کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

مرگ بر واسطه گری!!

 
حتما همه شما داستان‌هایی درباره غرور فرانسوی‌ها شنیده‌اید. مثلا این‌ که آنها حتی اگر انگلیسی بلد باشند هم جواب توریست‌ها را نمی‌دهند یا این‌که خودشان را یک سر و گردن از همه اروپایی‌ها بالاتر می‌دانند، اما این غرور هم چیزی نیست که غیرقابل نفوذ باشد و هیچ خللی به آن وارد نشود. حتما این را هم شنیده‌اید که در روزگار ما پول حرف اول را می‌زند و همه چیز را می‌توان با پول خوب خرید. غرور فرانسوی‌ها هم از این قانون مستثنی نیست و آنچه این روزها در حال انجام است نشان می‌دهد هر چند غرور این جماعت کمی قیمتی است، اما چیز غیرقابل خریدی نیست.

موزه لوور شهر پاریس برای سالیان سال یکی از مراکزی بود که بخشی از غرور فرانسوی‌ها را تامین می‌کرد. حتی وقتی نبض هنر از کشور موسیوها خارج شد و به کشور مسترها رفت باز هم موزه لوور جایگاه خود را حفظ کرد و بی‌رقیب ماند. با این حال چند وقتی است که همین موزه مایه دردسر فرانسوی‌ها شده است. البته دردسر که نمی‌شود گفت چون در این دوره و زمان بعید است کسی از پول زیاد بدش بیاید. همان طور که فهمیدید یک سر ماجرا در فرانسه و شهر پاریس می‌گذرد، اما سر دیگر آن همین بیخ گوش خودمان است. باز هم این اماراتی‌ها هستند که در اثر سردرگمی برای مصرف درآمدهای نفتی خود به جان فرانسوی‌ها افتادند و پایشان را در یک کفش کردند که ما هم حتما باید شعبه‌ای از موزه لوور را در کشور خودمان داشته باشیم.

همه راه‌ها به امارات ختم می‌شود

قرن‌ها از زمانی که دیگر همه راه‌ها به رم ختم نمی‌شود گذشته است و در واقع این روزها دیگر هیچ راهی به رم ختم نمی‌شود و وقت آن رسیده که این ضرب‌المثل قدیمی را منسوخ اعلام کنیم و جایگزین تازه‌ای برای آن پیشنهاد دهیم. مثلا ما که در این سر جهان زندگی می‌کنیم می‌توانیم بگوییم همه راه‌ها به امارات ختم می‌شود. البته خواهش می‌کنم به کسی برنخورد و خیال همه راحت باشد که همچنان هنر نزد ایرانیان است و [کاملا] بس. اما مثل این‌ که در نزدیکی ما هم خبرهایی است. تا چند سال پیش همه ایرانی‌ها برای خرید اجناس خارجی سوار هواپیما می‌شدند و بعد از فرود آمدن در دبی به جان نمایندگی فروشگاه‌های خارجی می‌افتادند. البته هنوز هم این عادت به قوت خود باقی است و جمع کثیری از ایرانی‌ها هر سال برای نشان دادن هنر و فرهنگ‌مان، اجبارا به این جزیره خلیج فارس می‌روند و بعد از یک برنامه فشرده 3 یا 4 روزه، خسته و کوفته به مام میهن باز‌می‌گردند.

از وقتی حراجی ساتبی که یکی از مشهورترین حراجی‌های آثار هنری دنیا به شمار می‌رود، شعبه‌ای در امارات متحده عربی تاسیس کرد پای عده‌ای دیگر از ایرانی‌ها نیز به این کشور باز شد. نقاشان و مجسمه‌سازان ایرانی که در این حراجی برای اولین بار با فروش آثار خود با قیمت‌های بین‌المللی مواجه شدند و توانستند با جیب‌های پر از دلار به خانه برگردند حالا دیگر به این سادگی‌ها از این سرزمین بی‌آب و علف دل نمی‌کنند. البته غیر از این حراج‌ها، بسیاری از هنرمندان ایرانی در این کشور نمایشگاه‌هایی از آثار خود برپا کردند و توانستند فروش‌های موفقیت‌آمیزی داشته باشند. خب حالا شما بگویید راه‌های ایران به کجا ختم می‌شود؟

لوور کوچ می‌کند

حالا ببینیم قیمت غرور فرانسوی‌ها چقدر است؟ موزه لوور فرانسه بعد از چک و چانه‌های فراوان و مقابله با اعتراض‌های گروهی از هنرمندان و کارشناسان هنری بالاخره موافقت کرد در ازای دریافت 400 میلیون یورو، بخشی از آثار خود را در طول 30 سال آینده برای نمایش در موزه لوور شعبه ابوظبی به این موزه قرض دهد. البته این 400 میلیون یورور غیر از پولی است که فرانسوی‌ها برای قرض دادن نام لوور به این موزه دریافت می‌کنند. اگر بخواهیم قیمت نام لوور را هم حساب کنیم در طول 30 سال آینده فرانسوی‌ها نزدیک به یک میلیارد دلار از اماراتی‌ها دریافت می‌کنند.

