کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

سیگاری‌ترین کشورهای جهان

(دنیای اقتصاد۱۸/۹)

فوربس معرفی کرد:
سیگاری‌ترین کشورهای جهان

به مدد فعالیت‌های مشاهیر و ستاره‌های جهان و توجه گسترده رسانه‌ها، ایدز، مالاریا و گرسنگی بیماری‌های به خوبی شناخته شده جهان سوم محسوب می‌شوند.

اما مشکل دیگری که موجب اتلاف منابع این کشورها می‌شود و از توجهات به دور مانده است، استعمال سیگار است.
امروز جمعیت سیگاری‌های آمریکا نصف جمعیت سیگاری‌های یک نسل پیش این کشور هست. در سایر کشورهای صنعتی نیز از هر پنج نفر یک نفر سیگاری است، اما وقتی صحبت از سیگار کشیدن به میان می‌آید، اوضاع در آفریقا و آسیای شرقی کاملا متفاوت است. در این مناطق نرخ بیش از 40درصدی سیگاری‌ها نسبت به کل جمعیت بسیار عادی است.
به علاوه در این مناطق وضع وخیم‌تر از این است، چون محدودیت خدمات درمانی به اندازه فراوانی سیگار‌های بدون فیلتر و دست پیچ است.
فوربس فهرستی از کشورهایی را معرفی کرده است که از بالاترین درصد شهروندان سیگاری نسبت به کل جمعیت برخوردارند. این فهرست براساس آخرین داده‌های مربوط به بخش بهداشت عمومی تهیه شده است و براساس رقم مربوط به همین نسبت است که کشورها رتبه‌بندی شده‌اند. اما فوربس گامی بیشتر هم برداشته است ومیزان اتلاف درآمد بالقوه‌ای که هر یک از این ملت‌ها می‌توانستند بدون استعمال سیگار داشته باشند را هم برآورد کرده است.
این برآورد براساس هزینه‌های مرگ و میر ناشی از استعمال سیگار در مقایسه با تولید ناخالص داخلی هر کشور محاسبه شده است.
نمی‌توان هزینه‌های اجتماعی که این کشورها برای استعمال سیگار پرداخت می‌کنند را مانند هزینه‌های اجتماعی آمریکا محاسبه کرد. در آمریکا اغلب مطالعات برآورد می‌کنند که سیگاری‌ها چه باری را از طریق پرداخت‌های اضافه مراقبت‌های بهداشتی و درمانی بر دوش مالیات‌دهندگان تحمیل می‌کنند. در مورد کشورهای فقیر هیچ برنامه مشابه مراقبت‌های بهداشتی درمانی برای برآورد هزینه‌های آنها وجود ندارد. در این کشورها حتی اطلاعات کافی در مورد تاثیر اقتصادی سایر بیماری‌ها نیز وجود ندارد که بتوان مقایسه‌ای واقعی با آنها به عمل آورد.
تام گلین، مدیر انجمن بین‌المللی کنترل سرطان آمریکا می‌گوید: «در آفریقا چنین نظام‌های بهداشتی – درمانی وجود ندارد. حداقل به شکلی که ما داریم، وجود ندارد.» او می‌گوید تنها کنیا که یکی از کم‌درآمدترین کشورهای آفریقایی است، دارای یک نظام بهداشتی – درمانی است که طبیعتا آن را از جهان غرب وام گرفته است. مساله‌ای که می‌توان اندازه‌گیری آن را امتحان کرد این است که چه مقدار پتانسیل اقتصادی با مرگ و میر ناشی از مصرف سیگار از بین می‌رود. براساس اغلب مطالعات، هر نخ سیگار ده دقیقه از زندگی انسان را به عنوان هزینه مصرف آن، کاهش می‌دهد.
بنابراین هر فرد سیگاری که روزی یک بسته سیگار مصرف می‌کند (20نخ سیگار در روز) 9/13درصد از سال از عمر خود می‌کاهد. براساس گزارش بانک جهانی در نامیبیا، یعنی کشوری که نیمی از جمعیت دو میلیون نفری آن سیگاری هستند، میانگین درآمد حدود 3230دلار در سال است. این عادت چقدر از این درآمد را تلف می‌کند؟ حدود 61/448دلار در سال. اگر این رقم را ضرب‌در تعداد یک میلیون نفر سیگاری‌های کشور کنید، رقم 461میلیون دلار به دست می‌آید که اتلاف درآمد در سطح ملی خواهد بود. یعنی 9/6درصد از مجموع درآمد ملی 6/6میلیون دلاری کشور.
گینه، کنیا، نامیبیا و یمن که در مجموع میانگین سرانه تولید ناخالص داخلی آنها 1245دلار آمریکا است، در میان 10کشور اول در فهرست سیگاری‌ترین کشورها هستند. سرانه درآمد خالص ملی کشور نائورو که صدرنشین این فهرست شده است، 5000دلار است که از این مبلغ هر فرد سیگاری 694دلار را طی زندگی کاری خود از دست می‌دهد. در سطح کل کشور، درآمد ملی سالانه 6/67میلیون دلاری می‌توانست 1/5میلیون دلار یا 5/7درصد بیشتر باشد، اگر جمعیت 54درصدی سیگاری‌ها این سهم از درآمدهای سالانه خود را از دست نمی‌دادند. گلین که با سفرهای فراوان خود به آفریقا تلاش‌های بسیاری برای مقابله با این معضل کرده است، می‌گوید حتی نمی‌توان روی کسانی که به مضرات این عادت واقفند حسابی کرد. او می‌گوید: «حتی پزشکان آفریقایی بیشتر از مردم عادی آنجا سیگار می‌کشند.»  

نام کشور: نائورو
درصد افراد سیگاری: 54درصد
جمعیت: 13528 درآمد خالص ملی: 6/67میلیون دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 1/5میلیون دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: ‌5/7درصد
نام کشور: گینه
درصد افراد سیگاری: 52درصد
جمعیت: 9/9میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 1/4میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 293میلیون دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 2/7درصد
نام کشور: نامیبیا
درصد افراد سیگاری: 50درصد
جمعیت: 2میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 6/6میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 461میلیون دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 9/6درصد
نام کشور: کنیا
درصد افراد سیگاری: 49درصد
جمعیت: 9/36میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 4/21میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 5/1میلیارد دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 9/6درصد
نام کشور: بوسنی و هرزگوین
درصد افراد سیگاری: 48درصد
جمعیت: 5/4میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 6/13میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 904میلیون دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 7/6درصد
نام کشور: صربستان و مونته‌نگرو
درصد افراد سیگاری: 47درصد
جمعیت: 8/4میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 2/42میلیارد دلار
سهم هزینه‌ سیگار از کل درآمد ملی: 8/2میلیارد دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 5/6درصد
نام کشور: مغولستان
درصد افراد سیگاری: 47درصد
جمعیت: 9/2میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 6/2میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 158میلیون دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 5/6درصد
نام کشور: یمن
درصد افراد سیگاری: 45درصد
جمعیت: 2/22میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 9/16میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 1میلیارد دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 2/6درصد
نام کشور: سائوتوم اند پرینسیپ
درصد افراد سیگاری: 44درصد
جمعیت: 200000
درآمد خالص ملی: 7/155میلیون دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 5/9میلیون دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 1/6درصد
نام کشور: ترکیه
درصد افراد سیگاری: 44درصد
جمعیت: 1/71میلیون نفر
درآمد خالص ملی: 3/384میلیارد دلار
سهم هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 4/22میلیارد دلار
درصد هزینه سیگار از کل درآمد ملی: 5/8درصد

تحول در آموزش و پرورش از شعار تا واقعیت



دستگاه عظیم تعلیم و تربیت با بیش از یک میلیون کارمند و با بیش از چهارده میلیون دانش آموز به عنوان یکی از موثرترین نهادهای سازنده فرهنگ و دانش این مرز و بوم شناخته می شود به نحوی که اثرپذیری این نهاد عظیم در ساختن دانش آموزان این مرز و بوم تا رسیدن به یک فرد مفید و ارزنده در جامعه، وظیفه این دستگاه را بیش از پیش مهم و ارزشمند می کند. در شرایط فعلی خروجی این دستگاه دیوان سالار بیشتر انتظارات نظام آموزشی در نگاه سنتی را برآورده می کند و تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیار است. لذا بحث تحول در آموزش و پرورش و رسیدن به جایگاه واقعی این نهاد مانند جوامع پیشرفته همواره مورد نظر مسوولان این نهاد بوده است.

