کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

سلول هم حافظه دارد!

مهر؛ محققان موسسه تکنولوژی جورجیا در بررسی های خود واکنش های مولکولی سطح سلول ها را مورد آزمایش قرار دادند و کشف کردند که در بعضی از این واکنش های مولکولی سطح سلولی که به صورت نامرتب انتخاب شده بودند، یک نوع حافظه وجود دارد که می تواند روی واکنش های بعدی اثر بگذارد. در این خصوص این دانشمندان اظهار داشتند؛ «ما 10 سال قبل آزمایش های خود را آغاز کردیم و اکنون نتایج این تحقیق نشان می دهد که برخی از سلول ها به خاطر واکنش های خاص میان لیگاندها و گیرنده ها می توانند حوادث مولکولی گذشته را به یاد آورند.» این دانشمندان در آزمایش های خود نشان دادند که برای مثال واکنش های میان گیرنده های سلول های T و یک آنتی ژن که نتیجه مثبتی داشته باشد، می تواند احتمال وقوع واکنش بعدی را افزایش دهد. در حقیقت در این مورد سلول در حافظه خود اطلاعات مربوط به این واکنش مولکولی و نتایج مثبت آن را به خاطر سپرده است و بنابراین ترجیح می دهد که این واکنش مثبت را دوباره تکرار کند. این در حالی است که واکنش میان سلول های C و «آدرین» یک رفتار منفی را نشان می دهد و بنابراین با به یادآوری این واکنش منفی، احتمال تکرار آن را کاهش می دهد.

مشکل مسکن در تهران حل شد!!!!!

آتشفشان دماوند در حال بیدار شدن است

تغییر در الگوى لرزه‌خیزى، خروج گاز و بخار و همچنین تغییر در شیب دامنه‌ نشانه‌هاى اصلى احتمال رویداد آتشفشان بشمار مى‌آیند که در مورد دماوند بیشتر این نشانه‌ها توسط کارشناسان سازمان زمین‌شناسى و اکتشافات‌معدنى کشور و سایر مراکز پژوهشى کشور مشاهده شده است.

این پروژه در همان طراحی های اولیه در سال 72 مشکل داشته است !

تخریب یک پل قبل از افتتاح:

همیشه با یک قیچی و یک روبان به استقبال یک طرح آماده افتتاح میرفتند اما این بار سنت شکنی شده و با کلنگ به استقبال می روند!!!

 شهردار تهران (قالیباف)در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص تخریب پل بزرگراه آسیا گفت : این پل بالغ بر 13 سال قبل و در سال 72 احداث شده و در طراحی که آن موقع قرار بوده اتوبان شهید باکری به صورت روگذر از اتوبان شهید همت عبور کند به همین دلیل کار روگذر انجام دادند اما در حال حاضر در طراحی ها و شیب زمینی که پیش بینی شده  همچنین به دلیل حجم عبوری  که اتوبان شهید باکری در آینده خواهد داشت دیگر نمی توان به صورت روگذر باشد و حتما باید زیر گذر شود به همین دلیل طبیعتا این پل باید تخریب می شد .

قالیباف ادامه داد : در واقع این پروژه در همان طراحی های اولیه در سال 72 مشکل داشته است .

خبرگزاری مهر

 