خب حالا با خیال راحت باید 4 سال صبر کرد تا این موزه تکمیل شود. زمان پایان ساخت موزه، سال 2012 اعلام شده. البته فکر نکنید اماراتی‌ها اول مذاکره با فرانسوی‌‌ها را به سرانجام رساندند و بعد دست به ‌کار ساختن موزه شدند. پروژه‌ای که در ابوظبی از چند سال پیش و در جزیره‌ای به نام  سعادت آغاز شده شامل چند بخش مختلف است.  اماراتی‌ها قصد دارند علاوه بر لوور جدید، 4 موزه دیگر را هم در پروژه مولتی میلیارد دلاری توسعه گردشگری این جزیره بگنجانند. طراحی ساختمان این موزه بر عهده معماری فرانسوی بود که آن را به شکل یک نعلبکی برعکس طراحی کرده است. این موزه اولین شعبه لوور در خارج از این کشور محسوب می‌شود و به این ترتیب موزه‌ای که فرانسوی‌ها به آن خیلی افتخار می‌کردند از انحصار آنها خارج شد. البته پیش از خروج موزه لوور از فرانسه، چیز دیگری که از جمله افتخارات این کشور بود نیز از آن خارج و عازم صحرا شد. در حال حاضر شعبه‌ای از دانشگاه سوربن پاریس نیز فعالیت خود را در ابوظبی آغاز و افتخار در اختیار داشتن تنها شعبه خارج از فرانسه این دانشگاه 750 ساله را نصیب اماراتی‌ها کرده است.

تجارت موزه‌

خیلی‌ها معتقدند که سر درآوردن موزه لوور از دل صحرای جنوب خلیج فارس به این سادگی میسر نشده و دلایل آن را باید در دیگر روابط موجود بین دو کشور فرانسه و امارات متحده عربی دید: امارات در طول یک دهه گذشته تسلیحاتی به ارزش 4/10 میلیارد دلار خریداری کرده و 40 هواپیمای ایرباس 380 جدید به فرانسه سفارش داده است. در هر حال موزه‌ای در ابوظبی در حال ساخت است که با سقف معلق عظیم نعلبکی شکل خود 260 هزار متر مربع مساحت دارد. هزینه تکمیل ساختمان این موضوع حدود 108 میلیون دلار تخمین زده می‌شود. اما کل ماجرای این خرید و فروش به همان رقمی که در اخبار عنوان شده، محدود نمی‌شود. یکی از امیران ثروتمند امارات 5/32 میلیون دلار به موزه لوور پرداخته تا این موزه بخش جدیدی را تحت عنوان هنر اسلامی افتتاح کند و در آن آثاری از دوره‌های مختلف هنر اسلامی را به نمایش بگذارد که در حال حاضر به دلیل کمبود فضا در انبار موزه نگهداری می‌شود. لوور 10 هزار اثر تاریخی و هنری دوران اسلامی را در اختیار دارد.

به غیر از نام موزه لوور که به این موزه عربی اطلاق خواهد شد موزه لوور متعهد شده در طول 10 سال در مجموع بین 200 تا 300 اثر را به ابوظبی قرض دهد تا در نمایشگاه‌های دوره‌ای موزه آنها به نمایش دربیاید. همچنین به مدت 15 سال در هر سال 4 نمایشگاه فصلی برای این موزه تدارک خواهد دید. البته لوور تنها موزه‌ای نیست که دست به این اقدام زده. موزه گوگنهایم نیز نام خود را به یکی دیگر از موزه‌های در حال ساخت در این شیخ‌نشین خواهد داد، اما به نظر می‌رسد فرانسوی‌ها از خارج شدن معروف‌ترین موزه‌شان از کشور بسیار ناراحت هستند. نگرانی آنها از این است که لوور هم به یک مارک تجاری تبدیل شود و آن را در تجارت بین‌الملل خرید و فروش کنند. به همین دلیل از زمان آغاز گفتگو‌ها برای امضای این قرار داد گروهی نیز در جبهه مقابل دست به کار شدند و توانستند طوماری با امضا 4 هزار و 700 نفر از موزه‌داران، کارشناسان هنری و باستان‌شناسان سرشناس فرانسوی جمع‌آوری کنند. آنها معتقدند موزه‌ها برای خرید و فروش نیستند اما به نظر می‌رسد تجارت جهانی ثابت کرد که موزه‌ها هم خریدنی هستند