برنامه آموزشی مدارس، بیشتر در قالب کتاب های درسی و سایر مواد آموزشی و برنامه های مکمل با روش های سنتی انجام می پذیرد که قادر نیست دانش، نگرش و بینش رفتار دانش آموزان را با باورها و مبانی ارزشی جامعه اسلامی متناسب سازد به عنوان مثال تلاش ها و اقدامات زیادی در آموزش و پرورش روی دانش آموز انجام می شود اما از فارغ التحصیلان آن به رغم قبولی با نمرات بالا در دروسی مانند تاریخ، ادبیات، دین و زندگی، مطالعات اجتماعی و مهارت های زندگی رفتارهای مناسب و روابط سالم اجتماعی بروز پیدا نمی کند. در حالی که آموزش و پرورش بایستی به دنبال بهبود و بهسازی خروجی سیستم خود باشد و برای رسیدن به فردایی بهتر نیازمند یک تحول اساسی است. البته عوامل زیادی بر بهبود کیفیت سیستم تاثیر دارند که بخشی از آن درون سیستمی و بقیه برون سیستمی است که درنهایت مقصود نهایی تحقق اهداف نظام آموزش و پرورش است اما اینکه چگونه و با چه سازوکاری برای رسیدن به وضعیت بهتر و مورد انتظار و تحقق آن یعنی هویت، شخصیت و رفتار و عملکرد نظام آموزش و پرورش مدیریت کنیم جای بحث دارد که امید است با ورود کارشناسان آموزش و پرورش به این وادی، تحول در آموزش و پرورش به انحراف کشیده نشود.

برای باز شدن این بحث نکاتی را به اختصار درباره تحول در آموزش و پرورش که چندی پیش توسط رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش مستعفی در قالب شعار بازگشایی مدارس مطرح شده است بیان می کنم.

1- برای ایجاد تحول و تاثیرگذاری در سیستم آموزش و پرورش ابتدا باید تحول سازمانی را مانند یک استراتژی و هدف غایی در نظر گرفت که به تعبیری اطلاق می شود که رفتار و عملکرد در آن به گونه یی تغییر کند که در صورت مثبت بودن به تغییر کلی در شخصیت و هویت و عملکرد سیستم منجر شود که در غیر این صورت باریکه آبی است که خود مسیرش را باز می کند و بدون هدف خواهد بود. تحول اساسی و بنیادی نیازمند برنامه ریزی، شناخت و آگاهی است و به همان نسبت پیچیده و لازمه آن تغییر در ساختار است که منظور تغییر استراتژی مورد استفاده در سیستم، ساخت تشکیلاتی، نوع تکنولوژی، سیستم اطلاعاتی و شیوه تصمیم گیری و الگوی استفاده از منابع انسانی، کیفیت رفتار انسانی، کیفیت عملکرد یادگیری و محیط آن، سیر اطلاعات و نحوه ارتباطات در تصمیم گیری و مشارکت و همکاری در سیستم است.

2- یکی از آفت های بزرگ نظام های اداری- بوروکراسی مانند آموزش و پرورش، دادن شعارهای کلی و غیرواقعی، سخنرانی های داغ و پرشور و احساسی بدون پشتوانه علمی، دفاع خالی از روح تعمق و کارشناسی، وضع مقررات خاص و ارسال بخشنامه های انبوه و سرگردان است که شاید در برخی از موارد موجب تغییراتی جزیی شود ولی چون از ابتدا هدفمند نبوده راه به جایی نمی برد.

3- اکثر کارگزاران و مدیران در آموزش و پرورش به افزایش حجم بازده و ارائه آمار و ارقام از وضعیت تعداد فارغ التحصیلان، باسوادها، اردوهای برگزارشده و... توجه بسیاری دارند که اگرچه این مهم از اهمیت خاصی برخوردار است اما با اهمیت تر از آن بهبود در عملکرد به ویژه در جهت کارایی و اثربخشی است. کارایی می تواند به میزان احداث مدارس جدید، مقاوم سازی، هزینه ساخت کتابخانه ها، آزمایشگاه ها، کیفیت کتاب های موجود در دبیرستان، نوآوری در ارائه خدمات نوین آموزشی و... بستگی داشته باشد.

4- با سازوکارها و توانمندی های موجود نظام آموزش و پرورش و مدیریت و راهبری آن تنها بخشی از انتظارات در سطوح دانش و مهارت های فردی محقق می شود در حالی که انتظار داریم تغییرات علاوه بر سطوح دانش، نگرش و بینش، رفتارهای فردی و گروهی دانش آموزان را نیز دربر گیرد.

5- اینکه چرا آموزش های موجود در نظام تعلیم و تربیت، موجب رفتارهای مناسب اجتماعی، سیاسی، دینی، اقتصادی و... در دانش آموزان نمی شود نکته یی مهم و اساسی است که باید در فرآیند و کارکرد نظام آموزشی و تغییرات سازمانی مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. نگاه به آموزش و پرورش با تاکید افراطی بر نگاه آموزشی از نوع حافظه مداری و انتقال دانش، نه حصول اهداف، گویای این نکته است که انتظار از سیستم، رسیدن به اهداف و تغییر رفتارهای مطلوب فردی و گروهی نیست و چه بسا نظر مدیران ارشد این دستگاه عظیم نیز چیزی غیر از این نباشد. این وضعیتی است که هم اکنون شاهد آن هستیم؛ انباشتی از معدل های بالا، اما با بینش های فردی و گروهی غیرمطلوب ایرانی و اسلامی.
اعتماد ۱۷/۹

نخستین خودروی فرمول کشور با انتقاد دانشجویان از مسوولان رونمایی

گروه خودرو- مراسم رونمایی از نخستین خودروی فرمول کشور عصر پنجشنبه گذشته در حالی برگزار شد که اعضای گروه خودروساز دانشگاه صنعتی اصفهان سازنده و طراح این خودرو نسبت به آنچه بی‌توجهی مسوولان به خلاقیت و نوآوری دانشجویان خوانده می‌شود، انتقاد کردند.