دلال ها علیه خودروى ملى


 
خبر اول این که اکبر ترکان، رئیس اسبق هیأت عامل سازمان گسترش و نوسازى صنایع ایران اخیراً در یک جمع تخصصى خودرو در مورد آینده صنعت خودرو کشور اظهار داشته که مدیر عامل پیشین سازمان گسترش و نوسازى صنایع ایران با طراحى plat form مشترک با شرکت هاى فرانسوى ( ال۹۰ ) ضربه بزرگى به ایده خودروى ملى زد و به خودروى سمند خیلى ضررها رساند. وى افزوده: با این که آقاى ویسه خودش مدیرعامل ساپکو بوده است و کاملاً زنجیره قطعه سازى ایران را مى شناخت، اما چنین اشتباهى را کرد. درست در اوج شکوفایى صنعت خودروسازى ایران آقاى ویسه بحث Plat form مشترک را مطرح مى کند. درحالى که سمند افتخار ملى ما است. وى ادامه داد: آقاى خاتمى و آقاى جهانگیرى خیلى بحث خودروى ملى را نمى فهمیدند.از آقاى جهانگیرى که لیسانس فیزیک دارد بیشتر از این نباید انتظار داشت.این مدیر پیشین صنعت خودروسازى اظهار داشته: برخى از مدیران سابق کشور بحث خودروى ملى را نمى فهمیدند. ولى آقاى ویسه که باید موضوع سمند را در اوج افتخار دنبال مى کرد دنبال یک خودروى دیگر رفت. احساس من این است که یک دلال پشت این داستان بود . من مى دانم دلال پژو شخصى است ایرانى که تمام پورسانت هاى خرید ما را از فرانسه انجام مى دهد و در فرانسه هم دفتر دارد. ترکان تصریح کرده که ما نباید فریب اقتصاد آزاد را بخوریم. این چیزها به نفع دلال ها است. من آن موقع شاهد این بودم که یک نماینده مجلس وقتى فصل انتخابات مجلس بود به خودروسازى ها حمله مى کرد و بعد فهمیدم ایشان نمایندگى یک شرکت خودروسازى انگلیسى را بر عهده دارد. ما ایرانى هستیم و مى خواهیم در این کشور زندگى و کار کنیم. جوان ها مى خواهند سر کار بروند. پس باید محصولات صنعتى را خودمان تولید کنیم.
روزنامه ایران۲۴/۷/۸۶

اخبار منتخب

مطلبی که انتخاب شده بخشی از مقاله دکتر نعیمی در مورد صنعت کلیدی فولاد در ایران است:

