کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

تکان نخوردن آب از آب در خشکسالی!

می دانیم آب مایه ی حیات است...همین طور میدانیم کره زمین تنها جایی است که در این پهنه گیتی آب در دسترس بشر گذاشته والبته میدانیم آب قابل شرب آن نسبت به سایر منابع بسیار کمتر است...در کتابهای ابتدایی هم خوانده ایم  مناطق کویری و خشک اکثر مساحت کشور ما را در بر گرفته است...جراید هم که به تازگی از خشکسالی امسال خبر میدهند و هشدار....(تا اینجای بحث نکته اخلاقی و ... بود!)

اما!

نمی دانید که در بعضی نقاط اتفاقاتی می افتد که آب از آب تکان نمی خورد ...حتی در خشکسالی!

ما نه از مدیریت بحران (کم آبی و ...) و سیاست و ...سر در می آوریم ونه وقت آن را داریم...ما فقط یک سری وقایع عادی روزانه مان را در ذهنمان آرشیو می کنیم تا شاید روزی به نتیجه برسیم....

مثلا:کشته شدن یک دختر دانشجوی ترم اولی جلو در دانشگاه بر اثر تصادف.البته منظور از تصادف بر خورد شدید دو چیز به هم است ،نه اتفاق!چون تصادف در حین عبور از پیست مسابقات اتومبیل رانی عادی است.ما که نه از شهرداری توقعی داریم، نه دانشگاه، نه....ما فقط منتظریم ببینیم کی نوبت ما می رسد(منظور لقائ الهی است!)

مثالها زیادند...بقیش باشه طلبتون ...

سهم ما از تولید ناخالص ملی چقدر است؟

سهم ما از تولید ناخالص ملی (GNP)چقدر است؟

آیا تاکنون از این سوال را از خود پرسیده اید؟این که وجود شمابرای کشورتان یا مردم کل دنیا... اصلا فایده و نفعی داشته یا دارد...؟!

اصلا به فلسفه وجودی خود فکر کرده اید؟ 

خود را در کدام گروه اجتماعی می بینید؟ قشر تولید کننده دلسوز؟،مصرف گرای افراطی؟،شخصی که از هر نظر معمولی است؟ یا....

نظرات و مقاله هایتان را بفرستید تا طی یک جمع بندی به راه حل برسیم.

گروه

نتایج نظر سنجی قبل این وبلاگ!

در صد پاسخ ها به سوال: زوج های جوان کجا زندگی کنند؟

۱خونتون۱۷٪

۲خونشون۱۱٪

۳ چادر۶٪

۴پارک۹٪

۵هیچ کدام۵۷٪

خلیج عربی!

گروه:

نام خلیج فارس نیازی به دفاع ندارد!چیزی که عیان است ....

بعضی دوستان وبلاگ نویس حرکت های نو و جالبی انجام میدن. نمونه اش بازی های وبلاگی است که چند سالیه در بین وبلاگ نویسان با موضوعات مختلف رواج پیدا کرده. خوب اینبار دوستی بازی کلمات رو شروع کرده، این بازی ها چند تا حسن داره: یکی اینکه با نظر و عقاید نویسنده مخاطب بیشتر آشنا می شه. دوم اینکه با معرفی دوستان دیگر وبلاگ نویس یک حرکت جمعی و گروهی  انجام شده و دیگر اینکه مخاطبان با وبلاگ دیگران نیز آشنا می شوند.

ظاهراً قوانین این بازی به این ترتیبه:
1- عبارت شش‌کلمه‌ای را در وبلاگ خود پست کنید (در صورت لزوم توضیح هم اضافه کنید)
2- به کسی که شما را دعوت کرده است، در این پست لینک بدهید
3- پنج وبلاگ دیگر را با لینک به بازی دعوت کنید.
4- به وبلاگ‌های دعوت‌شده اطلاع دهید و برای آنها دعوت‌نامه‌ای بفرستید.

آقا این اعراب هم مثل اینکه دوباره دم گوگل رو دیدن و یه پولی خرج کردن، گوگل هم برداشته نام خلیج فارس رو تغییر داده. حالا برای اعتراض به این حرکت هدف دار دیگر! دست بکار شوید و اعتراض خود را از طریق این سایت اعلام کنید. (جمع آوری امضا)
مثل اینکه باید یه چند میلیون امضایی بذاریم کنار، تا هر بنی بشری که پیدا شد و از این حرکت های گستاخانه انجام داد، سریع عکس العمل نشون بدیم!