هرچند این خودرو با حضور مسوولان وزارت صنایع و کارخانجات خودروسازی کشور در تالار تلاش تهران رونمایی شد، اما یکی از اعضای گروه خودروساز دانشگاه صنعتی اصفهان به نمایندگی از دانشجویان این گروه در مراسم مذکور از عدم حمایت‌های مالی وزارت صنایع و همچنین خودروسازها انتقاد کرد.
وی با بیان این مطلب که «می‌خواهم از کسانی بگویم که در این راه نه تنها کنار ما نبودند، بلکه در مقابل ما قرار گرفتند و مشکلاتی ایجاد کردند»، اظهار داشت که افرادی با افکار خود، راه را بر خلاقیت و نوآوری می‌بندند و فلسفه تحقیق و پژوهش را زیر سوال می‌برند.
مجتبی اصغری همچنین با عنوان این مطلب که می‌توان عوامل موفقیت در یک طرح را به نیروی انسانی، تامین مالی و امکانات تقسیم کرد، گفته است که ما به‌رغم داشتن نیروی انسانی مطلوب، از پشتوانه‌های روحی تا حدودی محروم بودیم.
اصغری اظهار داشت: در تامین مالی طرح نیز با پایان فاز طراحی خودرو در شهریورماه سال 85 و اعلام عمومی در رسانه‌ها، این اعتماد از طرف صنایع صورت نپذیرفت و ما چندین ماه در پی حمایت کننده‌ای می‌گشتیم تا اینکه یک بانک از این طرح حمایت کرد.
وی به «امکانات» اشاره کرده و گفته است: کمبود تجهیزات آزمایشگاهی و امکانات ساخت، از عمده‌ترین مشکل‌های گروه در طراحی و بهینه‌سازی سیستم‌ها به ویژه موتور خودرو بوده که با وجود ظرفیت‌های علمی، برای بهینه کردن موتور این خودرو، با مشکلات بسیار زیادی مواجه شدیم.
اصغری افزود: متاسفانه روحیه قهرمان‌پروری همان‌گونه که در ورزش کشور نیز وجود دارد، بر جامعه علمی ما سایه افکنده است؛ روحیه‌ای که ترس از شکست ریسک‌پذیری برای یک محقق می‌کند.
در این مراسم همچنین دانشجویان بحث فرار مغزها و اینکه چه تضمینی وجود دارد برای جلوگیری از فرار مغزها را پیش کشیده‌اند که جواب قاطعی از جانب مسوولان حاضر در این جلسه دریافت نکردند.
گروه خودروی دانشگاه صنعتی اصفهان شامل دانشجویان این دانشگاه توانسته است با نخستین خودروی فرمول کشور در مسابقات جهانی طراحی و ساخت خودروی کلاس دانشجویی (Formula Student) در سال 2007 میلادی (اواسط تیرماه) که توسط انجمن مهندسی خودرو (SAE) در کشور انگلستان برگزار شد، به مقام سوم دست یابد.

دنیای اقتصاد۱۷/۹

سرعت تصمیم‌گیری‌های اقتصادی

علی سرزعیم
در روزهای اخیر این خبر منتشر شد که رییس‌جمهور کارگروهی را مسوول تصمیم‌گیری در مورد طرح‌های انرژی خصوصا نفت و گاز کرد و قرار شد تا ...

مصوبات این کارگروه به عنوان مصوبات شورای اقتصاد تلقی و لازم الاجرا قلمداد شود. شاید برخی با عینک بدبینی به هر تصمیم این چنینی نگاه کنند؛ اما این تصمیم دارای امتیازاتی است که لازم است در افکار عمومی‌مورد توجه قرار گیرد.
همه کسانی که تجربه کار با بخش دولتی و خصوصی را دارند، می‌دانند که فرآیند پیشرفت کار در بخش دولتی به مراتب طولانی‌تر از بخش خصوصی است. اگر فردی طرحی برای اجرا داشته باشد و آن را به بخش دولتی عرضه کند، سال‌ها طول می‌کشد تا این طرح تصویب و به انعقاد قرارداد منجر شود. بعد از انعقاد قرارداد نیز پرداخت‌های آن با تاخیر و کشمکش همراه است. در حالی‌که در بخش خصوصی چنین مسائلی مطرح نیست. اگر اجرای یک طرح برای بخش‌خصوصی سودآور باشد، یک روز نیز حاضر به تاخیر در اجرای آن نمی‌شود.
از مهم‌ترین عواملی که موجب تاخیر فراوان در بخش دولتی می‌شود، مقوله تصمیم‌گیری است. هرچه یک طرح بزرگتر باشد، تاخیر تصمیم‌گیری در مورد آن بیشتر خواهد بود. لازم به ذکر است که این تاخیر نه به دلیل این است که در این فاصله کار بیشتری روی یک طرح انجام شود؛ بلکه گویی سنت است که هر کار بزرگ با تاخیر بیشتری انجام شود و اگر یک تصمیم مهم و درست در زمان کوتاهی اتخاذ گردد، وجهه بدی خواهد داشت. تعیین سرنوشت طرح‌های بسیار کوچک و ناچیز با افراد است و مشمول معافیت از مناقصه و مزایده و امثالهم می‌گردد؛ اما همین که رقم یک قرارداد از حد معینی بیشتر می‌شود، اتخاذ تصمیم به یک جمع محول می‌شود.
معمولا اعضای این گروه‌ها و جمع‌ها از مسوولانی هستند که مشغله‌های فراوان دارند. لذا برگزاری هر نشست دیر به دیر انجام می‌گیرد و طبیعتا تصمیمات با تاخیر همراه می‌شوند. در طرح‌های خیلی بزرگ نظیر طرح‌های نفتی و بسیاری از طرح‌های عمرانی، نهادهایی چون شورای اقتصاد و مجلس شورای اسلامی ‌درگیر می‌شوند. مقوله مهمی‌ که غالبا نادیده گرفته می‌شود، مشکلات مربوط به همین نهادها در رسیدگی به موضوعات مختلف اقتصاد است. معمولا صف طویلی از طرح‌ها و لوایح در نوبت رسیدگی قرار دارد و هر قدر هم که طرح مهم و با اولویت باشد، بازهم زمان زیادی طول خواهد کشید تا به آن رسیدگی شود. حال اگر منطق اقتصادی را در مساله وارد کنیم و هزینه فرصت اجرای طرح‌های بزرگ را که میلیاردها تومان در یک روز می‌رسد، در نظر بگیریم، مشخص می‌شود که این تاخیرها تا چه اندازه برای کشور زیان بار است. حال وقتی با همه این تفاصیل طرحی به چنین مجامعی می‌رسد اتفاق مهمی ‌نمی‌افتد؛ چرا که اکثر افراد شرکت‌کننده در چنین مجامعی نسبت به آن طرح فاقد ذهنیت هستند. لذا اظهارنظر و تصمیم‌گیری تخصصی و جدی در مورد آن نمی‌کنند. تنها فایده این روال این است که گفته می‌شود یک طرح به تصویب جمعی رسید که در آن مثلا 7 وزیر حضور داشتند. این کمیت؛ یعنی حضور چند وزیر، چنان برجسته می‌شود که ضعف کیفیت را تحت‌‌شعاع قرار می‌دهد. حال اگر به جای اینکه در مورد یک طرح نفتی چند وزیر غیرمرتبط نظیر کشاورزی، کار و... نظر دهند و چندین متخصص قراردادهای نفتی اظهارنظر کنند، قطعا کیفیت تصمیم بیشتر خواهد بود. تشکیل کارگروه گفته شده توسط رییس‌جمهوری فتح بابی در این زمینه است و می‌تواند سرآغاز سنت حسنه‌ای باشد که در آینده ادامه یابد. تردیدی نیست که حل اساسی مشکلات فوق منوط به تجدیدنظر صحیح و جدی در نظام تصمیم‌گیری کشور است، اما تا آن زمان چنین تدابیر موقتی می‌تواند بسیار سودمند باشد.

(دنیای اقتصاد۱۲/۹)

ابررسانایی و پدیده مایسنر

تهیه و تنظیم: پروین رحیمی توشنق دبیر فیزیک‌

ابررسانایی پدیده‌ای است که در دماهای بسیار پایین برای برخی از مواد رخ می‌دهد. در حالت ابررسانایی مقاومت الکتریکی ماده صفر می‌شود و ماده خاصیت دیامغناطیس کامل پیدا می‌کند، یعنی میدان مغناطیسی را از درون خود طرد می‌کند. و این تنها تفاوت اصلی ابررسانا با رسانای کامل است، زیرا در رسانای کامل انتظار می‌رود میدان مغناطیسی ثابت بماند، در حالی که در ابررسانا میدان مغناطیسی همواره صفر است.‌

در اصل ابررسانایی چیزی جز استحاله فازی ماده نیست، مانند تغییر حالت آب از مایع به گاز و یا برعکس.