Schloß Saarbrücken

با توجه به شروع مجدد جنگ سرد در سطح جهان طی چند ماه گذشته پیش‌بینی می‌شود کشورهای صنعتی غربی برای ارتقای هرچه بیشتر صنایع مصرف‌کننده فولاد خود به جای توجه به گسترش کمیت تولید فولاد، با انجام تحقیقات کاربردی پر هزینه به اصلاح فولادهای آلیاژی که تاکنون تولید می‌کردند، اقدام کنند. به بهانه اختصاص جایزه نوبل فیزیک و شیمی‌به دو استاد دانشگاه‌های آلمان، دولت فدرال آلمان در تاریخ 27/07/1386 اعلام کرد علاوه بر بودجه اختصاص یافته قبلی به هر یک از 6 دانشگاه و در راس آنها دانشگاه صنعتی آخن‌، یک میلیارد یورو (جمعا 6میلیارد یورو معادل 7800میلیارد تومان) برای تحقیقات بیشتر اختصاص داده است. با توجه به اینکه جمعیت ایران حدود 10میلیون نفر کمتر از جمعیت آلمان است و مقایسه این عدد با بودجه کل دانشگاه‌های ایران، امیدواریم با مدیریت درست فاصله امروزی ما از کشورهای صنعتی در سال‌های آینده بیشتر از امروز نشود.
دولت ایران مانند سایر کشورهای پیشرفته دنیا  باید زیربنای لازم برای گسترش تولید فولاد (تامین سنگ آهن با کیفیت مناسب، تامین مواد انرژی‌زا با قیمت مناسب و به میزان کافی در 365 روز از سال) را به وجود آورد. در این صورت مسلما بخش‌خصوصی با مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی از مزیت‌های بالقوه کشور برای تولید فولاد استفاده و سرمایه‌گذاری خواهند نمود. شرکت‌های دولتی تولید فولاد (مبارکه، فولاد خوزستان، فولاد خراسان و...) نیز مجبور نخواهند بود به علت کمی‌ فشار گاز و مصرف زیاد آن در فصل سرما و یا زیادی مصرف برق در تابستان به دستور مقامات کشور تولید خود را کم کنند تا مسوولان شرکت گاز و برق جوابگوی سایر مصارف باشند!! (تا قطع گاز یا خاموشی‌های برق بخش خانگی کمتر شود). در این ارتباط قوه مقننه نیز با تصویب قوانین عملا به دولت قدرت اجرایی لازم جهت دستور کاهش تولید به صنایع را داده است. علاوه بر این به دولت‌ها اجازه داده‌اند بر خلاف روال کشورهای پیشرفته صنعتی تعرفه قیمت برق و گاز و.... را برای بخش صنعت بیشتر از تعرفه مصارف خانگی تعیین و اجرا نمایند [15 و 16 و 17].
دولت ایران در گذشته و حال هیچ نوع تعهدی در تامین سنگ آهن از معادن داخلی به متقاضیان بخش‌خصوصی نداده است. همچنین شرکت ملی گاز تعهدی در تامین گاز با قیمت معین حداقل برای مدت مشخصی به سرمایه‌گذاران بخش‌خصوصی در 365 روز سال نمی‌دهد. مسوولان برق کشور تا کنون عملا عاجز از تامین برق صنایع انرژی بر مانند فولاد برای 365 روز از سال بوده‌اند و سایر مشکلاتی که به علت نبودن جاده،اسکله و...برای گسترش تولید فولاد در ایران وجود دارد، سبب شد تا بخش‌خصوصی برای گسترش صنعت فولاد از سنگ آهن داخلی در سال‌های اخیر استقبال زیادی نکند.
مسلما در آینده اختلاف سطح تکنولوژی امروزی کشورهای در حال توسعه با کشورهای صنعتی بیشتر خواهد شد. نسل‌های آینده این کشورها سیاستمداران، برنامه‌ریزان کلان اقتصادی- اجتماعی نسل فعلی را مسوول عقب‌ماندگی خود خواهند دانست. کما اینکه نسل فعلی ایران عقب ماندگی صنعتی کشور را به علت سوء مدیریت و
ندانم کاری مسوولان گذشته به خصوص مسوولان قبل از انقلاب می‌دانند. زیرا زمانی که پول نفت در اختیار دولت بود و جمعیت زیاد نبود و در صورتی که سیاستمداران و برنامه‌ریزان ما درست عمل می‌کردند و صنعتی شدن کشور را فقط در خرید تجهیزات برای تولید آدامس خروس نشان و... نمی‌دانستند و پول‌های زیادی به هندوستان ظاهرا برای خرید سنگ آهن، کمک به پروژه فاضلاب لندن، هزینه زیادی که به علت دخالت در جنگ ظفار شده است و... اختصاص نمی‌دادند و این بودجه‌ها را برای خرید تجهیزات مدرن تولید فولاد، امکانات تحقیقاتی دانشگاه‌ها، بهبود سیستم‌های زیربنایی کشور در داخل ایران مصرف می‌کردند، امروزه مجبور نبودیم قسمت عمده نیاز فولادی خود را با مازاد واردات و پرداخت حدود 5/3‌میلیارد دلار تامین کنیم. به علت همزمانی با روز صادرات (28/07/1386) پیشنهاد می‌شود، روزی را هم برای قطع واردات فولاد، روغن و... همانند سالروز قطع واردات گندم که خوشبختانه در چند سال اخیر تحقق یافته است، جشن بگیریم.
امید است از گذشته عبرت گرفته، به خود آییم و با تصمیمات به موقع و به جا، با توجه به افزایش درآمد نفت که مسلما در سال‌های آینده کمتر از چند یال اخیر نخواهد بود، گذشته را هر چه زودتر با استفاده از مزیت‌های بالقوه خدادادی کشور جبران نماییم، ان‌شاءا... .
(دنیای اقتصاد۳۰/۷/۸۶)
دکتر سید تقی نعیمی عضو هیات علمی‌دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تهران جنوب، کارشناس رسمی‌دادگستری و عضو هیات علمی‌دانشگاه صنعتی امیرکبیر  

 خسارات استفاده از مصالح ساختمانی غیراستاندارد هر ساعت 550‌میلیون تومان است؛ ضمن این‌که تولید مسکن هزینه‌های فراوانی به مردم، جامعه، طبیعت و محیط زیست وارد می‌کند. در ایران سالانه 40‌میلیون تن سیمان تولید می‌شود که در فرآیند تولید آن 40‌میلیون تن گاز کربنیک وارد محیط زیست شده و بیش از پنج‌میلیارد لیتر سوخت فسیلی مصرف می‌شود و 60‌میلیون تن انواع منابع معدنی تجدیدناپذیر به مصرف می‌رسد. (دنیای اقتصاد۳۰/۷/۸۶)



وقتی چیزی سر جاش نباشه...

