در تحولی دیگر دولت ژاپن اعلام کرد که در مسیر اجرای قطعنامه های سازمان ملل، دارایی های ایرانیان مرتبط با برنامه هسته یی ایران را مسدود کرده است. وزارت خارجه ژاپن روز گذشته بیانیه یی صادر و در آن تاکید کرد که دارایی های 12 موسسه و سیزده نفر از افراد مظنون به ارتباط با فعالیت های هسته یی ایران را مسدود کرده است. براساس بیانیه وزارت امور خارجه ژاپن، شرکت «ابزار برش کاوه» که در تولید قطعات سانتریفوژها دست دارد و شرکت صنعتی «جوزا» که در پروژه موشک های بالستیک فعال است از جمله موسساتی هستند که دارایی آنها توسط این کشور مسدود شده است.البته ژاپن قبل تر از آن 23 سازمان و 27 شخص حقیقی ایرانی را در لیست موسسات و افرادی که باید مورد اعمال محدودیت قرار بگیرند گنجانده بود.
در عین حال این کشور در سال 2006 میلادی نیز در واکنش به ادامه فعالیت های هسته یی ایران خود را از پروژه نفتی آزادگان کنار کشید.این اقدام توکیو که همزمان با سفر اولی هاینونن بازرس ارشد آژانس انرژی اتمی به تهران صورت می گیرد در راستای پیروی از سومین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران انجام می شود. شورای امنیت حدود دو ماه پیش قطعنامه یی را در مواجهه با ادامه برنامه هسته یی ایران تصویب کرد و در آن نام تعدادی از سازمان ها و افراد ایرانی مرتبط با پرونده هسته یی ایران را به لیست افراد شامل تحریم خود افزود.شورای امنیت همچنین از ایران خواسته است برنامه غنی سازی اورانیوم را به حال تعلیق در آورد. اما ایران این خواسته را رد کرده و در عین حال اعلام کرده کار نصب شش هزار سانتریفوژ دیگر را در تاسیسات اتمی نطنز آغاز کرده است.تهران بارها تاکید کرده هدف از برنامه اتمی این کشور تولید سوخت برای نیروگاه اتمی است و ماهیت صلح آمیز دارد ولی کشورهای غربی ایران را متهم می کنند که به دنبال تولید بمب اتمی است
۴/۲/۸۷ http://www.etemaad.com
به گزارش سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی تهران، این حادثه بعدازظهر شنبه گذشته و زمانی رخ داد که یکی از لولههای اصلی آب در خیابان سردار جنگل دچار ترکیدگی شده و حجم زیادی آب روی سطح خیابان جاری شد. [گزارشتصویری از ترکیدگی لوله آب در شمال تهران]
بهدنبال وقوع این حادثه، صدها آتشنشان با حضور در این منطقه، هزاران متر مکعب آب را که به پارکینگ خانهها نفوذ کرده بود تخلیه کردند. سید تقی رضوانی ـ مدیر منطقه 4 عملیات آتشنشانی تهران ـ درباره علت حادثه گفت: لوله 700 میلیمتری بر اثر برخورد یک دستگاه لودر به هنگام خاکبرداری، دچار شکستگی شده و حجم زیاد آب همراه با گل و لای و شن و ماسه موجود در محل حفاری، در سطح خیابانهای جنوب بزرگراه همت جاری و وارد مجتمعهای مسکونی اطراف شد.
وی افزود: از آنجا که احتمال تخریب ساختمانها به خاطر جاری شدن حجم بسیار زیاد آب وجود داشت، نیروهای عملیاتی با استفاده از تمامی امکانات موجود در منطقه و استفاده از موتور پمپهای قوی اقدام به تخلیه آب از منازل و پارکینگها کرده و از حوادث ناگوار احتمالی جلوگیری کردند.
«آموزش و پرورش هیچ بصیرتی به دانشآموزان نمیدهد» این صادقانهترین جملهای است که از زبان علی احمدی وزیری که تکیه زدنش بر کرسی وزارت آموزش و پرورش هنوز گرد کهنگی به خود نگرفته، ادا شده است.