در رساناهای عادی مقاومت الکتریکی با کاهش دما کم می‌شود، ولی هیچ‌گاه به صفر نمی‌رسد. ولی در مواد ابررسانا (مانند جیوه، آلومینیوم و بعضی از آلیاژهای فلزی) اگر دما از مقدار مشخص ‌ ‌cT(که دمای بحرانی نام دارد) کمتر شود، مقاومت الکتریکی ناگهان صفر می‌شود. دمای بحرانی معمولاً کمتر از 20 درجه کلوین است (کمتر از 253- درجه سلسیوس) و به ماده مورد نظر بستگی دارد. دمای بحرانی جیوه 2/4 کلوین (8 و 268- درجه سلسیوس) است.‌

در سال 1986 ابررسانایی دمای بالا کشف شد. دمای بحرانی این ابررساناها بیش از 90 کلوین است. نظریه‌های کنونی ابررسانایی نمی‌توانند ابررسانایی دمای بالا را، که به ابررسانایی نوع2‌‌ ‌‌(Type II) معروف است، توضیح دهند. از نظر عملی ابررساناهای دمای بالا کاربردهای بسیار بیشتری دارند، زیرا در دماهایی ابررسانا می‌شوند که راحت‌تر قابل ایجاد هستند. پژوهش برای یافتن موادی که دمای بحرانی آنها باز هم بیشتر باشد، و همچنین برای یافتن نظریه‌ای برای توضیح ابررسانایی دمای بالا همچنان ادامه دارد.‌



ویژگی مواد ابررسانا

در حالت ابررسانایی، ماده ابررسانا ویژگی‌های خاصی پیدا می‌کند. ناپدید شدن مقاومت الکتریکی، دیامغناطیس شدن (اثر مایسنر) و سایر ویژگی‌های غیرعادی مغناطیسی، تغییر عمده در ویژگی‌های گرمایی و سایر پدیده‌های کوانتومی که به‌جز این فقط در سطح اتمی و زیراتمی دیده می‌شوند، از جمله ویژگی‌های مواد ابررسانا هستند.



مقاومت الکتریکی صفر

ساده‌ترین راه برای اندازه‌گیری مقاومت الکتریکی یک ماده قرار دادن آن در یک مدار الکتریکی است. اگر ماده را به طور متوالی در یک مدار شامل منبع ولتاژ یا منبع جریان قرار دهیم، با اندازه‌گیری افت ولتاژ (اختلاف پتانسیل الکتریکی) در دو سر ماده‌‌ ‌‌(V) و دانستن جریان گذرنده از مدار‌‌ ‌‌(I) می‌توانیم مقاومت آن را از رابطه قانون اهم به دست آوریم. اگر افت ولتاژ در دو سر ماده صفر باشد، معلوم می‌شود که مقاومت ماده هم صفر است و ماده در حالت ابررسانایی قرار دارد.‌

ابررساناها می‌توانند جریان را بدون نیاز به هیچ ولتاژی در یک حلقه نگه دارند. از این ویژگی در آهنرباهای الکتریکی ابررسانا، مثلاً در دستگاه‌های‌ ‌MRI استفاده می‌شود. آزمایش‌ها نشان می‌دهند که جریان در سیم‌پیچ‌های ابررسانا می‌توانند بی هیچ اتلاف قابل مشاهده‌ای، سال‌ها باقی بماند.‌



‌<اثر مایسنر>

اگر ابررسانا را در یک میدان مغناطیسی خارجی ضعیف قرار دهیم، میدان فقط تا مسافت کمی در ابررسانا پیشروی می‌کند که عمق نفوذ لندن نامیده می‌شود. پس از این مسافت میدان به سرعت به صفر میل می‌کند. این پدیده اثر مایسنر‌‌ ‌‌(Meissner effect) نام دارد و یکی از مشخصه‌های اصلی مواد ابررسانا است. برای بیشتر ابررساناها عمق نفوذ لندن از مرتبه‌01 ‌nm است.‌

اثر مایسنر گاهی با نوعی از خاصیت دیامغناطیس که در رساناهای کامل وجود دارد اشتباه گرفته می‌شود: طبق قانون لنز اگر یک میدان مغناطیسی متغیر به یک رسانا اعمال شود، جریانی در رسانا به وجود می‌آید که میدان حاصل از آن با تغییر میدان خارجی مخالفت می‌کند. در یک رسانای کامل، این جریان می‌تواند بسیار بزرگ باشد، و در نتیجه میدان مغناطیسی را کاملاً خنثی کند.‌

اثر مایسنر با این پدیده متفاوت است؛ ابررسانا هرگونه میدان مغناطیسی‌ای را طرد می‌کند، نه فقط میدان‌های متغیر را. فرض کنید ماده‌ای داریم که درونش یک میدان مغناطیسی وجود دارد. اگر ماده را تا زیر دمای بحرانی‌اش سرد کنیم، خواهیم دید که میدان مغناطیسی درونی ناگهان از بین می‌رود. این پدیده با قانون لنز قابل پیش‌بینی نیست.‌



ابررسانایی نوع 1 و 2

اگر میدان مغناطیسی خیلی قوی باشد، اثر مایسنر از بین می‌رود. همین پدیده ابررساناها را به دو نوع تقسیم می‌کند: در ابررساناهای نوع‌1‌ ‌‌(Type I) اگر میدان مغناطیسی از یک حد آستانه‌‌ ‌‌(cH) بیشتر شود، ابررسانایی ناگهان از بین می‌رود. بسته به شکل هندسی نمونه، ممکن است حالت‌های میانی‌ای هم ایجاد شوند که در آن ناحیه‌های عادی (که در آنها میدان وجود دارد) و ناحیه‌های ابررسانا (که میدان درون‌شان صفر است) همزمان وجودداشته باشند. در ابررساناهای نوع 2‌‌‌‌(Type II) اگر میدان مغناطیسی از حد‌‌1cH بیشتر شود، حالت مخلوطی ایجاد می‌شود که در آن شارژ مغناطیسی رو به افزایشی از ماده می‌گذرد، ولی مقاومت ماده، اگر جریان خیلی زیاد نباشد، همچنان صفر باقی می‌ماند. در حد دوم از میدان مغناطیسی‌ ‌2cH ابررسانایی از بین می‌رود. بیشتر ابررساناهایی که عنصر ساده هستند (به جز نیوبیوم، تکنوتیوم، و اندالیوم و نانولوله‌های کربنی) نوع 1 هستند و تقریباً همه ابررساناهای ناخالص و ترکیبی نوع 2 هستند.‌



نظریه‌های ابررسانایی‌

هنوز هیچ نظریه‌ای که بتواند همه انواع مشاهده شده ابررسانایی را توصیف کند، وجود ندارد. اصول پایه‌ای ابررسانایی در سال 1957 توسط سه فیزیکدان آمریکایی (جان باردین، رابرت شریفر و لئون کویر) توضیح داده شد و به نام این سه فیزیکدان نظریه‌ ‌BCS نام گرفت.



تاریخچه ابررسانایی‌

ابررسانایی را در سال 1911 هایک کمرلینگ اونز هلندی از دانشگاه لیدن کشف کرد. وی مقاومت الکتریکی جیوه جامد را در دماهای پایین بررسی می‌کرد و از هلیوم مایع که تازه کشف شده بود به عنوان سردکننده استفاده می‌کرد. او فهمید که در دمای‌‌4,‌2 k مقاومت ناگهان به صفر می‌رسد. جایزه نوبل فیزیک در سال 1913 به همین خاطر به او اعطا شد.‌

در دهه‌های بعد، خاصیت ابررسانایی در مواد دیگری نیز دیده شد. در سال 1913 دیده شد که سرب (در دمای)‌ 7‌k و در سال 1941 نیترید نیوبیوم (در دمای)‌ 61‌k ابررسانا می‌شوند.‌

گام مهم بعدی در فهم ابررسانایی در سال 1933 اتفاق افتاد. در این سال مایسنر و اوخنفلد دریافتند که ابررساناها میدان مغناطیسی خارجی را طرد می‌کنند؛ پدیده‌ای که امروزه اثر مایسنر نامیده می‌شود. در سال 1935 فریتز و هاینز لندن نشان دادند که اثر مایسنر نتیجه‌ای از کمینه بودن انرژی آزاد الکترومغناطیسی حمل شده توسط جریان‌های ابررسانا است.
اطلاعات۱۱/۹

تکرار ماجرای لنگه‌کفش‌های وارداتی!