معدن سرب و روی مهدی‌آباد که از سوی شرکت یونیون ریسروس استرالیا، عنوان دومین معدن بزرگ سرب و روی جهان را کسب کرده تا ماه‌های آتی، پس از 57سال‌ فعال میشود.هر چند معدن مهدی‌آباد همچون دیگر معادن مشهور کشورمان، در دوره باستان شناخته شده اما فعالیت جدید آن مربوط به سال 1329 است
اکتشافات فعلی نشان می‌دهد، این معدن دارای 200میلیون تن ذخیره سرب و روی با متوسط عیار 4 تا 5درصد است. شرکت استرالیایی فعال در این معدن عمر اولیه معدن مهدی‌آباد را 20سال پیش‌بینی کرده است.
 شرکت تهیه و تولید موادمعدنی ایران در نظر دارد، در گام نخست مواد استخراجی را در اختیار کارخانه‌های سرب و ورودی داخلی قرار دهد. پیش‌بینی می‌شود مصرف‌کننده نخستین این مواد، کارخانه 30هزار تنی ذوب‌ روی بافق (استان یزد) باشد. این کارخانه که عمدتا بر پایه مواد ورودی سولفوره طرح‌ریزی شده، و سال‌ها به حالت نیمه‌تعطیل در آمده بود، در حال حاضر بزرگ‌ترین ظرفیت تولید شمش روی را دارد.
(دنیای اقتصاد۳۰/۷/۸۶)

پاتوق

حکومت گذشتگان، بر ما بیش از حکومت ما ،بر خودمان است!

بیایید برای آیندگان حاکمان خوبی باشیم. 

رویارویی تمدن ها

 

"رویارویی تمدن ها"

 

«رویارویی تمدن ها» در ابتدا نظریه ای بود که یک استاد حقوق سیاسی دانشگاه های آمریکا آنرا نوشت،امّا بزودی و با هیاهویی که بر سر آن به راه افتاد آشکار شد،نقشی بیش از یک مقاله دارد.تعداد کسانی که درباره ی این نظریه نوشتند به هزار بالغ شد وحجم نوشته آنان دهها برابر اصل مقاله.

کم نبودند کسانی که مجذوب نظریه هانتیگتون شدند وکسانی که این نظریه را به عنوان سیاست نامه کاخ سفید در نظر آوردند.نویسنده در این مقاله که در اوج گفتگو پیرامون نظریه رویارویی تمدن ها نوشته شد کوشیده است تا نشان دهد که جهان برای سواری دادن به آمریکا چندان رام نیست.