پرستاران با 30 درصد توانایی خود کار می کنند

سال 1386 سازمان نظام پرستاری با اجرای یک طرح تحقیقاتی از 1317 پرستار در سطح کشور به این نتیجه رسید؛

«4/87 درصد پرستاران تحت تعدی لفظی و 4/31 درصد تحت تعدی جسمانی واقع شده اند، 3/81 درصد پرستاران ظرف مدت انجام تحقیق حداقل یک بار شاهد تعدی کلامی به همکاران خود بوده اند و 5/61 درصد آنان نیز در صحنه ضرب و جرح همکاران پرستار خود حضور داشته اند. اما تاسف برانگیز اینکه فقط 29 درصد از پرستاران، تعدی که به خودشان یا همکارشان وارد می شود را گزارش می کنند.»....http://www.etemaad.com   ۸۷/۲/۴

گروه:بابا ول کن این حرفارو....کجا کارها صد درصد(یا ۵۰ به بالا )بوده که حالا...

همه جورش رو دیده بودیم جز...

به گزارش سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی تهران، این حادثه بعدازظهر شنبه گذشته و زمانی رخ داد که یکی از لوله‌های اصلی آب در خیابان سردار جنگل دچار ترکیدگی شده و حجم زیادی آب روی سطح خیابان جاری شد. [گزارش‌تصویری از ترکیدگی لوله‌ آب در شمال تهران]

به‌دنبال وقوع این حادثه، صدها آتش‌نشان با حضور در این منطقه، هزاران متر مکعب آب را که به پارکینگ خانه‌ها نفوذ کرده بود تخلیه کردند. سید تقی رضوانی ـ مدیر منطقه 4 عملیات آتش‌نشانی تهران ـ درباره علت حادثه گفت: لوله 700 میلی‌متری بر اثر برخورد یک دستگاه لودر به هنگام خاک‌برداری، دچار شکستگی شده و حجم زیاد آب همراه با گل و لای و شن و ماسه موجود در محل حفاری، در سطح خیابان‌های جنوب بزرگراه همت جاری و وارد مجتمع‌های مسکونی اطراف شد.

وی افزود: از آنجا که احتمال تخریب ساختمان‌ها به خاطر جاری شدن حجم بسیار زیاد آب وجود داشت، نیروهای عملیاتی با استفاده از تمامی امکانات موجود در منطقه و استفاده از موتور پمپ‌های قوی اقدام به تخلیه آب از منازل و پارکینگ‌ها کرده و از حوادث ناگوار احتمالی جلوگیری کردند.

http://www.hamshahrionline.ir

منتشر شد!

شماره جدید مجله پالس هم منتشر شد برای دریافت این شماره ادرس ایمیلتان را در قسمت نظرات وارد نمایید

خود کشی دانشجویی!

چند روز قبل نشریه ای دانشجویی به دستم رسید. مطالب جالبی را شامل می شد که بد نیست به گوشه ای از آنها اشاره شود:

بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی نهادهای دولتی سالانه۴۲۰۰دانشجوی ایرانی دست به خود کشی می زنند! و خود کشی دومین عامل مرگ و میر در میان دانشجویان ایران است.بنا بر گفته رئیس حراست کل وزارت علوم از هر ۲۸ مورد خودکشی دانشجویی در ایران ۷ مورد مربوط به پسران و۲۱ مورد مربوط به دختران است!

من خودم با دانشجویانی برخورد داشته ام که دست کم یک بار به خود کشی فکر کرده اند....کسانی که فلسفه زندگی در جامعه را پوچ می دانند.....

نظر شما چیست؟

همه بچه‌ها فکر می‌کردند لامپ خوردنیه

 
جام جم۷/۱۲: چند روزی است که با چند سوال فلسفی خیلی درگیرم. بدی ماجرا هم آنجاست که نمی‌توانم به دوستان فیلسوفم! بگویم. چون می‌ترسم نه‌تنها جوابم را ندهند بلکه بنده را هم طرد کنند. جنس سوالاتم هم مثل همان «اول مرغ بود یا تخم‌مرغ؟» است. فکر کنم باید این سوالاتم را بسپرم به دست ستون شتر، گاو پلنگ و جواب‌هایش هم باشد از شما.
 مثلا هیچ وقت نفهمیدم گورخرها  اسب‌های سفیدند با خط‌های سیاه یا اسب‌های سیاهند با خط‌های سفید! خداوکیلی نخندید! دنبال جوابش بگردید و اگر پیدا کردید به ما خبر بدهید تا یک خانواده را از نگرانی بیرون بیاورید! حالا سوال هم نباشد بعضی چیزها بدجوری دارد روی مغزم راه می‌رود مثل این که شما  ترجیح می‌دهید یک پیکان مسافرکش مدل 47 (اصلا هست همچین ماشینی؟)  آب توی خیابان را، سر تا پایتان بپاشد یا یه ماکسیمای سفید؟ یا تا حالا به این فکر کردید که اسکیموها چه جوری توی خونه‌های یخیشون سردشون نمی‌شه!؟