او البته از همان ابتدای روی کارآمدنش به خوبی نشان داد که با سلف خویش، محمود فرشیدی، از لحاظ برخی نگرشها تفاوتی اساسی دارد
به گونهای که در اظهاراتی که کمتر از آن بوی دفاع به مشام میرسید، وزارتخانه تحت فرمانش را نقد کرد. البته شاید احمدی قصد منسوب کردن مشکلات به دولتهای پیشین را داشته باشد، ولی مقصود او هرچه هست حکایت از واقعیتهایی دارد که هر دانشآموز پشتمیزنشینی آن را به خوبی لمس میکند. احمدی معتقد است آموزش و پرورش در ایران تنها آموزش میدهد به طوری که از پرورش در آن خبری نیست. به این ترتیب طبق نظرات شخصی وزیر، ایرانیها از شش تا هجده سالگی وقتشان را در چهاردیواریای سپری میکنند که در آن چیزی به نام بینش، بصیرت، تهذیب، تقویت اراده، پژوهش، خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی وجود ندارد. حال دانشآموز میماند و انبوهی از دادهها که البته به زعم کارشناسان کیفیتی که گره از مشکلات امروز ایران باز کند را ندارد.
البته وزیر آموزش و پرورش حرفهای تازهتری هم دارد. او از معدود وزرای این وزارتخانه است که از بهداشت روح و بدن و تعدیل غرایز سخن میگوید. این یک واقعیت است که در سه دهه اخیر سخن گفتن از غریزه در مدارس، تابویی بوده که هیچ کس جرات شکستنش را نداشته است. دختر و پسر فرقی ندارد. دانشآموز ایرانی هر جنسیتی که داشته باشد انبوهی از سوال در مورد خودش دارد که کسی حاضر به پاسخگوییاش نمیشود.
البته گاه در خفا و در اتاق «تربیتی» شاید بتوان چنین بحثهایی را مطرح کرد، ولی به صورت معمول دانشآموزان میمانند و سوالهای بیپاسخ.
حال وزیر آموزش و پرورش که معتقد است ما برای این که در تمام زمینهها بر سکوی اول جهان بنشینیم چارهای جز بهبود فرآیند آموزش آن هم با استفاده از فنآوریهای جدید نداریم هنوز تعریفی از طرحی که با کاربست آن به این مهم برسیم ارائه نداده است.
البته شاید پشت سر گذاشتن مشکلات آموزش و پرورش به این زودیها میسر نشود؛ چرا که این وزارتخانه هنوز درگیر آمد و رفتهایی است که به آن «ادغام» میگویند. طبق اعلام معاون نظری و مهارتی
آموزش و پرورش هماکنون طرح ادغام دو معاونت عمومی و نظری و مهارتی این وزارتخانه در حال بررسی است. پرویز آژیده معتقد است در آموزش و پرورش بیش از شش معاونت وجود دارد که طبق قانون مجلس باید از تعداد آن کم شود.
البته این طرح در حال حاضر در شرف بررسی است و نتیجهاش در آینده اعلام میشود اما از این رهگذر میتوان پیشبینی کرد که آموزش و پرورش هنوز سالها زمان نیاز دارد تا تنها به ایرادات ساختاریاش رسیدگی کند.
پس در شرایط کنونی جای تعجب نیست اگر بشنویم هنوز 70درصد از کودکانی که در سن مدرسه قرار دارند، روزهای پشت دیوارهای کانون اصلاح و تربیت را تجربه میکنند و تکلیفشان مشخص نیست.
شاید این جمله کمی آرمانی باشد ولی شاید اگر آموزش و پرورش سالها قبل همان بینشی را که امروز شخص وزیر بر آن انگشت تایید میگذارد به سیستم تزریق میکرد، شاید خیل قابل توجهی از کودکان، کانون را به مدرسه ترجیح نمیدادند جایی که خود مسوولان معتقدند مکانی مناسب برای ماندن نیست
دنیای اقتصاد
مصرف لوازم آرایش در خاورمیانه
سهم زنان ایرانی از مصرف لوازمآرایش سالانه یکمیلیارد دلار است
گروه جامعه- امروز مثل سالهای دور، آرایش کردن دیگر گناه نیست، حالا اگر صورتت ساده باشد، میگویند از قافله زیبایی عقب ماندهای. سادگی کالای نایابی شده که شاید دیگر قیمتی هم نداشته باشد.