آمریکاییان،با آن که سی سال است کلاه شاپو را از لباس متداول سیاستمداران ودیوانیان حذف کردند وبه تبع آنها جهانیان دیگر نیز شاپوبر سر می نهند،ولی علاقه عجیبی به کلاه دارند.دانشگاهی را که درآن تحصیل کردند،ایالتی را که درآن به دنیا آمده اند،تیم ورزشی مورد علاقه خود،باشگاهی که درآن عضویت دارند،بانکی که درآن حساب باز کردند،کارت اعتباری که مصرف می کنند،کامپیوتری که دارند،و...همه را با به سر گذاشتن کلاه های مخصوص نشان می دهند . در کمد لباس هر مرد- وحتی زن- آمریکایی دهها کلاه وجود دارد که بر هر کدام مارک و نشانه ای است مشخص کننده. نامزدان شغل های انتخابی مانند ریئس جمهوری،فرمانداری،شهرداری ، سناتوری وکالت مجلس و در فعالیت برای گرفتن رای ، گاه در روز بیش از پنجاه نوع کلاه بر سر می گذارند نا آرای بیشتری جذب کنند . بیل کلینتون که در این روزها ، به هر مناسبت ، شب کلاه مخصوص یهودیان را بر سر می نهد و در مراسم مختلف ظاهر می شود و غیر آمریکاییان را از این کار خود به حیرت می اندازند ، در حقیقت شب کلاه را به عنوان کلاه های آرم دار مخصوص به کار می برد تا از دلبستگی خود به اهل صهیون یاد کند که در سال انتخابات ، برای ماندن در کاخ سفید به جلب پول و محبت یهودیان با نفوذ و لابی قدرتمند آنها ، نیازمند است. اما این عمل که در نهایت یک ترفند انتخاباتی است ، نباید تنها دلیل سیاست جدید خاورمیانه یی آمریکا و اصرار آن کشور برای به تحقق رساندن سازش اعراب و اسرائیل تلقی شود . سیاست امروزی واشنگتن در مورد اعراب و اسرائیل از جایی بالاتر و دورتر از کمیته انتخاباتی دموکرات ها و بیل کلینتون ، برنامه و رهنمود می گیرد ، گروه کار انتخاباتی کلینتون ، حداکثر آن که از بخت خود شاکرند که سیاستگذاری تازه که کلینتون  را در مغازله مدام با رابین و جانشینش شیمون پرز قرار داده ، در این زمان ابلاغ شده که کار مبارزات انتخابی آنها را تسهیل کند .

فرمان پیشبرد طرح سازش اعراب و اسرائیل ، از جانب آن کمیسیون ها و هیأت های برنامه ریزی سیاست خارجی صادر شده است که ورای احزاب و مستأجران موقت کاخ سفید ، منافع دراز مدت سرمایه داری جهانی (به رهبری آمریکا) را مواظبت و تدوین می کند . بر خلاف تصور از بیرون که به حضور این دمکرات ، آن جمهوریخواه و یا (به احتمال کمتر ) آن نیروی سوم مستقل   در رأس ماشین اداری آمریکا بها می دهد و سیاستگذاری ها را به نام آنها معرفی می کند ، تأثیر و قدرت مانور هر یک از تیم هایی که برای چهار سال آمریکا را در چشم جهانیان نمایندگی می کنند ، کمتر از آن است که تصور می رود .

سیاستگذاری های بنیادی و جامعه نگر در جامعه (از این جهت یگانه ) آمریکا را اندیشمندان ، متفکران ، استادان دانشگاه و نظریه پردازان مطرح می کنند .این سیاستگذاری ها به یک سیستم به دقت طراحی شده موج در موج  و حلقه در حلقه منتقل می شود ، و پس از آن که با دیگر حلقه ها و موج ها که از دیگر شوراها و کمیته ها بیرون آمده ضرب و تقسیم می شود ، در نهایت صیقل خورده و در ردیف اولویت ها جا می گیرد و از طریق کمیسیون های تخصصی کنگره به دیوان سالاری آمریکا ابلاغ می شود . قوه مجریه گر چه گهگاه در این حلقه ها و شوراها که توسط بزرگان سرمایه داری سازماندهی شده اند ، جا می گیرند ولی الزاماٌ در آن نقش و تأثیری ندارند و گر چه گهگاه ، مقاله یا کتاب و رساله ای از آن میان در چشم عموم می نشیند و انتشار می یابد ولی الزاماً بنیان ها و راهبرد های این حلقات برای اطلاع همگان منتشر نمی شود .

از آن جمله استثنا ها مقاله (و بعداً کتاب ) فوکویاما نظریه پرداز صاحب آوازه است که به نظریه پایان تاریخ شهرت گرفت . بر اساس این نظریه لیبرال دموکراسی ، غایت مطلوب حکومت در جهان تلقی شده و بهترین شیوه اداره جوامع بشری ، و چون آخرین دشمن و منازع این غایت مطلوب ، یعنی کمونیسم ، به زانو درامد ، پس تاریخ پایان گرفت و مبارزات و تضاد ها تمام شد باقیمانده برقراری این حکومت در سراسر زمین .

خوشدلی و آرامش جویی خوشبینانه ای که از انتشار نظریه پایان تاریخ[1] بر دل افکار عمومی آمریکا (وشاید بعضی از جهانیان ) نشست ، دیر نپایید در نقد این نظریه ، مقاله رویارویی تمدن های ساموئل هانتینگتون به میان آمد .