جام جم۷/۱۲

پیست اسکی و موزه لوور در دل صحرا

 
تصور این که چه اتفاقی در این گوشه دنیا در حال روی دادن است تا چندی پیش برای خیلی‌ها غیرقابل قبول بود. تا همین چند سال پیش اگر یک نفر را پیدا می‌کردید که چند جایی را در دنیا دیده بود و برایش از برنامه‌های دبی می‌گفتید نه‌تنها باور نمی کرد بلکه احتمالا به شما می‌خندید.
 این که وسط بیابان برهوت یک دفعه یک پیست اسکی سر در بیاورد از همان اتفاق‌هایی بود که همه به آن می‌خندیدند. خیلی خوب یادم می‌آید اولین بار که یک نفر برایم عکسی از پیست اسکی دبی فرستاد، چقدر تعجب کردم. اصلا فکرش را هم نمی‌کردم چنین کاری امکان‌پذیر باشد تا این که برای یک ماموریت کاری 3 ماهه به آنجا رفتم. انگار که آدم از آسمان افتاده باشه  وسط یک کارگاه ساختمانی. همه جا در حال ساختن بود.

یکی از دوستانم که چند سال قبل برای تحصیل به دبی رفته بود  به من می‌گفت که تمام ساختمان‌هایی که می‌بینم در عرض 4 یا 5 سال ساخته شده‌ بود.

با دیدن پیست اسکی دبی باور کردم که در این مملکت هر کاری که بخواهند، حتی کارهای غیرممکن، در حال انجام شدن است. از جزایر مصنوعی که به صورت درخت نخل هستند تا زمین‌های گلف که از همه جای دنیا ورزشکاران را به این شهر می‌کشانند همه و همه با یک برنامه منسجم و با یک سرعت باور نکردنی در حال توسعه است. در مدت چند ماهی که در دبی بودم بالا رفتن بلندترین برج  دنیا را به چشم می‌دیدم که به صورت 24 ساعته در حال ساخت بود. تمامی این اتفاق‌ها همگی به صورت یک دور نمای کلی از دبی است. آنچه که دبی را به این سرعت رشد داده در وهله اول سرمایه‌گذاری وسیع اقتصادی در همه زمینه‌ها است و پس از آن، ایجاد فضایی برای جذب توریست است.

در آخرین روزهایی که در دبی بودم، مهر ماه سال قبل، در یکی از مراکز تجاری به نام برجمان ماکتی دیدم که برایم بسیار جالب بود. در قسمتی از دبی که در آن موقع خارج از شهر بود و تقریبا می‌شد گفت در بیابان‌های دبی واقع شده بود، منطقه‌ای بسیار حیرت‌انگیز در حال ساخت بود. تمامی مکان‌های تاریخی دنیا از برج ایفل پاریس گرفته تا ساعت بیگبن لندن و حتی اهرام مصر به صورت سمبلیک و هتلی به نام ایران با معماری دوره ساسانیان در این منطقه در حال ساخت بود. شرکت سازنده، تاریخ پایان پروژه را سال 2012 یعنی کمتر از 4 سال دیگر اعلام کرده بود.

حالا شنیدن این که امارات متحده عربی می‌خواهد موزه لوور پاریس را بخرد و در آنجا یک موزه  درست کنند که عین لوور باشد نه‌تنها باور نکردنی نیست بلکه از حالا می‌توان تلاش بسیاری از سران شیخ‌نشین را برای به دست آوردن آثار هنری دنیا به چشم دید. البته این توسعه همه‌جانبه را شاید بتوان به خریدن و سرمایه‌گذاری به نتیجه رساند، اما مشخصه‌های فرهنگی را لزوما با صرف هزینه نمی‌توان به دست آورد

