف نه چندان مطلوبشان کرده اند و حالا باید نازشان را بکشی!؟ 

یکی نیست بگه بدبخت تر و زحمتکش تر (و البته تو سری خور تر)از شما تو کشور خیلی زیاده...!خوشی زیر دلتون نزنه!!!! یه کم کوتا بیا جناب! پیاده شو با هم بریم! مگه تو کی هستی که ...!اولویت های بسیار مهمتری هست که تو اصلا به اونا فکر هم نکرده ای!... 

 

لینک اون خبر رو براتون میذارم...قضاوت نهایی با شما! 

جام جم آنلاین۶/۸/۸۷

چند جمله نه چندان بی اهمیت...

کسی که از سرنوشت خود می نالد از کوچکی و ناچیزی خود شکایت کرده است 

نوع استفاده از زمان مهم است نه مدت استفاده ار آن. 

شما به اندازه اهدافتان ثروتمند هستید.

کشور تناقض ها

من واقعا به اینکه در کشور تناقض ها زندگی میکنم ایمان آوردم!
این همه آثار باستانی ما در نقاط مختلف کشور داره خاک میخوره (یا خاک اونا رو میخوره!)(کاخ آپادانا  یا معبد زیگورات  به همراه آثا هم جوارشان...یا آبشارهاوآسیابهای سیکا  و...و .... )بعد ما داریم یه سری کارایی میکنیم که....
نمی گم کارمون فلانه ها...!
منظورم اینه که تو قافیه گیر نکنیم...

یکی از دوستان مخلص تعریف میکرد میگفت من وقتی رفتم معبد زیگورات رو دیدم گریم گرفت(!)و حسرت (و البته تاسف)میخوردم که چرا باید این طور باشه ...میگفت خودش شخصا وارد معبد شده...نه محافظی نه راهنمایی نه ...از اشیاء داخل موزه کوچک شوش(باقی مانده از سرقتهای صد ساله)که میگفت افتخار و شوری عجیب در بیان او موج میخورد...میگفت من هر وقت از موزه و ...چیزی میشنیدم یا مستندی میدیدم برایم جالب و مهم نبود ...اصلا حس نمی کردم که اینها اجداد ما بوده اند و کارهایشان اصلا برایم مهم نبود ...اما بعد از بازدید از اون موزه بسیار کوچک با آن آثار که قدمت بالای سه هزار سال را داشتند زیر و زبر شدم!به خودم افتخار کردم و البته حسرت و تاسف خوردم به حال خودم و امثال خودم...یاد موزه شهر خودمان افتادم که مردم به زور میخواستند یه موزه ای ساخته شود (و البته یک تاریخ کم اهمیت تر زنده شود)...اما مردم اینجا برایشان مهم نبوده و نیست...شاید مسئولین هم در این بی رقبتی و لاقیدی مقصر باشند

تو خویش حال من و دوستان را تصویر کن...!

تنش هسته ای

بله دوستان ما برگشتیم...

به هر حال هر رفتی یه برگشتی داره!...و بر عکس..پس  از اینکه بعضی وقتا آپ نمیشه دلخور نشید...

اگه مارو هم یاری نمی کنید ما ناراحت نمیشیم!(این به اون در!)

مثل وقتی که هسته گیاه جوونه میزنه و ...ما هم با بچه ها میخوایم یه تنشی تو اقتصاد کشور ایجاد کنیم...همه چی آمادس فقط مونده این امتحانای ارشد و این مشکل کوچیک خدمت مقدس سربازی که دست و پای چند تا از بچه های اکتیومونو گرفته...

عجب خدمتی از ما بکشند...!

نا گفته نمونه یه عده از دوستان مخلص ما رو خیلی راهنمایی میکنن که جا داره از همشون تشکر کنیم...

منتظر تنشهای برشی ء فشاری و ....تو مملکت باشید!

تقدیم به آن که بارمان را 4.5 ساعت حمل کرد و ...

