کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

نامی از ایران نیست!

تازه ترین رده بندی برترین دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی جهان منتشر شد و در این میان جهش قابل توجه دانشگاه های آسیایی از یک سو و افت دانشگاه های اروپایی به جز دانشگاه های انگلیس از شاخص ترین نکات قابل توجه آن است. به گزارش مهر، در رتبه بندی سالانه ارائه شده از گروه QS مرکز Times Higher Education Supplement با استفاده از فاکتورهای مختلفی از جمله آرای اخذ شده از مراکز آکادمیک سراسر جهان، رتبه بندی برترین دانشگاه های جهان در سال 2007 انجام شده است. بر این اساس عملکرد دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی انگلیس در قرار گرفتن در میان برترین دانشگاه های جهان ارتقای قابل توجهی یافته است. با این حال این رتبه بندی نشان می دهد که دانشگاه های امریکایی هنوز در صدر برترین دانشگاه های جهان قرار دارند. بیشترین تغییر دانشگاه های انگلیس در این رتبه بندی در مقایسه با سال گذشته به دانشگاه کالج لندن بازمی گردد که از جایگاه 25 در رتبه بندی سال گذشته به مکان نهم در فهرست سال 2007 رسیده است. در این فهرست نام دانشگاه معتبر کالیفرنیا در برکلی که سال گذشته در رتبه هشتم قرار داشت، امسال در مکان بیست و دوم جهان دیده می شود. بر اساس این فهرست دانشگاه های هاروارد، کمبریج، آکسفورد، یل و کالج سلطنتی لندن به ترتیب رتبه های نخست تا پنجم را در فهرست برترین دانشگاه های جهان به خود اختصاص داده اند.

تنزل فرش دستباف به رتبه پنجم صادرات غیرنفتی

فارس؛ سقوط فرش دستباف ایران به رتبه پنجم صادرات غیرنفتی و تنزل ارزشی و وزنی این کالا در بخش صادرات، ضرورت عملکرد هماهنگ و مبتنی بر دانش و برنامه دستگاه ها را به طور جدی مورد تاکید قرار می دهد. براساس آمار ارائه شده، متوسط عملکرد تحقق یافته صادرات غیرنفتی طی دوره شش ساله 80 تا 85 برابر 3/116 درصد و بیانگر پیشی گرفتن صادرات غیرنفتی کشور با میانگین 3/16 درصد از اهداف برنامه توسعه است. رشد شتابنده صادرات غیرنفتی با میانگین 50 درصد از اهداف برنامه توسعه، گرچه در مجموع می تواند موجب خرسندی باشد، اما از سوی دیگر، توقف و حتی تنزل حجم و میزان صادرات فرش دستباف، بر نگرانی های دست اندرکاران این بخش افزوده است. این در حالی است که عملکرد تحقق یافته در بخش واردات کالا با 13 درصد افزایش از اهداف برنامه توسعه، دقت نظر و توجه جدی تر سیاستگذاران را می طلبد. فشار حجم واردات در بخش کالاهای جایگزین، تولیدات داخلی را با مشکلات جدی تری مواجه ساخته که نتیجه آن جنگ تولیدکنندگان در دو جبهه رقابت در بازارهای جهانی و نیز رقابت نفسگیر با واردات حجیم کالاها در بازار داخلی بوده است. اگرچه نسبت صادرات غیرنفتی به واردات کشور از چهار دلار واردات در مقابل یک دلار صادرات در سال 1380 به دو و نیم دلار واردات به ازای هر دلار صادرات تغییر یافته است ولی با اندک توجهی می توان رشد خاموش و در عین حال فزاینده کالاهای جایگزین را به وضوح دید و زنگ خطر آن را برای صنایع داخلی، تهدید میزان اشتغال موجود و از دست دادن پتانسیل های اشتغال زایی خصوصاً در صنایع دستی شنید. نکته نگران کننده ورود فزاینده محصولات غیرضروری است که به همراه خود نه تنها تولیدات داخلی را با مشکل بازار مواجه می سازد بلکه از آن مهمتر فرهنگ سازی یی است که این کالاها به نفع کنار زدن تولیدات داخلی، تغییر ذائقه مصرف کننده ایرانی و در نهایت چیرگی فرهنگی ناشی از این ورود بی رویه در پی خواهد آورد

درس گرفتن از یک فاجعه اقتصادی

فرود و فرازهای یک جواهرفروش نامدار
درس گرفتن از یک فاجعه اقتصادی
نگین آزاد

رهبران تجاری چگونه پس از یک بلای ناگهانی خود را احیا می کنند؟ این سوالی است که «جرالد رتنر» پاسخ آن را می داند. او جواهرفروشی پدرش را به یکی از بزرگترین و سپس مشهورترین فروشگاه های انگلیس تبدیل کرد. رتنر در طول ریاست هشت ساله خود بر این فروشگاه تغییرات بنیادینی را از طریق کاهش هزینه ها و کیفیت تولید در بخش خرده فروشی جواهر پدید آورد تا به این ترتیب خرید جواهر را برای همگان میسر سازد. این استراتژی تا آنجا ادامه داشت که سرانجام رتنر دریافت با مشکل بزرگی دست به گریبان است. وی شرکت رتنر را تا آستانه فروپاشی پیش برد (1992) و سپس ناچار به استعفا شد. پس از آن لطیفه های متعددی در مورد سوءمدیریت رتنر بر سر زبان ها افتاد و عبارت «مثل رتنر کار کنید» (doing a Ratner) به یک ضرب المثل عام تبدیل شد. اما اکنون وی به تجارت جواهر بازگشته و از طریق سایت اینترنتی geraldonline.com به معامله جواهرات مشغول است. رتنر کتابی با عنوان «فراز و فرود و دوباره فراز» به رشته تحریر درآورده است و در آن تجربیات گذشته خود از یک فاجعه تجاری و سپس خلاصی از آن را شرح داده است.آنچه که در زیر می خوانید متن گفت وگویی است که وی در آن به پرسش های خوانندگان روزنامه فایننشال تایمز جواب داده است.

---

-آیا دریافته اید که چرا انسان های باهوش گاهی کارهای احمقانه یی انجام می دهند. شما چه توصیه یی برای اینگونه افراد دارید؟

من این را به عنوان یک تعارف قلمداد می کنم. این مانند این است که چرا بهترین شناگران همواره غرق می شوند. هرچند من هیچ گاه رسانه ها را سرزنش نکرده ام، اما واکنش آنها بسیار گسترده بود.