همه بچه‌ها فکر می‌کردند لامپ خوردنیه

 
جام جم۷/۱۲: چند روزی است که با چند سوال فلسفی خیلی درگیرم. بدی ماجرا هم آنجاست که نمی‌توانم به دوستان فیلسوفم! بگویم. چون می‌ترسم نه‌تنها جوابم را ندهند بلکه بنده را هم طرد کنند. جنس سوالاتم هم مثل همان «اول مرغ بود یا تخم‌مرغ؟» است. فکر کنم باید این سوالاتم را بسپرم به دست ستون شتر، گاو پلنگ و جواب‌هایش هم باشد از شما.
 مثلا هیچ وقت نفهمیدم گورخرها  اسب‌های سفیدند با خط‌های سیاه یا اسب‌های سیاهند با خط‌های سفید! خداوکیلی نخندید! دنبال جوابش بگردید و اگر پیدا کردید به ما خبر بدهید تا یک خانواده را از نگرانی بیرون بیاورید! حالا سوال هم نباشد بعضی چیزها بدجوری دارد روی مغزم راه می‌رود مثل این که شما  ترجیح می‌دهید یک پیکان مسافرکش مدل 47 (اصلا هست همچین ماشینی؟)  آب توی خیابان را، سر تا پایتان بپاشد یا یه ماکسیمای سفید؟ یا تا حالا به این فکر کردید که اسکیموها چه جوری توی خونه‌های یخیشون سردشون نمی‌شه!؟

فکر نکنید که همه این سوال‌هاست که توی ذهن بنده ایجاد می‌شود. خودم (به تنهایی و بدون کمک همان دوستان فیلسوفم) به جواب‌هایی هم رسیده‌ام بس شگفت‌انگیز! مثلا طبق یک تحقیق میدانی! به این نتیجه رسیده‌ایم که هر بچه‌ای تا یک مقطعی از زمان فکر می‌کرده که لامپ خوردنی است! یا مثلا بدون هیچ گونه تحقیق میدانی دیگری به این نتیجه حیاتی رسیده‌ایم که مشکلات بنده هیچ وقت حل نمی‌شوند، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شوند!. (مثل نظریه انیشتین با اندکی تلخیص!) یا مثلا به یک باور قطعی رسیده‌ایم (با توجه به تعداد نامه‌هایی که برای صفحه کافه کاغذی و دخترانه پسرانه می‌آید) که اون تیکه چسبناک پاکت نامه‌ها احتمالا مزه شکلات می‌دهد که روزی 60 تا نامه برای این صفحه‌ها می‌آید! این نتیجه هم نیازی به هیچ تحقیق میدانی نداشت. فقط باید اخم‌ها و غرولند‌های آن آقایی که هر روز باید تا طبقه سوم بیاید و نامه‌ها را بدهد؛ را تحمل کنیم که ما تحمل می‌کنیم! پس ادامه بدهید. راستی دقت کردید هیچ خبری ته این مطلب نبود. چه جالب! خودم دقت نکرده بودم!

فوتبال به شرط خنده

 
جام جم ۷/۱۲: ما که فوتبالی نیستیم. یعنی اصلا حوصله دیدنش را هم نداریم. کلا اطلاعات ما هم از این ورزش محدود می‌شود به شناخت یک آدمی به نام فیروز کریمی.
 هر جا صحبت او باشد حتی صحبت‌های فنی (که ما هم اصلا متوجه نمی‌شویم) ولی عین بزغاله دو زانو می‌نشینیم گوش می‌دهیم تا ببنیم فیروز خان آخرش چی می‌گوید که کمی بخندیم. حالا، امروز آمده و نیامده توی این روزنامه‌ها که سرک می‌کشیم می‌بینیم جناب فیروزخان خودش را ممنوع‌المصاحبه کرده یا یک جور دیگرش این که رسانه‌ها را تحریم کرده است و فرقی نمی‌کند؛ چون معنی‌اش این است که باید بی‌خیال شاهکار طنز فوتبال ایران بشویم. بیچاره این ستون پایینی «کی چی گفت» سوژه اصلی‌اش را از دست داد.

یکی از طنازترین مصاحبه‌هایش در ارتباط با میخ‌های زمین ورزشگاه ابومسلم خراسان بود که گفت ما در اینجا سوزن ته‌گرد می‌کاریم و با آب و کود مناسب میخ طویله برداشت می‌کنیم یا مثلا دو روز قبل از بازی استقلال اهواز در مقابل پرسپولیس تهران وی عنوان کرد: «او (یعنی افشین قطبی) را به قطب شمال می‌فرستم شاید هم به قطب جنوب».

یکی دیگر از شاهکارهایش هم در بازی با برق شیراز بود که او به دلایلی از آن بازی محروم بود اما از پسته فروش جلوی استادیوم بلندگویش را به مبلغ 10000 تومان قرض گرفت و با آن از جایگاه تماشاچیان بازیکنان تیمش را هدایت کرد. آخرینش هم که قضیه کت معروف چهارخانه‌اش بود، که وقتی آن را در می‌پوشید، می‌باخت خودش هم راجع به آن کت گفت: «بار اول (که آن کت را پوشیدم) 2 هیچ باختیم گفتیم اتفاقی است بعد 3 هیچ باختیم و جلوی پرسپولیس 4 هیچ باختیم من گفتم اگر 10 تا بازی دیگر ادامه پیدا کند 13 هیچ می‌بازیم. آتیشش زدم 4 بار آتیشش زدم که الحمدالله بعدش خوب شد».