تقدیم به آن که بارمان را 4.5 ساعت حمل کرد و این نگاه را به من آموخــت؛ 

نگاهی آرام و متین

گوشهایی دراز وسری بزرگ.آرام است و مطیع و بَدَوی مثل این که در طول عمرش فکر نکرده که آیا جور دیگری هم می توان بود یا نه!!  البته این برای یک خر خیلی خوب است .یعنی وقتی فهمید که چه کاره است دیگر به هیچی فکر!! نمی کند. با این وجود مصاحبتی(!) نه چندان بلند، و تفکری فیلسوفانه –عامیانه در رفتار خرو مقایسه آن با آدمیزاد درس هایی مفید به ما می آموزد از جمله:

 1 - در خر طغیان و سرکشی (البته در شرایط کاملاً عادی )نمی بینی.مگر اینکه اذیت وآزار ببیند یا بارش سنگینی کند. و البته که ما آدمها در شرایطی که بارمان سنگین می شود نباید خر بشویم!!

2 - پایبندی به اصل پیوستگی  در حرکت (آهسته اما یوسته رفتن)ازجمله عقاید مورد توجه شدید خر است به خصوص که خر‘ یک خرپیر باشد و مسیر را هم مثل کف سم!! بشناسد .

3-سرعت یک دستگاه خر،در سربالایی ها و سرپایینی ها !!تقریباًدر یک حد است .جالب آن که خر در سربالایی ها بیشتر رغبت به تند رفتن دارد تا در سرپایینی ها. شاید تفاوت خرو اسب در این جا آشکارتر شود و تشخیص ما را درمواقع برخورد با این دو موجود راحت تر کند! در این مواقع اسب ها مثل اسب می دوند ولی خرها مثل همان خر (آقاوار)حرکت می کنند پس ما آدمها هم در مسیر زندگی باید مثل خر برویم !

3-بزرگترین محبت به یک خر زدن اوست (البته در اکثر مواقع )؛چون بیشتر خرها به کتک خوردن عادت کرده اند. اگر به خر نزنید چون کند  می رود بارش سنگینی می کند و زود خسته می شود. ولی فراموش نکنیم که بزرگترین خیانت به یک آدم زدن اوست؛ چون اراده و شعوراورا خدشه دار کرده و ازبین می برد. انسان را باید فهمید و فهماند تا خود در مسیری که به انتخاب خودش است راه برودالبته با رعایت اصل پیوستگی. انسان خر نیست که مثل خر نیاز به مراقبت  دائم داشته باشد.البته آن که به انسان می فهماند خودش نباید خر با شد! وصد البته که تنبیه گاهی لازم وحتی در برخی موارد واجب است .

4-"قانون حمار"خرها نیز با "قانون حمار"ما آدمها فرق می کند که خود به نوعی می تواند باعث تحولی عظیم در علوم راه سازی و حمل ونقل و ترافیک گردد. چرا که خرها در قانون خود اثرات شیب ، کیفیت جاده وامنیت خود (البته این مورد آخر را شک دارم! ) را در انتخاب مسیر در نظر می گیرند ولی ما آدمها به دلایل مشخص!! معمولاً تا حد امکان کوتاه ترین مسیر را انتخاب می کنیم پس خوب است که در انتخاب مسیر هم خرانه عمل کنیم!!

5-خرها دیر پیرمی شوند ولی ما آدمها زود پیر می شویم با این وجود این دلیل نمی شود که برای جوان ماندن خر شویم .

6-نه تنها نظریه داروین، در مورد  آدم ها و میمون ها رد شده ‘این نظریه ی که ما آدمها از نسل خرهستیم نیز باطل است. دلیل این مدعا رامی توان در چند چیز

 جست وجو کرد:  یکی از دلایل مشهود این است که مفصلهای دست و پای خر عکس مفصلهای متناظر در انسان خم می شوند (به دست و پای خود توجه کنید !)

اما آنچه بزرگترین وجه اشتراک را بین انسان و خر نمایان می سازد وجود نشانه هائی از حکمت و دانش خداوند در این موجودات برای اهل تفکر است  .

خرنه تنها به نشان جل و افسار خر است    

تن خر در کت و شلواررود باز خر است

دو سه مثقال خریت زخران چیزی نیست

آدمی هست که الحق دو سه خروارخر است

آری درست  است که هیچ خری آدم نمی شود ،ولی آدم هایی هستند که خر می شوند !

ندا

نتایج نظر سنجی قبلی

سوال بود:

به نظر شما مشکل اموزشی ما ناشی از چیست؟

پاسخ ها:

خودمون(دانش اندوزان)16.6%

خودشون(اساتید و...)70.8%
دولتی بودن آن4.1%
 
بودجه کم آن0%
 
هیچ کدام8.3%
.