- هنگامی که به بازگشت خود می نگرید، عوامل موثر در احیای خود را چه می دانید؟ توصیه شما برای آنهایی که بحران جدی را تجربه کرده اند چیست؟ در دوران بازگشت باید از چه چیزهایی پرهیز کرد تا روند بهبودی با موفقیت به سرانجام برسد؟

به طور مستقیم به آب بازنگردید. من روزانه 30 مایل دوچرخه سواری می کنم تا افکار خود را سروسامان بدهم. آنچه که باید از آن پرهیز کرد این است که تجارت را ترک کنید زیرا هیچ گاه نمی توان در تجارت آینده را پیش بینی کرد. شما باید بجنگید تا اندیشه و افکار منفی را از خود دور کنید. گاهی اوقات دو صدای همزمان، یکی مثبت و یکی منفی، من را احاطه می کرد. اما من همواره تلاش کردم به صدای مثبت گوش فرا دهم.

- آیا مجاب کردن مردم، بانک ها و سرمایه گذاران در مورد توانایی های شما در مرحله دوم دشوارتر نبود؟ البته شما در مرحله اول نیز تبحر و استعداد خارق العاده یی را در صنعت طلا و جواهر به نمایش گذاشتید.

بله، مجاب کردن افراد زمانی که شما در مرحله بحران قرار دارید دشوار است. جدا از اینکه من عملکرد خوب یا بدی داشته ام، مردم مرحله شروع را دوست ندارند و در مورد آن احساسی توام با نگرانی دارند. به ویژه بانک ها و سرمایه گذاران این احساس را بیشتر تجربه کرده اند. وقتی شما بزرگ و عظیم هستید، آسان ترین کار پول درآوردن است. اگر آنها از من حمایت کرده بودند می توانستند ظرف مدت سه سال سرمایه خود را چند برابر کنند. من حتی در geraldonline نیز پشتیبانی نداشتم اما چاره یی جز ادامه تلاش ها نیست.

- شما به چه می اندیشید؟ چه انگیزه یی موجب می شد اظهارات کم خردانه یی داشته باشید؟

پاسخ به این سوال به زمان زیادی نیاز دارد. من در کتاب خودم ریشه تفکراتم را شرح داده ام. شما می بینید که من در مورد کیفیت تولیدات نیز صحبت کرده ام. درست است که از تفکر و عملکرد من لطیفه هایی ساخته شد، اما مقیا س های متعددی برای آن وجود دارد.

-آیا انتظار دارید که فقدان اعتماد مشتری نسبت به نشان تجاری «رتنر» تجارت آن لاین جدید شما را تحت تاثیر قرار دهد؟

تجارت آن لاین من در چهار سال گذشته فعال بوده و هر چه که باشد از انگشت نما بودن من ناشی شده است. توجه داشته باشید که 60 میلیون وب سایت در اینترنت وجود دارد و تنها دلیلی که وب سایت من با ترافیک مراجعه کنندگان مواجه می شود این است که مردم من را می شناسند و من همچنان در رسانه ها حضور دارم. اطمینان دارم آنهایی که از وب سایت من بازدید می کنند از قیمت رقابتی و کیفیت بالای تولیدات شگفت زده می شوند.

-پس از 15 سال فاصله گرفتن از صحنه تجارت بزرگ تا چه اندازه یی بازسازی مجدد شما تحت تاثیر تجارت الکترونیک قرار داشته است؟

من 2500 باب مغازه داشتم که بازگشایی مجدد آنها غیرممکن بود. اگر می توانستم یک مغازه را در آن زمان دوباره افتتاح کنم تاکنون احتمالاً موفق می شدم پنج مغازه داشته باشم. اما اینترنت به من امکان داده است به هر کسی دسترسی پیدا کنم و بدنامی من نیز نکات منفی را به مثبت تبدیل می کند. اما ریسک هایی نیز وجود دارد. برای مثال در زمان کریسمس وب سایت ما با توجه به حجم بالای مشتری ها در وضعیت انفعال قرار می گیرد و باید احیا شود. علاوه بر این با توجه به سطح بالای رقابت در اینترنت، دستیابی به موقعیتی ممتاز در گوگل دشوار و پرهزینه است.

-شما چگونه جواهری را که در وب سایت خود به فروش می رسانید، توصیف می کنید؟

قیمت متوسط ما 200 پوند است که اندکی گران است چرا که مردم به دنبال کالاهای ارزان تر به اینترنت سرک نمی کشند. آنها تنها هنگامی در اینترنت جست وجو می کنند که بتوانند پس انداز خوبی داشته باشند و این امر در مورد کالاهای گران تر امکان پذیر است.بنابراین ما در مورد الماس به طور تخصصی عمل می کنیم و با توجه به تاریخچه فعالیت خود آنها را شناسنامه دار می کنیم تا مردم با اعتماد بیشتری خرید کنند. ما همچنین ضمانت مرجوع کردن کالا و بازگشت پول در فرجه یی 30 روزه را به مشتری می دهیم.

- روابط عمومی در به ثمر رساندن روند بهبودی تا چه حد اهمیت دارد و شما چگونه احساس مثبت را دریافت کرده اید؟

من تمرین کرده ام میزان خسارت ها را محدود کنم زیرا خسارت ها اوضاع را وخیم تر می کند. در چند سال آخر با «مکس کلیفورد» که در برقراری ارتباط با نشریات بسیار موفق است، ملاقات کردم.در نتیجه این رویکرد غیرمستقیم، روابط صمیمی با روزنامه نگارانی برقرار کردم که آنچه را که باید انجام دهند، انجام می دادند. آنها به جای پرداختن به اظهارات کلی که اغلب شرایط را بدتر می کند، آنچه را که می خواستم به من ارائه کردند.

geraldonline.com یک توسعه ارزشمند در شبکه است، شما چگونه با عمده فروشان جواهر در اینترنت دست و پنجه نرم می کنید؟

هنگامی که در امریکا فروشگاه داشتیم نمی توانستیم هیچ یک از تولیدات انگلیسی خود را به فروش برسانیم. بازار جواهر انگلیس کاملاً منحصر به فرد است و مدل های تولیدکنندگان بین المللی یا عمده فروشان در جامعه انگلیس به فروش نمی رسد

این پروژه در همان طراحی های اولیه در سال 72 مشکل داشته است !

تخریب یک پل قبل از افتتاح:

همیشه با یک قیچی و یک روبان به استقبال یک طرح آماده افتتاح میرفتند اما این بار سنت شکنی شده و با کلنگ به استقبال می روند!!!