جهانبخش نورائی
به احتمال زیاد نام مهدی بلیغ در 30‌، 40سال پیش به گوش خیلی از قدیمی‌ها خورده است. او خلافکار سرد و گرم‌چشیده‌ای بود که به خاطر شباهت رفتارش به یکی از شخصیت‌های منفی داستان‌های جنائی فرانسوی به «آرسن لوپن» ایران معروف شده بود.


بارها از دست پاسبان و قاضی گریخته بود و درکارنامه بزهکارش‌اش علاوه بر تعداد زیادی سرقت و جعل پروانه‌های ارزی، یک فقره قتل هم وجود داشت. بلیغ، خوش‌صحبت بود، شعر هم می‌گفت و با چرب‌زبانی مار را از سوراخ بیرون می‌کشید. تردستی و صحنه‌سازی‌های او به قدری ماهرانه بود که می‌گویند در یک مورد توانست زمین ساختمان مرکزی دادگستری را (که دل خوشی از آن نداشت) به جای زمین دیگری به چند شهرستانی ساده‌دل بفروشد! یکی از ابتکاراتی که به بلیغ نسبت می‌دهند ماجرای شنیدنی وارد کردن کفش توسط او است. می‌گویند بلیغ دست به واردات مقدار زیادی کفش ایتالیایی زد اما لنگه چپ کفش‌ها را از یک گمرک و لنگه راست را از گمرک دیگری وارد کرد و چون حقوق گمرکی برای هر جفت کفش تعیین شده بود نه برای هر لنگه کفش، به همین دلیل توانست لنگه کفش‌ها را با هزینه بسیار ناچیزی از گمرک در آورد و با جفت کردن هر دو لنگه در تهران، محموله‌ را با قیمت شیرین روانه بازار کند.
بلیغ مرده است (بعد از انقلاب به دام افتاد و همراه چند قاچاقچی سابقه‌دار در فروردین 1360اعدام شد) اما به نظر می‌رسد که شگردهایش برای برخی از سوءاستفاده‌‌چی‌ها هنوز جذاب و سودآور باشد. مدتی پیش مقادیری لنگه‌کفش وارد چند گمرک کشور شد و واردکننده‌ها با ترخیص نکردن آنها زمینه را برای متروکه شدن لنگه‌کفش‌ها فراهم آوردند. واسطه‌ها و کارچاق‌کن‌های صاحبان این کالای معیوب بعدا از راه رسیدند و با پرداخت مبلغ نازلی لنگه‌کفش‌ها را – که به درد کسی نمی‌خورد- خریدند و پس از جفت کردن لنگه‌های تابه‌تا، کفش‌های کامل شده را آماده فروش کردند. گمرک ایران که با هشدار رییس سازمان امور مالیاتی یکی از استان‌ها متوجه این تزویر شده بود، مطلب را از طریق معاون حقوقی خود به تمام گمرکات بخشنامه کرده و اقداماتی به منظور شناسایی و پیگرد واردکنندگان و واسطه‌های آنها که طی 4سال اخیر لنگ‌کفش وارد می‌کرده‌اند، شروع شده است. تاکید گمرک بر «چهار سال اخیر»در بخشنامه یادشده، نشان می‌دهد که ممکن است این رشته سر دراز داشته باشد. ظاهرا گرفتاری‌های طاق و جفت صنعت کفش کشور کم بود، مشکل واردات لنگه‌ای هم به آن اضافه شد!

(اقتصاد ایران ۱۲/۹)

ایسگاهی در اسمان ها

مدتی است که خبرهای مربوط به ایستگاه بین المللی فضایی در صدر اخبار علمی قرار دارد. چندی پیش دو نفر از خدمه شاتل فضایی دیسکاوری با انجام یک ماموریت فضایی ویژه اتاق تازه یی را به ایستگاه فضایی بین المللی افزودند. این دو نفر موفق شدند پس از انجام شش ساعت پیاده روی فضایی و استفاده از یک بازوی روباتی، یک واحد 14 تنی جدید را به ایستگاه فضایی اضافه کنند. با انجام پنج پیاده روی فضایی، این واحد جدید که «هارمونی» نام دارد و ساخت ایتالیا است در جای اصلی خود نصب می شود. با نصب هارمونی فضای سکونت فضانوردان در ایستگاه فضایی 18 درصد افزایش می یابد. ابعاد این واحد 7 متر در 6/4 متر است که گذرگاهی میان سه آزمایشگاه علمی ایستگاه فضایی ایجاد می کند. ایستگاه پیش از این دارای سه آزمایشگاه با نام آزمایشگاه دستینی ساخت امریکا، ماژول اتحادیه اروپا با نام کلمبوس و آزمایشگاه ژاپنی کیبو بود. از سال 2001 تاکنون، این نخستین بار است که فضای قابل زندگی و کار در ایستگاه فضایی افزایش می یابد. از آن زمان تاکنون فقط بخش های غیرمسکونی همانند صفحه های خورشیدی به آن افزوده می شد. اما این ماموریت از جنبه دیگری هم جالب توجه بود. مدتی پیش «پگی ویتسون» وارد ایستگاه فضایی بین المللی شد و برای اولین بار یک زن فرماندهی ایستگاه فضایی بین المللی را برعهده گرفت. در ماموریت STS-120 هم «پاملا مل روی» فرماندهی عملیات را برعهده داشت. به این ترتیب این نخستین بار است که هم فرماندهی شاتل و هم فرماندهی ایستگاه فضایی برعهده زنان است. با توجه به این موضوع، در این مقاله نگاهی داریم به تاریخچه، ساختار و کارکرد ایستگاه فضایی بین المللی.

ایستگاه فضایی یک ساختار مصنوعی است که محیطی را برای کار و زندگی در فضا فراهم می کند. تفاوت اصلی یک ایستگاه فضایی با فضاپیما ها در این است که ایستگاه فضایی سامانه پیش رانش یا تجهیزات فرود ندارد، اما فضاپیماها چنین سامانه هایی دارند و می توانند افراد یا محموله هایی را جابه جا کنند. ایستگاه های فضایی برای زندگی های میان مدت (از چند هفته تا چندماه و حتی چند سال) در فضا طراحی و ساخته می شود.

هم اکنون از ایستگاه های فضایی برای بررسی اثر پروازهای فضایی طولانی مدت روی بدن انسان و همچنین ایجاد مکانی برای انجام آزمایش های علمی بیشتر و طولانی مدت تر نسبت به فضاپیماها استفاده می شود.

از لحاظ ساختار ایستگاه های فضایی را می توان در دو دسته کلی یک تکه یا یک بخشی و چند تکه یا چندبخشی جای داد. ایستگاه های یک تکه تنها از یک بخش ساخته می شود و در یک مرحله به فضا فرستاده می شود. تمام تجهیزات و امکانات لازم برای این ایستگاه ها در مرحله پرتاب در آن قرار می گیرد و پس از پرتاب خدمه در آن مستقر می شوند. اما از ایستگاه های سالیوت 6 و 7 به بعد تغییری در ساختار ایستگاه ها مشاهده شد. این ایستگاه ها دارای دو بخش الحاق بودند. زمانی که گروهی در آن مستقر بودند، گروهی دیگر می توانستند با استفاده از فضاپیمای جدید به آن ملحق شوند. به همین دلیل اسکان پیوسته در این ایستگاه ها امکان پذیر شد. وجود دو بخش الحاق باعث شد که فضاپیمای تدارکاتی پروگرس بتواند به این ایستگاه برود و تدارکات تازه را منتقل کند و به این ترتیب انجام ماموریت های درازمدت امکان پذیر شد. اما از زمان ساخت ایستگاه فضایی سالیوت 7 بشر به فکر استفاده از ایستگاه های فضایی چندبخشی افتاد. از جمله ایستگاه های چندبخشی می توان به ایستگاه فضایی میر اشاره کرد. این ایستگاه دارای یک بخش مرکزی است که در اولین پرتاب در فضا مستقر می شود و بخش های بعدی که هر کدام ساختار و وظایف ویژه یی دارند به بخش اصلی افزوده می شوند. با استفاده از این شیوه می توان طیف گسترده یی از انواع ماموریت ها را انجام داد و در عین حال نیاز به یک موشک بسیار پرقدرت برای پرتاب یکباره ایستگاه های بزرگ برطرف شد. با این همه عوامل بسیاری باعث شده است که ساخت و استفاده از ایستگاه های فضایی محدود بماند که از آن جمله می توان به اثرهای نامطلوب اقامت درازمدت در فضا بر سلامتی فرد اشاره کرد.