میگویند زنان ایرانی نیز همپای زنان تمدنهای دیگر از زمان ساسانیان سرخاب و سفیداب داشتهاند تا به امروز! در حالی که همواره زنان را طرفداران اصلی آرایش میپندارند؛ اما این مردان مصری هستند که پیش از شرکت در میهمانیها پودر به صورت خود میزدند. به هر روی این پدیده نیز از گذشته تاکنون از قافله نوشدن عقب نمانده و دستخوش تغییر شده است، حالا دخترانی که لباس پرزرق و برق نوجوانی را بر تن دارند، پر و پا قرصترین طرفداران آرایش هستند و حتی در این ماراتن نسبت به دختران جوان 22-24 ساله، شتاب بیشتری دارند.
این در حالی است که کمی دورتر، در کشورهایی که توسعهیافتگی را تجربه میکنند، زنان 40، 50 سال به بالا، مشتریان لوازم آرایشی هستند.
اما از آنجا که پایتختنشینان همواره تافته جدابافته بودهاند، در این زمینه نیز نسبت به شهرستانها فاصله زیادی دارند.
به طوری که در مناطق دیگر ایران هنوز هم بر عقاید خود پابرجا هستند و بر حفظ حجب و حیای دخترانه پا میفشارند. البته در همین پایتخت نیز کم نیستند دخترانی که هنوز بیاعتنا به تبلیغات گسترده رسانهها در جامعه زندگی میکنند؛ اما به هر روی شواهد حاکی از آن است که سن آرایش در ایران مانند هر پدیده دیگری رو به کاهش است و این موج تمام نقاط ایران را به تلاطم واداشته است. حال ممکن است برخی از شهرهای کشور کمتر تحت تاثیر آن قرار گرفته باشند.
قرایی مقدم، جامعهشناسی است که مقوله آرایش کردن در میان زنان و دختران را از دو بعد مثبت و منفی بررسی میکند.
او بر این باور است که در همه جوامع دختران مظهر زیبایی، طراوت و شادابی جامعه هستند. در روستاها دختران لباس عروسی که بر تن میکنند چشمهایشان را با «وسمه» میآرایند و با سرخاب به صورت خود زیبایی میبخشند، چنین رسمهایی در عین سادگی زیباپسندانه است.
این جامعهشناس میافزاید: «در عین حال افراطی که برخی از دختران و پسران به آن دچار میشوند. بعد منفی ماجرا است؛ اما باز هم این افراطگرایی در حدی نیست که برخی آن را بزرگ میکنند و گناه این عده را به گروه بزرگتری عمومیت میبخشند، تا جایی که 90درصد دختران، اینگونه نیستند. این هم یکی از اقتضائات جامعه است که عدهای در آن دچار افراط و تفریط میشوند.»
او معتقد است برخلاف اعتقاد عموم برخی از جوانها که خلاف آداب جامعه حرکت میکنند، اعتقادات دینی دارند.
ادب از که آموختی...
قراییمقدم تاکید میکند: «آنهایی که در جامعه با آرایش غلیظ حاضر میشوند، نه تنها در میان افراد سنتی جامعه بلکه از سوی دخترانی که آرایش ملایمی دارند نیز مورد تحقیر واقع میشوند و همین امر میتواند بسیاری را از حرکت به سوی رفتارهای افراطی منع کند، کسانی که آرایش غلیظ میکنند خودباختهاند، اما این هم لازمه جامعه است؛ چرا که اگر جامعه یکدست باشد، در مسیر پیشرفت باز خواهد ماند.»
تلویزیون مقصر است
او یکی از دلایل کاهش سن آرایش دختران را در سریالهای تلویزیونی میبیند و آن را محرک میخواند و دلیل دیگر آن را در لباسهای تیرهای میداند که غم را به جوانها القا میکند و همین امر آنها را تحریک میکند که زیبایی خود را در چهره به رخ بکشند.