 شهردار تهران (قالیباف)در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص تخریب پل بزرگراه آسیا گفت : این پل بالغ بر 13 سال قبل و در سال 72 احداث شده و در طراحی که آن موقع قرار بوده اتوبان شهید باکری به صورت روگذر از اتوبان شهید همت عبور کند به همین دلیل کار روگذر انجام دادند اما در حال حاضر در طراحی ها و شیب زمینی که پیش بینی شده  همچنین به دلیل حجم عبوری  که اتوبان شهید باکری در آینده خواهد داشت دیگر نمی توان به صورت روگذر باشد و حتما باید زیر گذر شود به همین دلیل طبیعتا این پل باید تخریب می شد .

قالیباف ادامه داد : در واقع این پروژه در همان طراحی های اولیه در سال 72 مشکل داشته است .

خبرگزاری مهر

 

دلال ها علیه خودروى ملى


 
خبر اول این که اکبر ترکان، رئیس اسبق هیأت عامل سازمان گسترش و نوسازى صنایع ایران اخیراً در یک جمع تخصصى خودرو در مورد آینده صنعت خودرو کشور اظهار داشته که مدیر عامل پیشین سازمان گسترش و نوسازى صنایع ایران با طراحى plat form مشترک با شرکت هاى فرانسوى ( ال۹۰ ) ضربه بزرگى به ایده خودروى ملى زد و به خودروى سمند خیلى ضررها رساند. وى افزوده: با این که آقاى ویسه خودش مدیرعامل ساپکو بوده است و کاملاً زنجیره قطعه سازى ایران را مى شناخت، اما چنین اشتباهى را کرد. درست در اوج شکوفایى صنعت خودروسازى ایران آقاى ویسه بحث Plat form مشترک را مطرح مى کند. درحالى که سمند افتخار ملى ما است. وى ادامه داد: آقاى خاتمى و آقاى جهانگیرى خیلى بحث خودروى ملى را نمى فهمیدند.از آقاى جهانگیرى که لیسانس فیزیک دارد بیشتر از این نباید انتظار داشت.این مدیر پیشین صنعت خودروسازى اظهار داشته: برخى از مدیران سابق کشور بحث خودروى ملى را نمى فهمیدند. ولى آقاى ویسه که باید موضوع سمند را در اوج افتخار دنبال مى کرد دنبال یک خودروى دیگر رفت. احساس من این است که یک دلال پشت این داستان بود . من مى دانم دلال پژو شخصى است ایرانى که تمام پورسانت هاى خرید ما را از فرانسه انجام مى دهد و در فرانسه هم دفتر دارد. ترکان تصریح کرده که ما نباید فریب اقتصاد آزاد را بخوریم. این چیزها به نفع دلال ها است. من آن موقع شاهد این بودم که یک نماینده مجلس وقتى فصل انتخابات مجلس بود به خودروسازى ها حمله مى کرد و بعد فهمیدم ایشان نمایندگى یک شرکت خودروسازى انگلیسى را بر عهده دارد. ما ایرانى هستیم و مى خواهیم در این کشور زندگى و کار کنیم. جوان ها مى خواهند سر کار بروند. پس باید محصولات صنعتى را خودمان تولید کنیم.
روزنامه ایران۲۴/۷/۸۶

اخبار منتخب

مطلبی که انتخاب شده بخشی از مقاله دکتر نعیمی در مورد صنعت کلیدی فولاد در ایران است:

Schloß Saarbrücken

با توجه به شروع مجدد جنگ سرد در سطح جهان طی چند ماه گذشته پیش‌بینی می‌شود کشورهای صنعتی غربی برای ارتقای هرچه بیشتر صنایع مصرف‌کننده فولاد خود به جای توجه به گسترش کمیت تولید فولاد، با انجام تحقیقات کاربردی پر هزینه به اصلاح فولادهای آلیاژی که تاکنون تولید می‌کردند، اقدام کنند. به بهانه اختصاص جایزه نوبل فیزیک و شیمی‌به دو استاد دانشگاه‌های آلمان، دولت فدرال آلمان در تاریخ 27/07/1386 اعلام کرد علاوه بر بودجه اختصاص یافته قبلی به هر یک از 6 دانشگاه و در راس آنها دانشگاه صنعتی آخن‌، یک میلیارد یورو (جمعا 6میلیارد یورو معادل 7800میلیارد تومان) برای تحقیقات بیشتر اختصاص داده است. با توجه به اینکه جمعیت ایران حدود 10میلیون نفر کمتر از جمعیت آلمان است و مقایسه این عدد با بودجه کل دانشگاه‌های ایران، امیدواریم با مدیریت درست فاصله امروزی ما از کشورهای صنعتی در سال‌های آینده بیشتر از امروز نشود.
دولت ایران مانند سایر کشورهای پیشرفته دنیا  باید زیربنای لازم برای گسترش تولید فولاد (تامین سنگ آهن با کیفیت مناسب، تامین مواد انرژی‌زا با قیمت مناسب و به میزان کافی در 365 روز از سال) را به وجود آورد. در این صورت مسلما بخش‌خصوصی با مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی از مزیت‌های بالقوه کشور برای تولید فولاد استفاده و سرمایه‌گذاری خواهند نمود. شرکت‌های دولتی تولید فولاد (مبارکه، فولاد خوزستان، فولاد خراسان و...) نیز مجبور نخواهند بود به علت کمی‌ فشار گاز و مصرف زیاد آن در فصل سرما و یا زیادی مصرف برق در تابستان به دستور مقامات کشور تولید خود را کم کنند تا مسوولان شرکت گاز و برق جوابگوی سایر مصارف باشند!! (تا قطع گاز یا خاموشی‌های برق بخش خانگی کمتر شود). در این ارتباط قوه مقننه نیز با تصویب قوانین عملا به دولت قدرت اجرایی لازم جهت دستور کاهش تولید به صنایع را داده است. علاوه بر این به دولت‌ها اجازه داده‌اند بر خلاف روال کشورهای پیشرفته صنعتی تعرفه قیمت برق و گاز و.... را برای بخش صنعت بیشتر از تعرفه مصارف خانگی تعیین و اجرا نمایند [15 و 16 و 17].
دولت ایران در گذشته و حال هیچ نوع تعهدی در تامین سنگ آهن از معادن داخلی به متقاضیان بخش‌خصوصی نداده است. همچنین شرکت ملی گاز تعهدی در تامین گاز با قیمت معین حداقل برای مدت مشخصی به سرمایه‌گذاران بخش‌خصوصی در 365 روز سال نمی‌دهد. مسوولان برق کشور تا کنون عملا عاجز از تامین برق صنایع انرژی بر مانند فولاد برای 365 روز از سال بوده‌اند و سایر مشکلاتی که به علت نبودن جاده،اسکله و...برای گسترش تولید فولاد در ایران وجود دارد، سبب شد تا بخش‌خصوصی برای گسترش صنعت فولاد از سنگ آهن داخلی در سال‌های اخیر استقبال زیادی نکند.
مسلما در آینده اختلاف سطح تکنولوژی امروزی کشورهای در حال توسعه با کشورهای صنعتی بیشتر خواهد شد. نسل‌های آینده این کشورها سیاستمداران، برنامه‌ریزان کلان اقتصادی- اجتماعی نسل فعلی را مسوول عقب‌ماندگی خود خواهند دانست. کما اینکه نسل فعلی ایران عقب ماندگی صنعتی کشور را به علت سوء مدیریت و
ندانم کاری مسوولان گذشته به خصوص مسوولان قبل از انقلاب می‌دانند. زیرا زمانی که پول نفت در اختیار دولت بود و جمعیت زیاد نبود و در صورتی که سیاستمداران و برنامه‌ریزان ما درست عمل می‌کردند و صنعتی شدن کشور را فقط در خرید تجهیزات برای تولید آدامس خروس نشان و... نمی‌دانستند و پول‌های زیادی به هندوستان ظاهرا برای خرید سنگ آهن، کمک به پروژه فاضلاب لندن، هزینه زیادی که به علت دخالت در جنگ ظفار شده است و... اختصاص نمی‌دادند و این بودجه‌ها را برای خرید تجهیزات مدرن تولید فولاد، امکانات تحقیقاتی دانشگاه‌ها، بهبود سیستم‌های زیربنایی کشور در داخل ایران مصرف می‌کردند، امروزه مجبور نبودیم قسمت عمده نیاز فولادی خود را با مازاد واردات و پرداخت حدود 5/3‌میلیارد دلار تامین کنیم. به علت همزمانی با روز صادرات (28/07/1386) پیشنهاد می‌شود، روزی را هم برای قطع واردات فولاد، روغن و... همانند سالروز قطع واردات گندم که خوشبختانه در چند سال اخیر تحقق یافته است، جشن بگیریم.
امید است از گذشته عبرت گرفته، به خود آییم و با تصمیمات به موقع و به جا، با توجه به افزایش درآمد نفت که مسلما در سال‌های آینده کمتر از چند یال اخیر نخواهد بود، گذشته را هر چه زودتر با استفاده از مزیت‌های بالقوه خدادادی کشور جبران نماییم، ان‌شاءا... .
(دنیای اقتصاد۳۰/۷/۸۶)
دکتر سید تقی نعیمی عضو هیات علمی‌دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تهران جنوب، کارشناس رسمی‌دادگستری و عضو هیات علمی‌دانشگاه صنعتی امیرکبیر  