گسترش مصرف «کراک» در مدارس ابتدایی


مصرف موادمخدر در بین دانش آموزان برخی مناطق تهران رو به افزایش است. به گزارش پایگاه خبری فردا، یکی از نهاد های اجتماعی اخیرا در گزارشی، خبر از رشد مصرف ماده مخدر «کراک» در بین دانش‌آموزان مقطع ابتدایی داده است.

این در حالی است که طبق آخرین آمار اعلام شده، در بین معتادان کشور دانش‌آموزان نیز مشاهده می‌شوند و از آن مهم‌تر اینکه بسیاری از دانش‌آموزان با مواد مخدر صنعتی و جدید همچون «شیشه» و «کراک» کاملا آشنا هستند.
کراک، نوعی هروئین است که تا حد امکان اشباع شده یعنی یک گرم کراک از ۱۰ تا ۱۰۰گرم هروئین به دست آمده است، اما اعتیاد آن نسبت به هروئین بسیار شدیدتر و ترک آن بسیار مشکل‌تر است.
براساس تحقیقات به عمل آمده الگوی اعتیاد در کشور به سرعت در حال تغییر است و مصرف مواد جدید همچون کراک رو به رشد است به طوری که مصرف این مواد ‌اکنون به ۱۵‌درصد در بازار مصرف کشور رسیده این در حالی است که سهم هروئین با ۴۰ سال سابقه ۲۱‌درصد است و این زنگ خطری آزار دهنده است.
همچنین اغلب معتادان از سطح تحصیلات پایینی برخوردار بوده و زیردیپلم و دیپلم هستند که اهمیت نقش آموزش و پرورش در پیشگیری از اعتیاد بسیار حائز اهمیت است. کراک برخلاف هروئین، تریاک و حشیش بو ندارد و مصرف آن بسیار آسان است. آن‌چنان‌که یک یا دو دقیقه پس از مصرف آن در یک محیط در بسته و کوچک نیز، کسی متوجه نخواهد شد. این مساله لزوم توجه بیشتر اولیای مدارس و خانواده‌ها را ایجاب می‌نماید

دنیای اقتصاد۱۱/۱۲

روش‌های حفظ شهرت شرکت

 
دقیقا نمی‌توان گفت که هر نسلی در کسب‌وکار شکست عمده‌ای را تجربه می‌کند؛ زیرا شکست در کسب‌و‌کار زودتر از نسلی تا نسل دیگر رخ می‌دهد.