ایستگاه فضایی بین المللی

تنها ایستگاه فضایی که هم اکنون از آن استفاده می شود، ایستگاه فضایی بین المللی است که البته ساخت آن همچنان ادامه دارد. این ایستگاه در فاصله 6/319 تا 9/346 کیلومتری از سطح زمین قرار دارد و در صورت مناسب بودن اوضاع جوی می توان حتی با چشم غیرمسلح نیز آن را دید. تاریخ طراحی و ساخت این ایستگاه به سال 1984 برمی گردد.

امریکا در سال 1984 تصمیم گرفت با همکاری دیگر کشورها یک ایستگاه فضایی مسکونی دائمی بسازد. امریکا تصمیم داشت این ایستگاه را با همکاری 14 کشور دیگر (کانادا، ژاپن، برزیل و سازمان فضایی اروپا شامل کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان، بلژیک، ایتالیا، هلند، دانمارک، نروژ، اسپانیا، سوئیس و سوئد) بسازد. اما هنگام طراحی این ایستگاه فضایی، اتحاد شوروی تجزیه شد. امریکا نیز در سال 1993 از روسیه دعوت کرد در برنامه ایستگاه فضایی بین المللی همکاری کند. با این کار تعداد کشورهای شرکت کننده در طرح به 16 کشور افزایش پیدا کرد. در سال 1998 نیز ساخت ایستگاه آغاز شد. ایستگاه بیش از یکصد بخش دارد که برای تکمیل آن به 44 پرواز و دست کم سه نوع فضاپیما (شاتل فضایی، سایوز و موشک روسی پروگرس) نیاز است. برآورد می شود که برای اتمام ایستگاه باید 160 پیاده روی فضایی و در مجموع 1920 ساعت - نفر پیاده روی انجام شود که دست کم تا سال 2010 طول می کشد. امریکا در تلاش است تا پیش از سال 2010 ساخت ایستگاه فضایی را به پایان برساند زیرا در این سال شاتل ها بازنشسته می شوند، برای اتمام این پروژه نیز بین 35 تا 37 میلیارد دلار بودجه صرف می شود. ایستگاه فضایی پس از تکمیل می تواند هفت نفر را در خود جای دهد و از بخش های زیر تشکیل می شود.

بخش هدایت (زاریا)؛ شامل سامانه های پیش رانش (دو موتور موشک)، بخش فرماندهی و هدایت است.

بخش اتصال (سه مورد)؛ بخش های اصلی ایستگاه را به هم وصل می کند.

بخش خدمات (زوزدا)؛ شامل بخش های سکونت و سامانه حفاظت حیات، بخش الحاق فضاپیمای پروگرس و موتورهای موشک برای تنظیم ارتفاع است.

آزمایشگاه های علمی (شش واحد)؛ دارای ابزارها و دستگاه های علمی و یک اهرم روباتی برای جابه جا کردن محموله در بیرون ایستگاه است.

بخش آزمایشگاه؛ دارای تجهیزاتی برای آزمایش در مورد گرانش، علوم زیستی، علوم زمین و علوم فضا است.

ابزار انتقال؛ یک کپسول سایوز و یک فضاپیمای بازگرداندن خدمه (
X-33) که در مواقع اضطراری از آن استفاده می شود.

سامانه انرژی الکتریکی؛ شامل صفحه های خورشیدی و تجهیزاتی برای تولید، ذخیره، مدیریت و توزیع نیروی برق است.

در 31 اکتبر سال 2000 اولین گروه از خدمه ایستگاه از روسیه اعزام شدند. این گروه سه نفره حدود پنج ماه در ایستگاه اقامت کردند و در این مدت سامانه ها را فعال کردند و چندین آزمایش انجام دادند. این گروه در 21 مارس 2001 به زمین برگشتند. از آن زمان تاکنون ایستگاه پیوسته دارای دو یا سه نفر ساکن بوده است. هم اکنون برای اقامت فضانوردان در ایستگاه، دوره های زمانی سه ماهه یا هفت ماهه برنامه ریزی می شود.

زندگی و کار در ایستگاه فضایی

اولین گروهی که به ایستگاه فضایی رفتند، بیشتر وقت خود را برای آماده سازی ایستگاه، ساخت آن و انجام آزمایش های علمی گوناگون و رصد زمین صرف کردند. خدمه در بخش سکونت زندگی می کنند. هر چند این بخش چندان تجملی نیست، اما همه چیزهایی را که فضانوردان به آن نیاز دارند، در اختیارشان قرار می دهد. این بخش هیچ کم و کسری ندارد و اتاق خواب اختصاصی برای هر فرد، توالت، امکانات بهداشتی، آشپزخانه با یک میز، دستگاه دوی ثابت و دوچرخه ثابت از جمله تجهیزات این بخش است.

در فضا استخوان های فضانوردان تحلیل می رود و ماهیچه ها لاغر و ضعیف می شود. بنابراین فضانوردان باید پیوسته ورزش کنند. خوابیدن در فضا نیز با خوابیدن در زمین بسیار تفاوت دارد. فضانوردان در تختخواب نمی خوابند، بلکه در یک کیسه خواب که روی دیوار نصب شده است، دراز می کشند و زیپش را می بندند. کیسه خواب ها، جای مخصوصی هم برای دست ها دارد که باعث می شود دست فرد هنگام خواب آویزان نشود. از آنجا که مقدار آب موجود در ایستگاه فضایی محدود است، فضانوردان برای حمام کردن و شست وشو از اسفنج های مرطوب استفاده می کنند. با این کار در مصرف آب صرفه جویی می شود. هر فرد یک بسته بهداشتی اختصاصی دارد که شامل مسواک، خمیردندان، شامپو، تیغ اصلاح و دیگر لوازم بهداشتی است. بیشتر غذاهای ایستگاه نیز منجمد، خشک و بدون آب است، حتی نوشیدنی ها نیز بدون آب است. فضانوردان برای تغذیه، در صورت نیاز به غذای خود آب اضافه می کنند و در اجاق حرارت می دهند. البته هر فضانورد حدود پنج ماه پیش از پرواز فهرست غذاهای خود را سفارش می دهد.

پس از آنکه ایستگاه فضایی تکمیل شد، کار در آن شامل نگهداری ایستگاه (مرمت ابزارهای شکسته شده و تعمیر ساختارهای خراب) و انجام آزمایش های علمی و رصد است. ایستگاه شش آزمایشگاه علمی دارد.

کار کردن در وضعیت بی وزنی باعث می شود از جرم ماهیچه ها کم شود. به همین دلیل فضانوردان مجبورند هر روز ورزش کنند. از طرف دیگر وضعیت کار کردن در زمین با کار کردن در فضا متفاوت است. در وضعیت بی وزنی همه چیز در فضا شناور می شود و به همین دلیل هر چیزی را باید در جای خود محکم کرد.

کاربردهای ایستگاه فضایی

بیشترین کاربردهای ایستگاه فضایی در حوزه علم و انجام آزمایش های علمی در محیط ویژه فضا و وضعیت بی وزنی است. ایستگاه فضایی بین المللی پس از اتمام چهار برابر ایستگاه میر می شود. مهمترین ویژگی ایستگاه های فضایی آن است که می توانند بسیار بیشتر از شاتل ها در فضا بمانند (شاتل ها فقط سه هفته در فضا می مانند.) در ضمن ابزار و لوازم ایستگاه فضایی یکبار مصرف نیست و می توان بارها (حتی چندین دهه) از آنها استفاده کرد. پژوهشگران دولتی، صنایع و موسسه های آموزشی و پژوهشی می توانند از امکانات موجود در ایستگاه استفاده کنند. علوم زیستی، زمین، فضا، گرانش، مهندسی و پژوهش های صنعتی از جمله موضوع های پژوهشی در ایستگاه فضایی است.