وقتی چیزی سر جاش نباشه...

معدن سرب و روی مهدی‌آباد که از سوی شرکت یونیون ریسروس استرالیا، عنوان دومین معدن بزرگ سرب و روی جهان را کسب کرده تا ماه‌های آتی، پس از 57سال‌ فعال میشود.هر چند معدن مهدی‌آباد همچون دیگر معادن مشهور کشورمان، در دوره باستان شناخته شده اما فعالیت جدید آن مربوط به سال 1329 است
اکتشافات فعلی نشان می‌دهد، این معدن دارای 200میلیون تن ذخیره سرب و روی با متوسط عیار 4 تا 5درصد است. شرکت استرالیایی فعال در این معدن عمر اولیه معدن مهدی‌آباد را 20سال پیش‌بینی کرده است.
 شرکت تهیه و تولید موادمعدنی ایران در نظر دارد، در گام نخست مواد استخراجی را در اختیار کارخانه‌های سرب و ورودی داخلی قرار دهد. پیش‌بینی می‌شود مصرف‌کننده نخستین این مواد، کارخانه 30هزار تنی ذوب‌ روی بافق (استان یزد) باشد. این کارخانه که عمدتا بر پایه مواد ورودی سولفوره طرح‌ریزی شده، و سال‌ها به حالت نیمه‌تعطیل در آمده بود، در حال حاضر بزرگ‌ترین ظرفیت تولید شمش روی را دارد.
(دنیای اقتصاد۳۰/۷/۸۶)

رویارویی تمدن ها

 

"رویارویی تمدن ها"

 

«رویارویی تمدن ها» در ابتدا نظریه ای بود که یک استاد حقوق سیاسی دانشگاه های آمریکا آنرا نوشت،امّا بزودی و با هیاهویی که بر سر آن به راه افتاد آشکار شد،نقشی بیش از یک مقاله دارد.تعداد کسانی که درباره ی این نظریه نوشتند به هزار بالغ شد وحجم نوشته آنان دهها برابر اصل مقاله.

کم نبودند کسانی که مجذوب نظریه هانتیگتون شدند وکسانی که این نظریه را به عنوان سیاست نامه کاخ سفید در نظر آوردند.نویسنده در این مقاله که در اوج گفتگو پیرامون نظریه رویارویی تمدن ها نوشته شد کوشیده است تا نشان دهد که جهان برای سواری دادن به آمریکا چندان رام نیست.