شرکت‌ها و رهبران آنها در هر صنعتی و هر شرایطی بدنام می‌شود. بسیاری از مردم زمانی که رسوایی‌ها آشکار می‌شوند پول از دست می‌دهند. حتی افراد بیشتری آبرویشان را از دست می‌دهند. کدام یک بدتر است؟ لسلی جینز- راس که یک نویسنده است، خواهد گفت: زیان مالی بهتر از بر باد رفتن اعتبار شرکت است و اهمیت ندارد که شرکت چقدر بزرگ است.
او نویسنده کتاب «سرمایه مدیران ارشد راهنمای کسب شهرت برای مدیران ارشد و موفقیت شرکت» است که در سال 2002 منتشر شد.
جینز- راس در تازه‌ترین کتاب خود به نام «شهرت شرکت» 12 گام برای حفظ و بازیابی شهرت، دستورالعمل‌‌های واضحی را برای نوسازی بخشی از کسب‌وکار که به اندازه کل کسب‌وکار مهم است، ارائه می‌دهد. جینز راس می‌گوید: دیگر کافی نیست که فقط شهرت خوبی داشت و بتوان آن را حفظ کرد.
او در کتاب خود در مورد برخی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان و بهترین روش‌های آنها برای حفظ شهرت بحث می‌کند. این شرکت‌ها همه بخش‌ها را در برمی‌گیرند؛ از جمله شاخص گلدمن ساکس، کالگیت- پالمولیو، بوئینگ و مک‌دونالدز.
جینز- راس با سایت فوربس گفت‌وگو کرد در مورد شهرت شرکت و اینکه چگونه همیشه علامتی از در راه بودن توفان وجود دارد.
سایت فوربس: آیا آمریکا در مقایسه با دیگر کشورها در مورد شهرت شرکت بهتر است یا بدتر؟
لسلی جینز- راس: فکر می‌کنم بهبود شهرت همه‌جا رخ می‌دهد و شرکت‌ها در سراسر جهان در حال بهبود هستند، شرکت سوشیئت جنرال در اروپا، به پیش می‌رود. شرکت یوبی‌اس در آمریکا، شرکت دل، شرکت اوراسل، در یاهو چه چیزی در حال رخ دادن است! شرکت‌ها شهرت خود را بهبود می‌بخشند.
*آیا شهرت با توجه به صنعت اهمیت بیشتری یا کمتری دارد؟
فکر نمی‌کنم کسی درمورد از دست دادن شهرت مصون باشد.
در صنایع خاص، 90درصد اطمینان و شهرت وجود دارد؛ مثل صنعت خدمات مالی، اینها وسیله امرار معاش مردم هستند و آنها را سرمایه‌گذاری می‌کنند و من فکر می‌کنم آنها می‌توانند واقعا به شهرت به اندازه بسیار بیشتری صدمه بزنند.
مثل شرکت‌های بهداشت و درمان یا شرکت‌های داروسازی و شرکت‌های هواپیمایی. اگر به یک شرکت هواپیمایی اطمینان نداشته باشید، با هواپیمای آن شرکت پرواز انجام نمی‌دهید. این یک سطح کاملا متفاوت از خطر است. برخی صنایع بیشتر از دیگران نیازمند حفظ شهرت هستند.
*به نظر می‌رسد قوانین و مقررات کافی برای جلوگیری از بسیاری از مشکلات مربوط به رشوه‌خواری وجود دارد. آیا شما فکر می‌کنید ما ناظران کافی داریم؟ آیا این از آن چیزهایی است که برای همیشه از بین برود؟ آیا روزی همه ما پیشاهنگ خواهیم شد؟
این امر هرگز از بین نخواهد رفت؛ زیرا این طبیعت بشر است. طمع و توانایی فرار از چیزی هرگز از بین نمی‌رود. شرکت‌ها با پرسش سوال‌ها می‌توانند کنترل بهتری داشته باشند.
یکی از مهم‌ترین مسائل در سوشئیت جنرال این است که چنین هشدارهایی وجود داشت. آنها این پیام‌ها را دریافت کردند که مساله نادرستی در حال وقوع بود و کسب و کار غلط پیش می‌رفت و هیات‌مدیره به اندازه کافی سریع عمل نکردند.
*آیا همیشه نشانه‌ای از اینکه چیزی اشتباه است، قبل از اینکه مشکل به وجود آید، وجود دارد؟
تقریبا همیشه نشانه‌ای وجود دارد.
نقل‌قول فوق‌العاده‌ای از یک کارمند در شرکت بریتیش پترولیوم هست که می‌گوید: «وقتی یک کارمند فریاد می‌زند کاری غلط پیش می‌رود، این فریاد وقتی به دفتر مدیرکل می‌رسد، به نجوا تبدیل شده است.»
این امر همیشه رخ می‌دهد. زمانی که این فریاد به دفتر مدیران کل می‌رسد تقریبا غیرقابل شنیدن است. یک نکته در مورد حفظ شهرت این است که هر چیزی که مدیر کل می‌شنود، باید در 10ضرب شود تا بتوان درک کرد که از نظر اندازه چقدر بزرگ است. مدیران کل همه چیز را نمی‌شنوند؛ اما زمانی که چیزی شنیدید، بهتر است از آن یادداشت بردارند.
*بنابراین قانون «توقف دلار» در مورد مدیر کل هم صادق است؟
همین طور است. برخی می‌گویند «خوب مدیران کل برای همین حقوق می‌گیرند آن هم از نوع حقوق‌های زیاد.»
*در واقع مردم به هیچ وجه احساس بدی از حقوق بالای مدیران ندارند.
من مدافع مدیران کل هستم. بسیاری از مسائل از مدیران کل پنهان می‌شود و آنها واقعا نمی‌دانند چه رخ داده است. هیات‌مدیره باید کار بهتری در مورد نظارت انجام دهد، اما ما متوجه شدیم در 60درصد مواقع مدیر کل مسوول شناخته می‌شود.
آیا روش جدیدی در مورد کسب‌وکار وجود دارد که از رسوایی و رشوه‌خواری و مدیریت ضعیف و خطر جلوگیری کند و شرکت را در مسیر شرافتمندانه نگه دارد؟ مثلا گرفتن نقش مشترک مدیر کل- رییس هیات‌مدیره. آیا این امر مفید است یا مضر؟
*همیشه شگفت‌زده می‌شوم. نمی‌دانم چرا اما همیشه شگفت‌زده می‌شوم. همیشه فکر می‌کنم شرکت‌ها و رهبران آنها زمانی که رفتار بد و بدون توجهی دارند، به چیزهایی که ما از آنها خبر نداریم، فکر می‌کنند. یکی از چیزهایی که شما در مورد جدایی مدیر کل و رییس هیات‌مدیره به آن اشاره کردید، در این مورد می‌گویم این چیزی است که واقعا مهم است و باید به آن توجه کرد، همه این نشانه‌های هشدار دهنده زمانی نشانه‌های ضعیف نامیده می‌شدند. من همچنین فکر می‌کنم شرکت‌ها شهرت خود را به صورت آن لاین کنترل می‌کنند. آنها واقعا به فضای وبلاگ‌ها گوش سپرده‌اند.
* از 12 گام کتاب، ارتباط را در نظر می‌گیریم، ارتباط امروزه چقدر برای رهبران مهم است؟ آیا همه آنها باید برای انجام کارها دارای جذبه جادویی باشند و چه شخصی بهترین نمونه است؟
من فکر می‌کنم به رغم آنکه بسیاری مردم جهان کارها و سیاست‌های بوش را قبول ندارند، اما در زمینه ارتباط او توانست بعد از 11 سپتامبر با سخنرانی خود با مردم ارتباط برقرار کند.
در زمینه ارتباط باید بتوانید یک ارتباط برقرار‌کننده خوب باشید؛ اما این بدین معنی نیست که باید پشت تریبون بروید و در کنفرانس صحبت کنید و در مورد برخی موضوعات والا حرف بزنید. ارتباط اغلب در واقع راه رفتن در راهرو، کمک به افراد در مسیرشان تا دفتر کار و رفتن به جلسات تالار شهر است. مدیر کل‌هایی که در برج‌های عاج خود می‌مانند و هرگز دفترشان را ترک نمی‌کنند، نمی‌توانند خوب ارتباط برقرار کنند.
جک ولش می‌گوید: باید ارتباط برقرار کنید تا جایی که احساس کنید قصد دارید سکوت کنید و این دوباره و دوباره پیش می‌آید و او درست می‌گوید.
*آیا شهرت رییس همچون شهرت شرکت است؟
حدود نیمی از شهرت شرکت از شهرت مدیر کل ناشی می‌شود. او چهره شرکت است. او شخصی است که در حقیقت ارزش را تعیین می‌کند. او صدای شرکت است. زمانی که بحران دارید، همه می‌گویند: «مدیر کل کجاست؟ او در این باره چه می‌گویید؟»
اگر او خطا کند، به شهرت شرکت لطمه وارد می‌شود