رویارویی تمدن های هانتینگتون با همه انتقادهایی که شده و با همه آنکه چند  حادثه جهانی مهم رخ داده که با الگوی او مطابق نیست ، ولی از این مزیت برخوردار است که هیچ یک از منتقدان آن را بخ تمامی رد نکردند و نتوانستند در مقابلش نظریه قابل قبول تری ارائه دهند . هانتینگتون به طور خلاصه معتقد است ، مطابق با فرو پاشی بلوک چپ و پایان دوران جنگ سرد ( جنگ ایدئولوژی ها ) اینک جهان که نمی تواند بدون تضاد و رویارویی بماند ، آوردگاه تمدن ها خواهد شد . تمدن اسلامی ، تمدن غربی ، تمدن اسلاو ، تمدن کنفوسیوسی ، تمدن ژاپنی ، تمدن آمریکای لاتین و ( احتمالاٌ )تمدن آفریقایی .

از دیدگاه وی تاریخ ، زبان ، فرهنگ ، سنت و از همه مهم تر مذهب تشکیل دهنده فرهنگ است .

گر چه در این سه سال ، مقامات رسمی کاخ سفید و وزارت امور خارجه سخنی از پذیرش نظریه هانتینگتون بر زبان نیاورده اند ، ولی می توان به وضوح دید که این نظریه بر پشت ذهن سیاستگزاران اصلی آمریکا حضور یافته است .

 

 

هانتینگتون برای اثبات نظریه خود در مورد اوج شکل گیری هویت تمدنی ، همه جا مثال از رشد اصول گرایی و تجدید حیات اسلام می آورد . و به این ترتیب تجدید حیات اسلام را ( که وی نزدیکی تمدن اسلامی و تمدن کنفوسیوسی را فرض قطعی و خطرناک آن قرار می دهد ) نخستین چالش تمدن غربی می بیند و به سیاستگزاران آمریکایی هشدار می دهد که برای حفظ برتری خود باید با وسایل مختلف جلو قدرت گرفتن بیشتر این تمدن را بگیرند .

هانتینگتون با نحوه رویارویی غربی با تجدید حیات اسلام در الجزایر مخالف است و وضعیت فعلی آن کشور را باعث تشکل بیشتر مسلمانان و اتحاد محکمتر آنها می بیند و جای این سؤال را باقی می گذارد که غرب ، با استفاده از کدام یک از سلاح های خود باید با خطر تجدید حیات اسلام مقابله کند ( البته او در مورد الجزایر ، نسخه ای ارائه می دهد ) اما نکته مهمتری که در لابلای خطوط مقاله رویارویی تمدن ننوشته می ماند ، مسئله بهره گرفتن از اسراییل برای تضعیف مسلمانان ، انداختن شکاف بین آنها و تقسیم انها به دوست و دشمن است ، و سیاست تازه خاورمیانه ای دولت کلینتون را باید در همین راستا معنا کرد ، نه در تمایل مستأجران فعلی کاخ سفید برای پیروزی در انتخابات اینده (که این هم خود دلیل کوچکی است ، ولی نه چنان است که این مغازله با پیروزی کلینتون در انتخابات پایان گیرد ) .

هانتینگتون تجدید حیات اسلام را خطری برای تمدن غربی می بیند ، اما توجه فعلی او به هویت یابی تمامی جهان غیر غربی است و نه فقط مسلمانان و در کلیت این هویت یابی فرهنگی خطری می بیند . چنین است که می توان گفت روی کار آمدن راست های بهاراتیاجاناتا در هند تأییدی است بر نظر هانتینگتون . در حالی که نهرو و جانشینش کوشیدند با ایجاد جامعه ای سکولاریست از تهییج احساسات مذهبی هندو ها ( علیه مسلمانان ) خودداری کنند ، و به طفیل این سیاست هند به قدرتی تبدیل شد که کیسینجر در جدیدترین کتاب خود این کشور را یکی از پنج قدرت آینده جهان می بیند ، اما اینک سیاستمداری با بهره گیری از تعصب هندویی به دولت رسید و نرسیده از لزوم مجهز شدن هند به بمب اتمی گفت . در اولین واکنش به این اتفاق پاکستان ناگزیر می شود ، بر خلاف میل رهبرانش ، بر هویت اسلامی خود بیشتر تأکید کند و از کشور های مسلمان برای تجهیز خود و ساخت بمب اسلامی کمک بخواهد .