آمریکاییان،با آن که سی سال است کلاه شاپو را از لباس متداول سیاستمداران ودیوانیان حذف کردند وبه تبع آنها جهانیان دیگر نیز شاپوبر سر می نهند،ولی علاقه عجیبی به کلاه دارند.دانشگاهی را که درآن تحصیل کردند،ایالتی را که درآن به دنیا آمده اند،تیم ورزشی مورد علاقه خود،باشگاهی که درآن عضویت دارند،بانکی که درآن حساب باز کردند،کارت اعتباری که مصرف می کنند،کامپیوتری که دارند،و...همه را با به سر گذاشتن کلاه های مخصوص نشان می دهند . در کمد لباس هر مرد- وحتی زن- آمریکایی دهها کلاه وجود دارد که بر هر کدام مارک و نشانه ای است مشخص کننده. نامزدان شغل های انتخابی مانند ریئس جمهوری،فرمانداری،شهرداری ، سناتوری وکالت مجلس و در فعالیت برای گرفتن رای ، گاه در روز بیش از پنجاه نوع کلاه بر سر می گذارند نا آرای بیشتری جذب کنند . بیل کلینتون که در این روزها ، به هر مناسبت ، شب کلاه مخصوص یهودیان را بر سر می نهد و در مراسم مختلف ظاهر می شود و غیر آمریکاییان را از این کار خود به حیرت می اندازند ، در حقیقت شب کلاه را به عنوان کلاه های آرم دار مخصوص به کار می برد تا از دلبستگی خود به اهل صهیون یاد کند که در سال انتخابات ، برای ماندن در کاخ سفید به جلب پول و محبت یهودیان با نفوذ و لابی قدرتمند آنها ، نیازمند است. اما این عمل که در نهایت یک ترفند انتخاباتی است ، نباید تنها دلیل سیاست جدید خاورمیانه یی آمریکا و اصرار آن کشور برای به تحقق رساندن سازش اعراب و اسرائیل تلقی شود . سیاست امروزی واشنگتن در مورد اعراب و اسرائیل از جایی بالاتر و دورتر از کمیته انتخاباتی دموکرات ها و بیل کلینتون ، برنامه و رهنمود می گیرد ، گروه کار انتخاباتی کلینتون ، حداکثر آن که از بخت خود شاکرند که سیاستگذاری تازه که کلینتون  را در مغازله مدام با رابین و جانشینش شیمون پرز قرار داده ، در این زمان ابلاغ شده که کار مبارزات انتخابی آنها را تسهیل کند .

فرمان پیشبرد طرح سازش اعراب و اسرائیل ، از جانب آن کمیسیون ها و هیأت های برنامه ریزی سیاست خارجی صادر شده است که ورای احزاب و مستأجران موقت کاخ سفید ، منافع دراز مدت سرمایه داری جهانی (به رهبری آمریکا) را مواظبت و تدوین می کند . بر خلاف تصور از بیرون که به حضور این دمکرات ، آن جمهوریخواه و یا (به احتمال کمتر ) آن نیروی سوم مستقل   در رأس ماشین اداری آمریکا بها می دهد و سیاستگذاری ها را به نام آنها معرفی می کند ، تأثیر و قدرت مانور هر یک از تیم هایی که برای چهار سال آمریکا را در چشم جهانیان نمایندگی می کنند ، کمتر از آن است که تصور می رود .

سیاستگذاری های بنیادی و جامعه نگر در جامعه (از این جهت یگانه ) آمریکا را اندیشمندان ، متفکران ، استادان دانشگاه و نظریه پردازان مطرح می کنند .این سیاستگذاری ها به یک سیستم به دقت طراحی شده موج در موج  و حلقه در حلقه منتقل می شود ، و پس از آن که با دیگر حلقه ها و موج ها که از دیگر شوراها و کمیته ها بیرون آمده ضرب و تقسیم می شود ، در نهایت صیقل خورده و در ردیف اولویت ها جا می گیرد و از طریق کمیسیون های تخصصی کنگره به دیوان سالاری آمریکا ابلاغ می شود . قوه مجریه گر چه گهگاه در این حلقه ها و شوراها که توسط بزرگان سرمایه داری سازماندهی شده اند ، جا می گیرند ولی الزاماٌ در آن نقش و تأثیری ندارند و گر چه گهگاه ، مقاله یا کتاب و رساله ای از آن میان در چشم عموم می نشیند و انتشار می یابد ولی الزاماً بنیان ها و راهبرد های این حلقات برای اطلاع همگان منتشر نمی شود .

از آن جمله استثنا ها مقاله (و بعداً کتاب ) فوکویاما نظریه پرداز صاحب آوازه است که به نظریه پایان تاریخ شهرت گرفت . بر اساس این نظریه لیبرال دموکراسی ، غایت مطلوب حکومت در جهان تلقی شده و بهترین شیوه اداره جوامع بشری ، و چون آخرین دشمن و منازع این غایت مطلوب ، یعنی کمونیسم ، به زانو درامد ، پس تاریخ پایان گرفت و مبارزات و تضاد ها تمام شد باقیمانده برقراری این حکومت در سراسر زمین .

خوشدلی و آرامش جویی خوشبینانه ای که از انتشار نظریه پایان تاریخ[1] بر دل افکار عمومی آمریکا (وشاید بعضی از جهانیان ) نشست ، دیر نپایید در نقد این نظریه ، مقاله رویارویی تمدن های ساموئل هانتینگتون به میان آمد .

رویارویی تمدن های هانتینگتون با همه انتقادهایی که شده و با همه آنکه چند  حادثه جهانی مهم رخ داده که با الگوی او مطابق نیست ، ولی از این مزیت برخوردار است که هیچ یک از منتقدان آن را بخ تمامی رد نکردند و نتوانستند در مقابلش نظریه قابل قبول تری ارائه دهند . هانتینگتون به طور خلاصه معتقد است ، مطابق با فرو پاشی بلوک چپ و پایان دوران جنگ سرد ( جنگ ایدئولوژی ها ) اینک جهان که نمی تواند بدون تضاد و رویارویی بماند ، آوردگاه تمدن ها خواهد شد . تمدن اسلامی ، تمدن غربی ، تمدن اسلاو ، تمدن کنفوسیوسی ، تمدن ژاپنی ، تمدن آمریکای لاتین و ( احتمالاٌ )تمدن آفریقایی .

از دیدگاه وی تاریخ ، زبان ، فرهنگ ، سنت و از همه مهم تر مذهب تشکیل دهنده فرهنگ است .

گر چه در این سه سال ، مقامات رسمی کاخ سفید و وزارت امور خارجه سخنی از پذیرش نظریه هانتینگتون بر زبان نیاورده اند ، ولی می توان به وضوح دید که این نظریه بر پشت ذهن سیاستگزاران اصلی آمریکا حضور یافته است .

 

 

هانتینگتون برای اثبات نظریه خود در مورد اوج شکل گیری هویت تمدنی ، همه جا مثال از رشد اصول گرایی و تجدید حیات اسلام می آورد . و به این ترتیب تجدید حیات اسلام را ( که وی نزدیکی تمدن اسلامی و تمدن کنفوسیوسی را فرض قطعی و خطرناک آن قرار می دهد ) نخستین چالش تمدن غربی می بیند و به سیاستگزاران آمریکایی هشدار می دهد که برای حفظ برتری خود باید با وسایل مختلف جلو قدرت گرفتن بیشتر این تمدن را بگیرند .