دنیای اقتصاد۱۱/۱۲

پل چهارتنی راه‌آهن را در چک دزدیدند!

 
 
پلیس در شهر چب واقع در مرز غربی جمهوری چک تحقیقاتی را درباره دزدی یک پل چهارتنی راه‌آهن آغاز کرده است.

به  گزارش خبرگزاری فرانسه سخنگوی پلیس، مارتینا هروسکوا در این باره گفت: "ما مطمئن نیستیم که آیا این پل برای استفاده شخصی برداشته شده یا دزدی آن به خاطر قیمت فلزات آن بوده است. این اولین بار است که ما با چنین نوع دزدی برخورد می‌کنیم."

به گفته هروسکوا شرکت مسئول مراقبت از پل که در حال کار کردن بر روی یک خط آهن ازکارافتاده در نزدیک این شهر بود، خبر ناپدیدشدن پل را به پلیس داد

http://www.hamshahrionline.ir/

تنش‌ فضایی بر سر برنامه نابودی ماهواره آمریکایی

 
 
روسیه، آمریکا را متهم کرد برنامه این کشور برای سرنگون کردن یک ماهواده خارج از رده پوششی برای آزمایش سلاح ضد موشک جدید است.

به گزارش بی‌بی‌سی دولت آمریکا هفته پیش اعلام کرد قصد دارد با استفاده از یک موشک ماهواره‌ خارج از رده‌ای را که قرار است با زمین برخورد کند نابود کند[دستور انهدام ماهواره جاسوسی صادر شد]. مقامات آمریکایی اعلام کرده‌اند این ماهواره حامل سوخت خطرناکی است که می‌تواند باعث مرگ انسان‌ها شود.

اما وزارت دفاع روسیه اعلام کرد آمریکا می‌خواهد از قابلیت سیستم دفاع ضد موشکی خود برای نابودی کشورهای دیگر استفاده کند.

آمریکایی‌ها در مورد ماهواره از کار افتاده گفته‌اند که این ماهوراه کمی پس از پرتاب نیروی محرک و ارتباط خود با زمین را از دست داده است و دیگر قابل کنترل نیست.

در گزارش مقامات آمریکایی آمده است که این ماهوراه بیش از 454 کیلوگرم سوخت هیدرازین دارد که تانک حامل آن می‌تواند از فشار ناشی از برخورد با جو زمین سالم عبور کند.