فکر نکنید که همه این سوال‌هاست که توی ذهن بنده ایجاد می‌شود. خودم (به تنهایی و بدون کمک همان دوستان فیلسوفم) به جواب‌هایی هم رسیده‌ام بس شگفت‌انگیز! مثلا طبق یک تحقیق میدانی! به این نتیجه رسیده‌ایم که هر بچه‌ای تا یک مقطعی از زمان فکر می‌کرده که لامپ خوردنی است! یا مثلا بدون هیچ گونه تحقیق میدانی دیگری به این نتیجه حیاتی رسیده‌ایم که مشکلات بنده هیچ وقت حل نمی‌شوند، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شوند!. (مثل نظریه انیشتین با اندکی تلخیص!) یا مثلا به یک باور قطعی رسیده‌ایم (با توجه به تعداد نامه‌هایی که برای صفحه کافه کاغذی و دخترانه پسرانه می‌آید) که اون تیکه چسبناک پاکت نامه‌ها احتمالا مزه شکلات می‌دهد که روزی 60 تا نامه برای این صفحه‌ها می‌آید! این نتیجه هم نیازی به هیچ تحقیق میدانی نداشت. فقط باید اخم‌ها و غرولند‌های آن آقایی که هر روز باید تا طبقه سوم بیاید و نامه‌ها را بدهد؛ را تحمل کنیم که ما تحمل می‌کنیم! پس ادامه بدهید. راستی دقت کردید هیچ خبری ته این مطلب نبود. چه جالب! خودم دقت نکرده بودم!

فوتبال به شرط خنده

 
جام جم ۷/۱۲: ما که فوتبالی نیستیم. یعنی اصلا حوصله دیدنش را هم نداریم. کلا اطلاعات ما هم از این ورزش محدود می‌شود به شناخت یک آدمی به نام فیروز کریمی.
 هر جا صحبت او باشد حتی صحبت‌های فنی (که ما هم اصلا متوجه نمی‌شویم) ولی عین بزغاله دو زانو می‌نشینیم گوش می‌دهیم تا ببنیم فیروز خان آخرش چی می‌گوید که کمی بخندیم. حالا، امروز آمده و نیامده توی این روزنامه‌ها که سرک می‌کشیم می‌بینیم جناب فیروزخان خودش را ممنوع‌المصاحبه کرده یا یک جور دیگرش این که رسانه‌ها را تحریم کرده است و فرقی نمی‌کند؛ چون معنی‌اش این است که باید بی‌خیال شاهکار طنز فوتبال ایران بشویم. بیچاره این ستون پایینی «کی چی گفت» سوژه اصلی‌اش را از دست داد.

یکی از طنازترین مصاحبه‌هایش در ارتباط با میخ‌های زمین ورزشگاه ابومسلم خراسان بود که گفت ما در اینجا سوزن ته‌گرد می‌کاریم و با آب و کود مناسب میخ طویله برداشت می‌کنیم یا مثلا دو روز قبل از بازی استقلال اهواز در مقابل پرسپولیس تهران وی عنوان کرد: «او (یعنی افشین قطبی) را به قطب شمال می‌فرستم شاید هم به قطب جنوب».

یکی دیگر از شاهکارهایش هم در بازی با برق شیراز بود که او به دلایلی از آن بازی محروم بود اما از پسته فروش جلوی استادیوم بلندگویش را به مبلغ 10000 تومان قرض گرفت و با آن از جایگاه تماشاچیان بازیکنان تیمش را هدایت کرد. آخرینش هم که قضیه کت معروف چهارخانه‌اش بود، که وقتی آن را در می‌پوشید، می‌باخت خودش هم راجع به آن کت گفت: «بار اول (که آن کت را پوشیدم) 2 هیچ باختیم گفتیم اتفاقی است بعد 3 هیچ باختیم و جلوی پرسپولیس 4 هیچ باختیم من گفتم اگر 10 تا بازی دیگر ادامه پیدا کند 13 هیچ می‌بازیم. آتیشش زدم 4 بار آتیشش زدم که الحمدالله بعدش خوب شد».