هانتینگتون با نحوه رویارویی غربی با تجدید حیات اسلام در الجزایر مخالف است و وضعیت فعلی آن کشور را باعث تشکل بیشتر مسلمانان و اتحاد محکمتر آنها می بیند و جای این سؤال را باقی می گذارد که غرب ، با استفاده از کدام یک از سلاح های خود باید با خطر تجدید حیات اسلام مقابله کند ( البته او در مورد الجزایر ، نسخه ای ارائه می دهد ) اما نکته مهمتری که در لابلای خطوط مقاله رویارویی تمدن ننوشته می ماند ، مسئله بهره گرفتن از اسراییل برای تضعیف مسلمانان ، انداختن شکاف بین آنها و تقسیم انها به دوست و دشمن است ، و سیاست تازه خاورمیانه ای دولت کلینتون را باید در همین راستا معنا کرد ، نه در تمایل مستأجران فعلی کاخ سفید برای پیروزی در انتخابات اینده (که این هم خود دلیل کوچکی است ، ولی نه چنان است که این مغازله با پیروزی کلینتون در انتخابات پایان گیرد ) .

هانتینگتون تجدید حیات اسلام را خطری برای تمدن غربی می بیند ، اما توجه فعلی او به هویت یابی تمامی جهان غیر غربی است و نه فقط مسلمانان و در کلیت این هویت یابی فرهنگی خطری می بیند . چنین است که می توان گفت روی کار آمدن راست های بهاراتیاجاناتا در هند تأییدی است بر نظر هانتینگتون . در حالی که نهرو و جانشینش کوشیدند با ایجاد جامعه ای سکولاریست از تهییج احساسات مذهبی هندو ها ( علیه مسلمانان ) خودداری کنند ، و به طفیل این سیاست هند به قدرتی تبدیل شد که کیسینجر در جدیدترین کتاب خود این کشور را یکی از پنج قدرت آینده جهان می بیند ، اما اینک سیاستمداری با بهره گیری از تعصب هندویی به دولت رسید و نرسیده از لزوم مجهز شدن هند به بمب اتمی گفت . در اولین واکنش به این اتفاق پاکستان ناگزیر می شود ، بر خلاف میل رهبرانش ، بر هویت اسلامی خود بیشتر تأکید کند و از کشور های مسلمان برای تجهیز خود و ساخت بمب اسلامی کمک بخواهد .

اگر حزب لیکود در اسراییل بر سر کار آید ، در سوی دیگر مجموعه تمدن اسلامی نیز همین طرح در پیش است . اصول گرایان تندرو یهودی در صورتی که بتوانند فاصله اندک خود را پر کنند و شیمون پرز را شکست دهند ، اعراب همسایه چاره ای جز احساس خطر و رو کردی به هویت ( عربی- اسلامی )    خود نخواهد داشت و در آن صورت رهبران میانه رو و اهل سازش در داخل کشور های خود ، اگر برای دادن امتیاز بیشتر زیر فشار بیشتر آمریکا قرار گیرند ناگزیر خواهند شد شبها در اتاق های ضد گلوله بخوابند .

و آمریکاییها (به عنوان پرچمدار غرب ) اگر قرار باشد با شکل گیری هویت ها و حکومت های مذهبی ، و آینده جهان مقابله کنند ، چه خواهند کرد با حکومت به شدت مذهبی و قومیت گرای اسرائیل . مگر آنکه هم جنان که هانتینگتون در نظریه رویارویی تمدن ها عمل کرده ، اصل چیزی به اسم «تمدن یهود» را در حساب نیاورند و آنرا زایده یی بر تمدن غرب بشمارند و وسیله ای برای اعمال فشار بر کشور های اسلامی و برج دیده بانی خود در قلب جوامع مسلمانان . و این همان کاری است که دستگاه دیپلماسی آمریکا ، در این روزگار بر عهده گرفته است .

در سوی دیگر ، مرز «تمدن اسلامی» (یکی از خطوط گسل ) ترکیه است که هفتاد و چند سال بعد از ضهور آتاتورک و تأسیس دولت لائیک رو به اروپا ، باز در آخرین انتخابات حزب رفاه اسلامی بیشترین آراء را به دست آورد و به عنوان یکی از مدعیان حکومت ظاهر شد . اگر قرار باشد غرب ، برای جلوگیری از تکرار اشتباه الجزایر ، بنا به نظر هانتینگتون ، امکان دهد که این حزب به قدرت برسد و ارتش را به عنوان عامل تهدید کننده ( و در صورت لزوم مداخله گر ) تقویت کند ، باید گفت باز هم باید در انتظار تشکل بیشتر مسلمانان در این کشور و در جمهوری های ترک زبان شوروی سابق بود که هنوز هویت خود درنیافته اند و نمی دانند از میان هدایایی که تمدن های اسلاو ، اسلامی ، غربی ، به آنها پیشنهاد می کنند ، کدام را قبول کنند . قبول هر یک از این هدایا برای آنها به مثابه خریدن دشمنی دیگران است ، و حتی بازیگری مانند علی اوف نیز ( با توجه به قدرت بند بازی و امکانی که با داشتن چاه های نفت در اختیار دارد ) هنوز در جای مطمئنی ننشسته ، چه رسد به ازبک ها که سعی می کنند با شرکت نکردن در هیچ بازی سیاسی ، امکان شکست خود را کاهش دهند .

در این بخش از جهان ( آسیای مرکزی ) که در خطوط گسل تمدن اسلامی  و تمدن اسلاو قرار دارد ، غرب که نتوانست از ارمنستان یک برج دیده بانی ( مانند اسرائیل ) بسازد ، اینک به بحر خزر چشم دوخته است و با اعزام شرکت های نفتی خود به آذربایجان و قزاقستان ، سرپل های لازم را برای دخالت در اوضاع این دریاچه و جمهوری های پیرامون ، خود را برای دستکاری در خط گسل تمدن اسلامی و تمدن اسلاو آماده نگه داشته است .

نقش بدل این ترفند همان کاری است که در ماه گذشته ایران ،نیم آنرا صورت داد ( اتصال خط آهن ایران به خطوط آهن ترکمنستان  و از آنجا به شبکه بزرگ راه آهن اتحاد جماهیر شوروی سابق ) و اگر نیم دیگر این راه ( خط آهن مشهد کرمان در داخل خاک ایران ) ساخته شود و پل قشم نیز آنرا کامل کند ، در آن صورت بندر عباس و قشم تنفس گاه آسیای مرکزی و قفقاز خواهد بود و شاید بحر خزر از خطر تبدیل شدن به خلیج فارسی دیگر نجات یابد .