گرانش؛ گرانش بر بسیاری از پدیده ها در زمین موثر است، از جمله گرانش بر چگونگی تجمع اتم ها در کنار یکدیگر و تشکیل بلورها اثر می گذارد. در وضعیت بی وزنی می توان به بلورهای تقریباً کامل دست یافت. از این بلورها برای تولید نیمه رساناهای بهتر و ساخت رایانه های سریع تر استفاده می شود، یا می توان داروهای بهتری برای مقابله با بیماری ها ساخت.

علوم زیستی ؛ حیات آن گونه که ما می شناسیم در محیطی دارای گرانش تشکیل شده است. شکل بدن ما نیز تحت اثر گرانش است. ما اسکلتی داریم که محافظ بدن ماست و با گرانش مقابله می کند. حس های ما جهت های بالا و پایین را به ما نشان می دهد زیرا ما می توانیم گرانش را احساس کنیم. اما به راستی گرانش چگونه بر موجودات زنده اثر می گذارد؟

ایستگاه فضایی بین المللی این امکان را برای ما فراهم می کند که کارکرد بدن گیاهان و جانوران را در محیطی بدون گرانش بررسی کنیم. برای مثال هنگامی که هسته یک گیاه در زمینی پراکنده می شود، ریشه ها رو به پایین و شاخه ها و برگ ها رو به بالا رشد می کند. اما اگر هسته ها را در فضا و محیط بی وزنی بکاریم چه روی می دهد؟

از طرف دیگر تغییراتی که در بدن ما در وضعیت بی وزنی روی می دهد (همانند کاهش قدرت عضله ها و پوکی استخوان) به فرآیند پیری شباهت دارد. به همین دلیل با شناخت این عوامل می توان تا حدودی از پیری و پیامدهای آن کاست.

علوم زمین؛ ایستگاه فضایی می تواند 75 درصد از سطح زمین را رصد کند.

دانشمندان با استفاده از ابزارهایی که دارند، درباره وضعیت آب و هوایی و اقلیم زمین، ساختار زمین، کیفیت جو، نقشه برداری از رویش های گیاهی، کاربردهای زمین و منابع معدنی، سلامتی رودخانه ها، دریاها و اقیانوس ها بررسی می کنند. با استفاده از این اطلاعات می توان کارکرد زیست کره زمین را درک کرد و از اثر ویرانگر بشر بر محیط زیست کاست.

علوم فضا؛ ایستگاه فضایی در مکانی ورای جو زمین قرار دارد و می تواند همانند تلسکوپ فضایی هابل به رصد خورشید، ستارگان و سیاره ها و همچنین عکسبرداری از آنها بپردازد، بدون آنکه جو زمین در این کار اختلال یا اغتشاشی ایجاد کند.

از ابزارهای موجود در ایستگاه می توان برای بررسی سیاره های پیرامون ستارگان دیگر نیز استفاده کرد و با بررسی کهکشان های دوردست، سرآغاز های جهان را شناخت. علاوه بر این ابزارهای موجود در ایستگاه فضایی را بسیار آسان تر از تلسکوپ فضایی هابل می توان تعمیر یا تعویض کرد.

پژوهش های مهندسی؛ بیشتر پژوهش های مهندسی انجام شده در ایستگاه فضایی به بررسی اثرهای محیط فضا روی چگونگی تولید مواد جدید، دستیابی به فناوری های نوین از جمله فناوری های جدید برای تولید مواد سودمند، ساخت سلول های خورشیدی، ساخت ماهواره ها و فضاپیما های ارتباطی جدید و سامانه های حفاظت حیات برای نسل آینده فضاپیما ها اختصاص دارد.

گریز از ایستگاه فضایی

اگر یکی از ساکنان ایستگاه فضایی مجروح، مصدوم یا بیمار شود، باید در سریع ترین زمان ممکن او را به زمین منتقل کرد. در صورت بروز آتش سوزی یا دیگر حوادث تهدیدکننده سلامت فضانوردان نیز لازم است همه فضانوردان از ایستگاه خارج شوند. بنابراین لازم است که به روشی برای خروج سریع از ایستگاه اندیشید. همیشه یک کپسول سایوز به ایستگاه فضایی متصل است که می تواند سه نفر را به زمین برگرداند. ناسا تصمیم داشت یک فضاپیمای ویژه برای بازگرداندن فضانوردان از ایستگاه طراحی کند که
X-38 نام دارد. این فضاپیما گنجایش هفت سرنشین را دارد. با توجه به هزینه های بسیار این فضاپیما، ساخت آن به تعویق افتاده که البته مخالفت بسیاری از کشورهای عضو این ایستگاه را در پی داشته است.

مراقب ویروس ایرانی سالدوست باشید

کارشناسان امنیت اطلاعات در کشور به کاربران در مورد شیوع یک ویروس اینترنتی با نام (‪ (W32/Saldost‬که توسط ویروس نویسان ایرانی نوشته شده است، هشدار دادند.
مدیر نرم‌افزار یکی از شرکت‌های امنیت اطلاعات با بیان این مطلب گفت: بر اساس مشاهدات، نسخه دوم این ویروس نیز در اینترنت منتشر شده است.

"حمیدرضا سعدی" روز چهارشنبه در گفت وگو با خبرنگار آی تی ایرنا افزود: این ویروس نوشته شده به شکل یک نوار زرد رنگ در ب‌الای صفحه رایانه و همراه با جملات فارسی به رنگ قرمز نمایش داده می‌شود.

این بدافزار اینترنتی پس از اجرای فایل آن بر روی سیستم کاربر، ابتدا خودش را بر روی سیستم کپی می‌کند و سپس با تغییر دادن کلیدهایی در رجیستری باعث بروز مشکلاتی از جمله باز نشدن ‪ Folder Option‬و مخفی نگه داشتن فایل‌های مخفی می‌شود.

از جمله کارهای دیگر این ویروس این است که خودش را در ریشه همه درایوها با نام ‪ autoply.exe‬کپی کرده و در کنار آن فایلی با نام ‪ Autorun.inf‬ایجاد می‌کند.

این عمل باعث می‌شود که هر گاه کاربر بخواهد به هر شکلی وارد هر درایوی شود، فایل مربوط به کرم اجرا گردد. نوع ‪ Autorun‬ایجاد شده به گونه‌ای است که اگر فایل ‪ autoply.exe‬که خود کرم است از روی سیستم پاک شده ولی فایل ‪ Autorun.inf‬باقی بماند، با دوبار کلیک کردن بر روی نام درایو پنجره ‪ Open with‬نمایش داده می‌شود و کاربر نمی‌تواند وارد درایو شود. در این حالت با کلیک راست نمودن بر روی نام درایو و انتخاب گزینه "‪"open‬ نیز نمی‌توان وارد درایو شد

اتهام عجیب به تولیدکنندگان قند و شکر

باورکردنی نیست، اما حقیقت دارد. آنهایی که همانند نگارنده سخنان مدیرکل روابط‌عمومی وزارت جهاد کشاورزی از رادیو در تاریخ 26آبان را درباره تولیدکنندگان شکر شنیده‌اند حتما حیرت خواهند کرد.