منتشر شد

منتشر شد:

شماره جدید (شماره۵)نشریه پالس(الکترونیک و کامپیوتر)...

برای دریافت این شماره ادرس ایمیلتان را در قسمت نظرات وارد نمایید نسخه pdf نشره به آدرستان ارسال خواهد شد

من نمیدانم چرا برای فارغ التحصیل شدن جشن می گیرند!

نظرات خود را برایمان ارسال نمایید تا به یک جمع بندی برسیم....

تقلب در کنکور کارشناسی ارشد؟ محال است!!!!!!!!!

چند روز پس از اعلام نتایج اولیه کنکور کارشناسی ارشد سال 87 وزیر علوم و رئیس سازمان سنجش از وجود نرم افزار تقلب یاب در این آزمون و کشف 235 متقلب خبر دادند؛ خبری که برای بسیاری از فعالان دانشجویی و کارشناسان عجیب بود زیرا تا پیش از این هرگز کنکور کارشناسی ارشد تا این حد متقلب نداشته است. داوطلبان متقلب با کد 11 به سازمان سنجش احضار شده اند. نوربخش دبیر هیات مرکزی گزینش استاد و دانشجوی سازمان سنجش نیز چند روز قبل از احضار چند تن از آنان و ارجاع شان به واحد تخلف و تقلب این سازمان خبر داده بود.زاهدی دیروز گفت: «قبولی این افراد اعلام نشده و کارنامه شان نیز در سایت سازمان سنجش قرار نگرفته است. ما از آنها دعوت می کنیم به سازمان سنجش بیایند. همچنین برای برآورد صحت و سقم اطلاعات ارائه شده از سوی نرم افزار تقلب یاب نیز راهکارهایی در نظر گرفته شده است.به گفته وزیر علوم 235 متقلب آزمون کارشناسی ارشد تقلب چشمی کرده اند یعنی داوطلبان از روی برگه های جلویی یا کناری شان تقلب کرده اند.وزیر علوم تاکید کرد: «اگر تقلب این افراد ثابت شود نه تنها آنها در این آزمون مردودند بلکه سال آینده نیز حق شرکت در آزمون کارشناسی ارشد را ندارند و براساس قانون تخلفات کنکور با آنها برخورد می شود.»این ماجرا یعنی معرفی 235 متقلب در کنکور سراسری هراس فعالان دانشجویی را به دنبال داشته است و برخی آن را اقدامی جدید در ستاره دار کردن یا محروک کردن فعالان دانشجویی تعبیر می کنند. تعدادی از آنها می گویند: «شاید این بار به جای ستاره از کد 11 برای محروم کردن فعالان دانشجویی در نظر گرفته شود.»
یکی از فعالان دانشجویی می گوید: «چطور ممکن است در آزمونی با آن همه مراقب(!!؟) و گزینه های پاسخ با ابعاد به آن کوچکی 235 نفر بتوانند تقلب کنند.»
مدیر روابط عمومی وزارت علوم همچنین برای تاکید بیشتر و اطمینان از سلامت کار سازمان سنجش وعده می دهد که جلسه ای در تاریخ پنج و شش خرداد با حضور 235 متقلب معرفی شده در سازمان سنجش برگزار شود هر چند رئیس روابط عمومی سازمان سنجش دکتر عبدی گفت: «هنوز تاریخ دقیق برگزاری این جلسه مشخص نیست و در روزهای آینده با دعوت از خبرنگاران چنین جلسه ای برگزار می شود.»
-

منبا:روزنامه سرمایه۵/۳/۸۷


گروه:این موضوع خیلی قدیمی شده (منظور از قدیمی: عادی)ما که با چشم علنا دیدیم...البته اگر بشود چشم را به عنوان یکی از منابع معتبر ورود اطلاعات به مغز هر انسانی به شمار آورد...

نکات جالب: ما نفهمیدیم منظور چه جور تقلب و در چه سطحی بوده... موارد دیده شده توسط اعضای گروه  ء که کارنامه گرفته اند(و البته نتایج مورد نظر) و حتی شیرینی قبولی هم توزیع کرده اند!(هراس در حد تیم ملی!!!) حالا اون۲۳۵نفر چطور عمل کرده اند خدا میداند...!