برای شناخت ساز و کار آینده ایران ، به ترتیبی که مصالح عالی ملت و کشور تأمین شود و در دنیای پس از جنگ سرد (که آرام آرام ساز و کار خود را  باز می یابد ) ، ما نیز باید جایگاه خود را ( با برآورد دقیق امکانات و مقدورات  خود) تعیین کنیم .اگر جهان ، اسبی رام بود و زیر مهمیز یکه سوار آمریکایی  وضعیت ایران دشوار می بود ، دشوارتر از این که هست . اما چنین نیست . تمدن غربی با تمام مشترکات خود ، از اقبال بلند غیر غربی ها ، یک پارچه نیست . و رقابت های اروپا با آمریکا ، بزرگ ترین مسئله درونی ان است  ، و مسئله ( شاید ) بزرگ تر بی هویتی و بی شکلی جامعه آمریکایی است که  میزبان فرهنگ های گوناگون است ، به ترتیبی که هانتینگتون را نیز به وحشت می اندازد ( در سال 2050 جمعیت امریکا مرکب خواهد بود از 33 درصد  اسپانیایی الاصل ، 16 درصد سیاه پوست و 10 درصد آسیایی الاصل ) که امکان تحرک بسیار را از غول بیمار می گیرد .

از سوی دیگر تمدن ژاپنی نیز بعد از نیم قرن تحمل حقارت ناشی از شکست در جنگ ، هویت خود را می جوید و سهم خود را می طلبد و در ده ها  نقطه با دیگران در چالش قرار می گیرد .

تمدن کنفوسیوسی هم که تمام قد ایستاده و از هیچ فرصتی برای مصاف با آمریکا خودداری نمی کند . تمدن اسلاو نیز با انکه از آخرین نبرد ، خون ریزان و شکسته بال بیرون آمده ، اما هنوز نیمه جانی دارد که غربی ها را مجبور به رعایت می کند .

در این پهنه گسترده ، ایران به کاری که رهبران انقلابیش ، بعد از فتح دژ رژیم سلطنتی در سر داشته موفق شده و صلای تجدید حیات اسلام را سر داده و این واقعیت را وارد فرهنگ سیاسی پایان قرن بیستم کرده و چنان که (تصورآن  قبلاً محال بود ) در جهان هویت طلب بعد از جنگ سرد ، انگ خود را بر ستونی بلند زده است . اینک برای حفظ دستاورد ها ، زمان آن است که به تقویت استحکامات داخلی خود ، تن دادن به توسعه ای درون زا ، برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی ، و به میدان کشیدن هر چه بیشتر توان های انسانی خود  و تحمل آزادی های مدنی بپردازد . در این مقطع احساساتی شدن ، تندروی و نا شکیبایی خطری بزرگ است . تندروان و خود محوران و پرستندگان خود کامگی ،همان می کنند که «ستون پنجم» دشمن . و دشمن ایران ، در این زمان به کوچکی عراق و دیگر همسایگان نیست ، بلکه غولی است که نیمی از دنیا  را بلعیده و همین چندی پیش درصدد بود که نظم نوین (مطابق سلیقه خود ) برای جهان ایجاد کند ، و هنوز نیز از این خواب بیرون نیامده و به تمامی به شرایط جدید تن در نداده است .

 

 مسعود بهنود



[1]. در شرح « نظریه برخورد تمدن ها » از کتاب ارزنده ای به همین نام ( ترجمه و ویراستاری مجتبی امیری ) نشر دفتر مطالعات سیاسی بین المللی استفاده ها کرده ام.

 

 

 

کیسه هایی که برای من و شما دوخته شده(!)

کیسه هایی که برای من و شما دوخته شده(!)

و روز به روز به ظرفیت آن افزوده میشود

آیا می دانستید سازمان صدا و سیما مانند بسیاری از شرکتهای محوری گشور وابسته به دولت بوده و بودجه آن از تصویب دولت میگذرد؟

با این مقدمه میریم سر اصل مطلب:

آیا می دانستید روند تبلیغات در این سازمان چیزی جزتوهین به من و شما نیست؟!(فعلا از کیفیت سایر برنامه ها چشم پوشی می کنیم)

قبل از شروع برنامه های پر بیننده با انبوهی از آگهی ها مواجه می شویم که معمولا معلوم نیست چه مدت ادامه دارند و اگر به برنامه علاقمند باشید مجبور به تحمل آنها هستید.این آگهی هاکه به صورت  کسالت آوردر بین برنامه ها هم پخش میشود بد جوری می زنه تو ذوق آدم!اوایل یه کم رعایت می کردند اما اخیرا مدت و تعداد دفعات پخش آنها زیاد شده به حدی که انگار یه تیکه از فیلم یا سریال(به عنوان مثال) در بین اگهی ها پخش میشه!...(ما در ایران معمولا به این مسائل زودعادت میکنیم !(شخصا عقیده دارم مردم ما کم توقع ترین و ساده دل ترین مردم دنیا هستند!))اما تحمل تا کی؟

به نظر میرسد این شیوه تبلیغ اولین بار در میان برنامه طنز جنگ 77 ایجاد شد که گویا به مذاق مسئولین خوش آمده و کم کم برخلاف سایر" برنامه های توسعه ای بلند مدت "توسعه این برنامه با جدیت ادامه داشته(!).مردم هم که مثل همیشه ...(!). جالب اینجاست این شیوه تبلیغاتی با این حجم فقط در برخی شبکه های خصوصی دنیا اجرا میشود تازه ان هم فقط به منظور تامین بودجه شبکه!درحالی که تلوزیون ملی ما از بودجه های دولتی بهره میبرد وحتی درصدی از هزینه مشترکان برق را هم برای خود برمیدارد!

اگر کمی به عقب برگردیم:در ابتدازیر نویسها شامل تبریک عیدهای مختلف،خبرهایی از راه انداری طرح های صنعتی و مردمی یا توصیه های ایمنی بود....اما مسئولینی که شعار خود را خدمت به مردم و حرکت جامعه به سمت رفاه بیشتر قرار داده اند اینجا هم وارد عمل شده و با ابتکار(استفاده ازهمون قضیه کم توقع بودن...) تبلیغات را وارد این بخش نموده و از این به بعد میشد اون تیکه باقی مونده فیلم و سریال را هم بی نصیب نگذاشت ،تازه در برنامه های زنده هم می شد تبلیغات کرد! (در حالی که نوع پیام های تبلیغاتی هیچ تناسبی با برنامه ها ندارد)

این چیزی جز بی احترامی به بیننده است؟

حتی در رسانه های معتبرغربی هم  اصل احترام ، محوریت دارد و ما تبلیغاتی به این نحو نداریم. شاید یک نمونه مثال موضوع را روشن کند: تلوزیون از بابت پخش پیام بازرگانی در زمان پخش سریال شبهای برره توانست 40 میلیارد تومان به جیب بزند.این رقم تنها به یک برنامه اختصاص داشت واگر به کل درآمدها فکر کنیم می بینیم پایمال کردن حقوق مردم ارزشش را دارد!