90 درصد قاچاق
فروشندگان داخلی لوازم آرایش راه شهرهایی چون بانه را خوب بلدند تا مارکهای تقلبی انواع لوازم آرایش را به نصف قیمت از دست قاچاقچیان بخرند و با چند برابر قیمت، آن را به مشتریان خود بفروشند از آنجا که اغلب مصرفکنندگان، قادر به تشخیص اصل از فرع این نوع لوازم نیستند در دام سودجویان گرفتار میآیند و رفتهرفته عوارض تقلبی بودن آن را روی پوست خود مشاهد میکنند. این در حالی است که وزارت بهداشت از هر دستاویزی بهره میبرد تا هشدار خود را به گوش زنان و دختران برساند که تنها 10درصد لوازم آرایشی موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شدهاند و 90درصد آن به صورت غیرقانونی وارد کشور میشود؛ اما انگار گوش کسی بدهکار این تذکرات نیست و تا نام حراجی و دبی به میان میآید این دختران جوان هستند که بدون کسب اطمینان از مرغوبیت این کالاها برای خرید از چنین مغازههایی سر و دست میشکنند.
قراییمقدم در خلال اظهاراتش به جنبههای اقتصادی «آرایش» نیز اشاره میکند و میگوید که یکی از ابعاد چنین پدیدهای اشتغال است. تمایل دختران به آرایش کردن میتواند به اقتصاد تولید منجر شود و بیکاری کاهش یابد. این درحالی است که با وجود آنکه ایران پس از عربستان دومین مصرفکننده لوازم آرایش در خاورمیانه است. اما هنوز این صنعت در کشور بومی نشده است. از سوی دیگر ساختار جوان جمعیت و حجم تقاضا برای مصرف این نوع لوازم در ایران تا جایی گسترده شده است که تولیدکنندگان خارجی میکوشند بازار ایران را از دست ندهند. شاید همین دلیل کافی باشد که یورو مونیتور در یکی از گزارشهای خود اعلام میکند، طی چند سال اخیر چیزی بالغ بر 3میلیارد دلار به لوازم آرایشی، عطر و ادکلن تبدیل شده و بیشتر این اقلام در میان کشورهای توسعهیافته راه ایران و عربستان را پیموده است.
سهم یک میلیاردی زنان ایرانی
طبق بررسیهایی که زنان جهان را در بر میگیرد، مقوله زیبایی سالانه 160میلیارددلار برای زنان جهان خرج برمیدارد و البته در این میان نیز زنان ایرانی سالانه چیزی حدود یکمیلیارد دلار برای زیبایی خود هزینه میکنند.
دنیای اقتصاد۲۷/۱/۸۷
شاید این روزها پیدا کردن فردی آرام و بدون استرس کار سختی باشد. فقط کافی است جایی در میانه اتوبوس، تاکسی، مترو یا خیابان باشی تا آن وقت هر لحظه با آدمهایی که به قول خودشان اعصاب ندارند روبهرو شوی.
کوچک و بزرگ هم ندارد. همه اعصابشان خرد است.
یک تنه سخت در پیادهرو یا لگد شدن انگشتهای پا در اتوبوس کافی است تا ضارب و مضروب به جان آمده و بساط دعوا را پهن کنند.
البته بعضیها میگویند اعصاب خردی بیشتر ژستی است که همهگیر شده اما برخی هم باور دارند که نسل های جدید واقعا اعصابشان داغان است.
عدهای هم گمانهزنیهایشان به دهه 60 برمیگردد و همه چیز را به جنگ نسبت میدهند و در مقابل بعضی هستند که کمرنگ شدن دین در جامعه امروز را عامل ناآرامیهای ذهن میدانند.
اما دلیل اصلی هر چه که باشد واقعیت این است که ایرانیها بیشترشان اعصاب ندارند.
تعریف اعصاب خردی
فربد فدایی، روانپزشک، اعصاب خردی را به صورت علمی تعریف میکند.
طبق تعریف او نزدیکترین معنایی که برای اعصاب خردی وجود دارد همان فشار روانی یا استرس است و آن زمانی به وجود میآید که فرد در معرض رویدادهایی قرار میگیرد که از یک سو نظم زندگیاش را بر هم میزند و از دیگر سو نیاز به سازگاری دوباره دارد.
او البته تمامی این فرآیند را همراه با فشاری میداند که هم بر جسم و هم بر روح وارد میشود و میگوید: در چنین شرایطی احساس آرامش و راحتی که فرد به آن خو کرده بود از دست میرود و به همین علت در معرض اضطراب، افسردگی و پرخاشگری قرار میگیرد.
به باور این روانپزشک، این حالتها از مصداقهای تحت تاثیر استرس بودن است که طی آن فرد با کوچکترین محرکی عکسالعمل شدید از خود نشان داده یا وظایف و تکالیفش را به عنوان یک شهروند ترک میکند.