اگر حزب لیکود در اسراییل بر سر کار آید ، در سوی دیگر مجموعه تمدن اسلامی نیز همین طرح در پیش است . اصول گرایان تندرو یهودی در صورتی که بتوانند فاصله اندک خود را پر کنند و شیمون پرز را شکست دهند ، اعراب همسایه چاره ای جز احساس خطر و رو کردی به هویت ( عربی- اسلامی )    خود نخواهد داشت و در آن صورت رهبران میانه رو و اهل سازش در داخل کشور های خود ، اگر برای دادن امتیاز بیشتر زیر فشار بیشتر آمریکا قرار گیرند ناگزیر خواهند شد شبها در اتاق های ضد گلوله بخوابند .

و آمریکاییها (به عنوان پرچمدار غرب ) اگر قرار باشد با شکل گیری هویت ها و حکومت های مذهبی ، و آینده جهان مقابله کنند ، چه خواهند کرد با حکومت به شدت مذهبی و قومیت گرای اسرائیل . مگر آنکه هم جنان که هانتینگتون در نظریه رویارویی تمدن ها عمل کرده ، اصل چیزی به اسم «تمدن یهود» را در حساب نیاورند و آنرا زایده یی بر تمدن غرب بشمارند و وسیله ای برای اعمال فشار بر کشور های اسلامی و برج دیده بانی خود در قلب جوامع مسلمانان . و این همان کاری است که دستگاه دیپلماسی آمریکا ، در این روزگار بر عهده گرفته است .

در سوی دیگر ، مرز «تمدن اسلامی» (یکی از خطوط گسل ) ترکیه است که هفتاد و چند سال بعد از ضهور آتاتورک و تأسیس دولت لائیک رو به اروپا ، باز در آخرین انتخابات حزب رفاه اسلامی بیشترین آراء را به دست آورد و به عنوان یکی از مدعیان حکومت ظاهر شد . اگر قرار باشد غرب ، برای جلوگیری از تکرار اشتباه الجزایر ، بنا به نظر هانتینگتون ، امکان دهد که این حزب به قدرت برسد و ارتش را به عنوان عامل تهدید کننده ( و در صورت لزوم مداخله گر ) تقویت کند ، باید گفت باز هم باید در انتظار تشکل بیشتر مسلمانان در این کشور و در جمهوری های ترک زبان شوروی سابق بود که هنوز هویت خود درنیافته اند و نمی دانند از میان هدایایی که تمدن های اسلاو ، اسلامی ، غربی ، به آنها پیشنهاد می کنند ، کدام را قبول کنند . قبول هر یک از این هدایا برای آنها به مثابه خریدن دشمنی دیگران است ، و حتی بازیگری مانند علی اوف نیز ( با توجه به قدرت بند بازی و امکانی که با داشتن چاه های نفت در اختیار دارد ) هنوز در جای مطمئنی ننشسته ، چه رسد به ازبک ها که سعی می کنند با شرکت نکردن در هیچ بازی سیاسی ، امکان شکست خود را کاهش دهند .

در این بخش از جهان ( آسیای مرکزی ) که در خطوط گسل تمدن اسلامی  و تمدن اسلاو قرار دارد ، غرب که نتوانست از ارمنستان یک برج دیده بانی ( مانند اسرائیل ) بسازد ، اینک به بحر خزر چشم دوخته است و با اعزام شرکت های نفتی خود به آذربایجان و قزاقستان ، سرپل های لازم را برای دخالت در اوضاع این دریاچه و جمهوری های پیرامون ، خود را برای دستکاری در خط گسل تمدن اسلامی و تمدن اسلاو آماده نگه داشته است .