نوع تبلیغات بحث دیگری است .با توجه به مطالب بالا بخش وسیعی از برنامه های رسانه ها را تبلیغات(راست و دروغ بودن تبلیغات ها به کنار) پر کرده و، به لطف مسئولین،معمولا در زمان هایی است که این رسانه ها بیشترین مخاطب ها را دارند.آیا محتوی انها با فرهنگ ما سازگار است؟!آیا برای تبلیغ چایی باید شاهد کاخ ها و ویلاها باشیم با میز و مبل های سوپرلوکس؟!آیا تظاد فرهنگی و اقتصادی فعلی کشور کافی نیست ؟اینقدر وزارت ارشاد و... یقۀ فیلم سازان و خواننده ها را میچسبند و... اما اصلا مهم نیست در تبلیغاتها چه ترانه یا صحنه ای وجود دارد....استفاده از جنس مونث هم که کم کم داره رواج پیدامیکنه درست مثل کشور های غیر اسلامی....(خوب البته دموکراسی غربی و پیشرفت غربی آن را اقتضا میکند!!!)

از همه این موارد که بگذریم میرسیم به میزان نزدیکی به واقعیت و معرفی درست محصولات ،که تا بحث پول مطرح شود دیگر این مباحث مهم نیست !

گران ترین شهر

سقوط ارزش دلارهای پشت سبز به معنای آن است که شهرهای آسیایی دیگری غیر از توکیو بیش از هر زمان دیگری برای آمریکایی‌ها گران شده‌اند.

سال‌های متمادی ژاپن به عنوان کشوری شناخته شده بود که سرزمین گران‌ترین شهرهای آسیایی برای کارکنان شرکت‌های خارجی یا توریست‌های عادی بود. به مدد کاهش ارزش دلار و افزایش ارزش پول‌های آسیایی، دیگر توکیو گران‌ترین شهر آسیا نیست.
براساس تازه‌ترین گزارش شرکت مشاوره‌ای منابع انسانی ایی‌سی‌ای اینترنشنال که واقع در لندن است، طی سال گذشته و هم‌اکنون گران‌ترین شهر آسیا سئول است. علت آن هم افزایش ارزش وون است که طی دو سال گذشته در برابر دلار آمریکا 13درصد افزایش یافته است. بنابراین هزینه زندگی در پایتخت کره‌جنوبی تقریبا 10درصد بیشتر از هزینه زندگی در توکیو است. این ارقام از آخرین گزارش ایی‌سی‌ای استخراج شده است که هفته گذشته آخرین رتبه‌بندی را در مورد گران‌ترین شهرهای آسیایی منتشر کرد. البته هنوز مسافرانی که بودجه محدودی دارند نمی‌توانند به راحتی به توکیو سفر کنند چون بعد از سئول به ترتیب توکیو، یوکوهوما و کوپ در رتبه‌های بعدی جای دارند. اما فاصله سایر شهرهای آسیایی نیز با این شهرهای گران کمتر شده است. به عنوان مثال پکن و شانگهای هم در این رتبه‌بندی‌ها ارتقا یافتند چون سرانجام دولت چین اجازه داد ارزش یوآن کمی افزایش یابد. سنگاپور هم گران‌تر شده است.
اما خبر خوش آنکه شما هنوز می‌توانید به بنگلور سفر کنید. چون این شهر هندی در این رتبه‌بندی جایگاه نوزدهم را به خود اختصاص داده است. اما آیا می‌دانید ارزان‌ترین جای آسیا کجا است؟ اولانباتور، پایتخت مغولستان. باده شهر گران آسیا و قیمت‌های آنها بیشتر آشنا شوید:  

رتبه: یک
نام شهر: سئول
قیمت هر بلیت سینما: 67/ 8دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 09 /18دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 82 /1096دلار
قیمت هر کیلو برنج: 07 /5دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی 07 /1دلار
رتبه: دو
نام شهر: توکیو
قیمت هر بلیت سینما: 59 /14دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 62/ 12دلار
قیمت ماشین‌ لباسشویی: 92 /839دلار
قیمت هر کیلو برنج: 10 /6دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی 35 /1دلار
رتبه: سه
نام شهر: یوکوهاما
قیمت هر بلیت سینما: 80/14 دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 51/12 دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 80/771 دلار
قیمت هر کیلو برنج: 36/5 دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی: 42/1 دلار
رتبه: چهار
نام شهر: کوب
قیمت هر بلیت سینما: 01/15 دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 26/11 دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 31/665 دلار
قیمت هر کیلو برنج: 05/5 دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی: 83/0 دلار
رتبه: پنج
نام شهر: هنگ‌‌کنگ
قیمت هر بلیت سینما: 64 /8 دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 43 /12 دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 48 /531 دلار
قیمت هر کیلو برنج: 70 /1 دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی 83/ 0 دلار
رتبه: شش
نام شهر: تایپه
قیمت هر بلیت سینما: 35/8 دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 65/9 دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 91/852 دلار
قیمت هر کیلو برنج: 34/2 دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی: 81/0 دلار
رتبه: هفت
نام شهر:پکن
قیمت هر بلیت سینما: 39/8دلار
قیمت یک ناهار مختصر:78/14دلار
قمیت ماشین لباسشویی:81/627دلار
قیمت هر کیلو برنج: 38/2دلار
 قیمت هر قوطی نوشیدنی غیر الکلی:67/0دلار
رتبه: هشت
نام شهر: شانگهای قیمت  هر بلیت سینما: 06/9دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 48/13دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 28/564دلار
قیمت هر کیلو برنج: 08/2دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیر الکلی:60/0دلار
رتبه: نه
نام شهر: سنگاپور
قیمت هر بلیت سینما: 78/5 دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 44/11 دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 13/427 دلار
قیمت هر کیلو برنج: 61/1 دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی: 81/0 دلار
رتبه: ده
نام شهر: جاکارتا
قیمت هر بلیت سینما: 29/6 دلار
قیمت یک ناهار مختصر: 57/11 دلار
قیمت ماشین لباسشویی: 76/661 دلار
قیمت هر کیلو برنج: 30/2 دلار
قیمت هر قوطی نوشیدنی غیرالکلی: 91/0 دلار
دنیای اقتصاد