 در صوبتی که این ماهواره با زمین برخورد کند ذراتی که از برخورد در هوا پخش خواهد شد می‌تواند افرادی را که درتماس با آن باشند بکشد.

خطر برخورد ماهواره جاسوسی آمریکا با کره زمین

پنتاگون اعلام کرده است برنامه نابود کردن ماهواره روز پنج‌شنبه 21 فوریه (2 اسفند) و پس از پایان ماموریت شاتل آتلانیس که به ایستگاه بین‌المللی فضایی سفر کرده است آغاز خواهد شد.

این در حالی است که وزارت دفاع روسیه مدعی شده است پنتاگون اطلاعات کافی در مورد دلائل این تصمیم ارائه نداده است.

 این وزارت‌خانه در بیانیه‌ای گفته است برنامه نابودی این ماهواره که از سوی پنتاگون اعمال خواهد شد آن چیزی نیست که پنتاگون است و در واقع آزمایش یک موشک جدید خواهد بود: چنین آزمایشی به معنای تولید نوع جدیدی از تسلیحات استراتژیک است. تصمیم برای این نابودی این ماهواره آنچنان که آنها می‌گویند بدون آسیب نخواهد بود، بویژه در زمانی که دولت آمریکا از مذاکره برای محدود کردن رقابت تسلیحاتی در فضا طفره می‌رود.

وزارت دفاع روسیه اعلام کرده است ماهواره کشورهای زیادی به زمین سقوط کرده‌اند و بیشتر کشورها از سوخت‌های سمی استفاده کرده‌اند اما هیچ‌ گاه وضعیت در این حد که آمریکا اعلام می‌کند فوق‌العاده نبوده است.

پنتاگون اعلام کرده است می‌خواهد با شلیک یک موشک از یک ناو جنگی که در اقیانوس آرام قرار دارد این ماهواره را سرنگون کند.

آخرین بار سال گذشته چین یک ماهوراه را در فضا نابود کرده است که با واکنش‌های منفی جهانی مواجه شد.[چین انهدام یک ماهواره را در فضا تایید کرد]

آمریکا آخرین بار در سال 1985 ماهواره‌های از کارافتاده‌اش را منهدم کرد. نگرانی از این که لاشه این ماهواره‌های معلق در فضا برنامه‌های غیرنظامی را به خطر بیندازد یا به ماهواره‌ها آسیب برساند، دولت واشنگتن را به قطع این برنامه وادار کرد

http://www.hamshahrionline.ir/

تشخیص پیام‌های صوتی حیوانات با کامپیوتر

 
 
"دکتر دولیتل‌های" دارای هوش‌مصنوعی می‌توانند به همان خوبی انسان‌ها یا حتی بهتر از آنها  پارس سگ‌ها را درک کنند.

این یافته‌ها بیانگر آن است که کامپیوترها ممکن است به طور قابل‌توجهی به افراد در درک ارتباط حیوانات کمک کنند.

به  گزارش لایوساینس  دانشمندان این نرم‌افزار هوش‌ مصنوعی  را بر روی بیش از 6000 مورد پارس 11 سگ گله مجاری آزمایش کرده‌اند. شش نوع مختلف پارس کردن در واکنش‌ به وضعیت‌های مختلف ضبط شده بود.

به گفته کسابا مولنار، رفتارشناس حیوانان ار دانشگاه اوتووس لوراند در مجارستان، پس از تجزیه و تحلیل نسخه‌های دیجیتال این پارس‌ها، در مجموع برنامه کامپیوتری توانست انواع پارس‌های سگ‌ها را در 43 درصد موارد به درستی تشخیص دهد- که تقریبا مشابه توانایی 40 درصدی انسان‌ها در تشخیص نوع  این پارس‌ها است.

این نرم‌افزار همچنین توانست در 52 درصد موارد تشخیص دهد که کدام سگ هر پارسی را انجام داده است.

مولنار و همکارانش قبلا نشان داده بودند که افراد صولا نمی‌‌‌توانند به طور قابل‌اعتمادی سگ‌های گله مجاری را  بر مبنای پارس‌‌های‌شان از هم تشخیص دهند.

مولنار می‌گوید که مطمئن است این نرم‌افزار می‌تواند پیام‌های صوتی هر حیوانی را تشخیص دهد.

در آزمایش‌های آینده پژوهشگران پارس‌های نژادهای مختلف را مورد مقایسه قرار خواهند داد. به گفته مولنار این سگ‌ها به خاطر وظایف مختلف تربیت شده‌اند، و این امر می‌تواند به تفاوت‌ها در پارس‌های آنها بینجامد

http://www.hamshahrionline.ir/