نقش بدل این ترفند همان کاری است که در ماه گذشته ایران ،نیم آنرا صورت داد ( اتصال خط آهن ایران به خطوط آهن ترکمنستان  و از آنجا به شبکه بزرگ راه آهن اتحاد جماهیر شوروی سابق ) و اگر نیم دیگر این راه ( خط آهن مشهد کرمان در داخل خاک ایران ) ساخته شود و پل قشم نیز آنرا کامل کند ، در آن صورت بندر عباس و قشم تنفس گاه آسیای مرکزی و قفقاز خواهد بود و شاید بحر خزر از خطر تبدیل شدن به خلیج فارسی دیگر نجات یابد .

برای شناخت ساز و کار آینده ایران ، به ترتیبی که مصالح عالی ملت و کشور تأمین شود و در دنیای پس از جنگ سرد (که آرام آرام ساز و کار خود را  باز می یابد ) ، ما نیز باید جایگاه خود را ( با برآورد دقیق امکانات و مقدورات  خود) تعیین کنیم .اگر جهان ، اسبی رام بود و زیر مهمیز یکه سوار آمریکایی  وضعیت ایران دشوار می بود ، دشوارتر از این که هست . اما چنین نیست . تمدن غربی با تمام مشترکات خود ، از اقبال بلند غیر غربی ها ، یک پارچه نیست . و رقابت های اروپا با آمریکا ، بزرگ ترین مسئله درونی ان است  ، و مسئله ( شاید ) بزرگ تر بی هویتی و بی شکلی جامعه آمریکایی است که  میزبان فرهنگ های گوناگون است ، به ترتیبی که هانتینگتون را نیز به وحشت می اندازد ( در سال 2050 جمعیت امریکا مرکب خواهد بود از 33 درصد  اسپانیایی الاصل ، 16 درصد سیاه پوست و 10 درصد آسیایی الاصل ) که امکان تحرک بسیار را از غول بیمار می گیرد .

از سوی دیگر تمدن ژاپنی نیز بعد از نیم قرن تحمل حقارت ناشی از شکست در جنگ ، هویت خود را می جوید و سهم خود را می طلبد و در ده ها  نقطه با دیگران در چالش قرار می گیرد .

تمدن کنفوسیوسی هم که تمام قد ایستاده و از هیچ فرصتی برای مصاف با آمریکا خودداری نمی کند . تمدن اسلاو نیز با انکه از آخرین نبرد ، خون ریزان و شکسته بال بیرون آمده ، اما هنوز نیمه جانی دارد که غربی ها را مجبور به رعایت می کند .

در این پهنه گسترده ، ایران به کاری که رهبران انقلابیش ، بعد از فتح دژ رژیم سلطنتی در سر داشته موفق شده و صلای تجدید حیات اسلام را سر داده و این واقعیت را وارد فرهنگ سیاسی پایان قرن بیستم کرده و چنان که (تصورآن  قبلاً محال بود ) در جهان هویت طلب بعد از جنگ سرد ، انگ خود را بر ستونی بلند زده است . اینک برای حفظ دستاورد ها ، زمان آن است که به تقویت استحکامات داخلی خود ، تن دادن به توسعه ای درون زا ، برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی ، و به میدان کشیدن هر چه بیشتر توان های انسانی خود  و تحمل آزادی های مدنی بپردازد . در این مقطع احساساتی شدن ، تندروی و نا شکیبایی خطری بزرگ است . تندروان و خود محوران و پرستندگان خود کامگی ،همان می کنند که «ستون پنجم» دشمن . و دشمن ایران ، در این زمان به کوچکی عراق و دیگر همسایگان نیست ، بلکه غولی است که نیمی از دنیا  را بلعیده و همین چندی پیش درصدد بود که نظم نوین (مطابق سلیقه خود ) برای جهان ایجاد کند ، و هنوز نیز از این خواب بیرون نیامده و به تمامی به شرایط جدید تن در نداده است .

 

 مسعود بهنود



[1]. در شرح « نظریه برخورد تمدن ها » از کتاب ارزنده ای به همین نام ( ترجمه و ویراستاری مجتبی امیری ) نشر دفتر مطالعات سیاسی بین المللی استفاده ها کرده ام.