ادبیات به کار گرفته شده توسط این مقام دولتی به ویژه وقتی مدیران کارخانه‌های قند را «باج‌گیر» نامید که می‌خواهند با ایجاد فضای روانی اقدام به این کار کنند عجیب بود. عجیب‌تر این بود که یک مقام دولتی از رادیو به دهقانان چغندرکار پیشنهاد می‌داد به محل کارخانه‌ها بروند و طلب خود را دریافت کنند و اگر نشد شکایت کنند. این مقام مسوول وزارت جهاد کشاورزی مدیران کارخانه‌های قند را متهم کرد که «آنقدر پول داشته‌اند که بعضی از کارخانه‌ها در تجارت مسکن مشارکت کرده‌اند» و تاکید کرد «کارخانه‌ها برای فروش مشکلی ندارند». این حرف‌ها در حالی بیان می‌شود که حتی مسوولان وزارت بازرگانی نیز پذیرفته‌اند که کارخانه‌ها به دلیل واردات 5/3میلیون تنی سال 1385 با مشکل فروش مواجه شده‌اند. وزیر محترم صنایع نیز با قبول ایجاد تنگنا برای کارخانه‌های قند و شکر درصدد است که مشکلات این صنعت برطرف شود. مدیرکل روابط‌عمومی وزارت جهاد کشاورزی در 30آبان ماه به ایرنا نیز گفته است «کارخانه‌های قند از واردت 5/3میلیون تنی شکر سوءاستفاده کردند» که معلوم نیست چگونه و چرا؟ به نظر می‌رسد کمیته حقیقت‌یاب وزارت جهاد کشاورزی بهتر است اسناد مربوط به ادعای مدیرکل روابط‌عمومی وزارت جهاد کشاورزی را در اختیار افکار عمومی قرار دهند تا معلوم شود که آیا چنین حرف‌هایی صحت دارد؟ این نوع ادبیات تازه از سوی یک مقام دولتی چیز تازه‌ای بود که شنیده شد

(دنیای افتصاد۱۴/۹)

چرا 7200 اصله درخت ناپدید شد


آن سوی آب ها، معمولاً در توصیف شرایط گیج کننده حاکم بر حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه امروز ایران می گویند؛ «اوضاع در اینجا به گونه یی است که هم هر رخداد محالی امکان دارد به وقوع بپیوندد و هم هر واقعه معمولی و قابل انتظاری ممکن است هرگز اتفاق نیفتد،»

مصداق ها فراوان است و می دانم که اغلب ما دست کم، چند مورد از آن را می توانند به سیاهه تمام نشدنی ناسازه های جامعه معاصر ایران اضافه کنند.


ماجرا از این قرار است که معاون وزیر نیرو، آقای زرگر فرموده اند؛ کدام هشت هزار اصله؟ مطابق گزارش اداره منابع طبیعی استان فارس، فقط 800 اصله درخت در بالادست سد سیوند وجود داشته که اغلب آنها هم در اثر سیلاب بهار امسال نابود شدند،

مجبور شدم دوباره با دکتر پیمان یوسفی آذر، عالی ترین مقام مسوول در حوزه جنگل های مناطق خشک و نیمه خشک سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور تماس بگیرم و اطلاعات خویش را مرور کنم. دکتر یوسفی آذر، مجدداً و با صراحت اعلام داشتند که تعداد درختان کهنسال موجود در منطقه، 8 هزار اصله بوده و این مقدار را، حتی به صورت چشمی و در بازدیدی میدانی هم می شود برآورد کرد. بنابراین، از آنجا که مرجع رسمی شمارش گونه های درختی، تشکیلات ایشان در معاونت مناطق خشک و نیمه خشک سازمان جنگل ها هستند، آشکار است که جناب زرگر یا باید رسماً حرف خود را تصحیح کنند و یا مدرکی مستدل ارائه دهند که نشان دهد در وزارت جهاد کشاورزی، یک بام و دوهوا، دست بالا را دارد. دکتر یوسفی آذر، این را هم اضافه کردند که در کمترین زمان ممکن با آقای مهندس خرد مدیرکل منابع طبیعی استان فارس تماس گرفته تا از منبع احتمالی درج چنین خبر نادرستی اطمینان یابند.

البته نکته یی که شاید آقای زرگر ملاحظه کرده و اعلام نکردند، آن است که حتی اگر به جای 8 هزار اصله درخت، 80 هزار اصله هم بود، اراده حاکم بر وزارت نیرو ایجاب می کرد که سد زده شود و آبگیری انجام گیرد. هرچند اگر به قول خودشان، بین دو تا سه سال زمان لازم باشد تا کانال های آبیاری پشت سد طراحی و ساخته شده و بتواند آب را به دست کشاورزان منطقه، یعنی همان زحمتکشان مظلومی که منت احداث سد بر دوش ایشان افتاده است، برساند. البته شما مطمئن باشید که دوره زمانی احداث کانال ها را باید دست کم دو تا سه برابر کرد. چه، وقتی اعتبار مورد نیاز برای ساخت سد از رقم 8 میلیارد تومان - به دلیل چند برابر شدن زمان ساخت آن - به 60 میلیارد تومان می رسد، می توان حدس زد در بخش خدمات تکمیلی سد چه اتفاقی خواهد افتاد. کاش آقای زرگر برایمان می گفت که تاکنون چند درصد از سدهای ساخته شده در طول 10 سال گذشته، کاملاً به بهره برداری رسیده و کانال های درجه یک، دو و سه آنها ساخته و مورد استفاده قرار گرفته اند؛ تا آنگاه برایتان بگویم که ماجرای کانال های آبیاری سیوند به کجا خواهد رسید،

نکته دیگر، تاکید مقام مسوول وزارت نیرو بر این دریافت است که رابطه یی بین شروع آبگیری سد سیوند و خشک شدن بختگان و مرگ فلامینگوها وجود ندارد؛ واقعیتی که پیش تر، تکرار آن را متاسفانه از زبان عالی ترین مقام سازمان حفاظت محیط زیست کشور هم شنیده بودیم.

اینجا چند نکته وجود دارد؛ نخست آنکه اگر واقعاً متهم شماره یک مرگ فلامینگوها، خشکسالی و کمبود طبیعی آب حوضه آبخیز کر و سیوند بوده است و مقامات مسوول می دانسته اند که در سال آبی سپری شده چنین شوکی وجود خواهد داشت، چرا خود اذعان می کنند که 10 میلیون متر مکعب آب را در پشت سد ذخیره کرده اند؟ آن هم در شرایط تنش شدید خشکی، بخصوص که به گفته آقای زرگر، اصولاً زمان آبگیری سد به پایان رسیده بود و بیشتر سیلاب های فصلی را از دست داده بودند. چرا تا سال آبی جدید (مهرماه 86) تحمل نکردند؟ درثانی چرا کسی به وجود دو سد دیگر، یعنی درودزن و ملاصدرا که در همین حوضه آبخیز احداث شده و آشکارا بر ورودی آب به بختگان و طشک اثر گذاشته و نظام آب شناختی (هیدرولوژیک منطقه) را متاثر کرده است، اشاره یی نمی کند؟، به خصوص روی سخنم با خانم دکتر جوادی و تیم مشاوران ایشان است که چرا به این سادگی استدلال وزارت نیرو را می پذیرند؟ وگرنه از مسوولان وزارت نیرو که نمی توان انتظار داشت بیایند و رسماً گناه خشکیدگی اغلب دریاچه ها و تالاب های کشور را که در پایین دست سدهای مخزنی احداث شده، قرار گرفته اند، بپذیرند،

واپسین نکته نیز برمی گردد به بازی رطوبت حاصل از ایجاد سد و تسریع رشد گلسنگ ها؛ حقیقت مسلمی که به رغم ترفندهای رسانه یی، گمان نبرم کسی بتواند خطر حاصل از رشد آنها را بر پایداری کهن زاد بوم های پاسارگاد انکار کند. توجه خوانندگان گرامی اعتماد را به نتایج پژوهشی جلب می کنم که تابستان سال 1385، به همت آقای امیررضا پورمقدم و با هدایت همکاران عزیزم، آقایان دکتر علی اصغر معصومی و دکتر حسن روحی پور در قالب دانشنامه کارشناسی ارشد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی به انجام رسیده است. عنوان این پایان نامه عبارت است از؛ «بررسی تاثیر گلسنگ ها روی نقوش برجسته (سنگ آهکی) تخت جمشید».

ہ عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور.

http://darvish.info