به طور مثال او قانون شکنی میکند، از چراغ راهنما عبور میکند، نوبت را رعایت نمی کندو مالیات نمیدهد ...
او این حرکات را ناشی از فشارهای متعدد و پشت سر هم روانی میداند و برخلاف تصور بعضیها که جوانها را بیشتر در معرض استرس میدانند، اعلام میکند که استرس از همان دوران کودکی نیز میتواند گریبان آدمی را بگیرد. به گفته فدایی کودکانی که محیط امن را تجربه نمیکنند خیلی سریعتر برآشفته میشوند و احساس عدم امنیت یا اضطراب میکنند به نحوی که مثلا حاضر نمیشوند جدایی از مادر را تحمل کنند؛ چرا که میترسند او را از دست بدهند. البته این وضعیت به گونهای دیگر نیز رقم میخورد و آن هنگامی بروز میکند که فرد در صورت برخورد با ناکامی به پرخاشگری و گریه و زاری متوسل میشود.
در این میان فدایی به وضعیت سالمندان هم اشاره میکند و میگوید: در سالمندان فشارهای شدید روانی خیلی وقتها به شکل نشانههای جسمی بروز میکند مثلا فرد دچار سردرد، دلدرد، کمردرد و امثال آن میشود به گونهای که برای آن هیچ منشا جسمی قابل تشخیص نیست.
استرس را یاد میگیریم
تحقیقات نشان داده است که بسیاری از رفتارهای بشر جنبه ارثی دارد به این شکل که او بیشتر خصوصیات اخلاقیاش را از پدر و مادر به ارث میبرد. به همین جهت ارثی بودن یا نبودن استرس و پرخاشگری را از این روانپزشک پرسیدیم که او پاسخ داد: تحمل انسانها در برابر استرس به عوامل چندی بستگی دارد که ارث هم در این میان دارای نقش است. اما مهمترین عامل در رابطه با پرخاشگری و فشار روانی، یادگیری و آموزش است؛ یعنی اگر کودک بیاموزد که در برابر فشارهای روانی با صبر، متانت و آرامش به دنبال راهحل منطقی مشکل باشد در آن صورت در بزرگسالی هم در برابر فشارهای روانی به سرعت از پا در نمیآید و پرخاشگری نمیکند.
از هر سهنفر یک نفر عصبیاست
اینکه چند نفر از ما ایرانیها افرادی مضطرب، پرخاشگر و در حال مبارزه با فشارهای روانی هستیم موضوع سوال دیگر ما از فدایی بود. البته او آمار دقیقی در این باره نداشت ولی در توضیح مطلب گفت: عصبیبودن بر حسب هر جامعه متفاوت است و یک مساله فرهنگی به شمار میآید. حتی در اروپا هم بین مردمان شمال و جنوب آن تفاوت وجود دارد به طوری که افراد شمال عموما با رفتارهای آرامتر با مسائل روبهرو میشوند ولی جنوبیها با رفتارهای هیجانی. ولی به طور کلی طبق آمار موجود حدود 30درصد افراد هر جامعه امکان دارد که در هر زمان دچار اختلال سازگاری که ناشی از استرسهای روانی است، شوند که این مساله در مورد مردم ایران هم صدق میکند.
پیشگیری بهترین درمان
این روانپزشک در ادامه به راههای درمان استرس نیز اشاره میکند و میگوید: بهترین راه پیشگیری است؛ یعنی از ابتدا کودک درخانواده، مدرسه و جامعه بیاموزد که در برابر مشکلات با صبر، متانت و تعقل روبهرو شود اما اگر فرد چنین آموزشی ندید باید کوشش کرد تا عوامل استرسآور در محیط زندگی مثل ازدحام جمعیت، سر و صدای زیاد، نبودن امکانات حملونقل، گرانی، بیکاری، جرم و جنایت و ... کم شود. اما در مورد مواردی که عوامل ناخودآگاه روانی یا یادگیری مستقیم در ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه نقش دارد، روشهای رواندرمانی و رفتار درمانی مفید است به ویژه درمان گروهی برای نمایش اینکه دیگران چگونه قادر به مقابله با عوامل استرسآور بودهاند، سودمند است. در این میان در موارد معدودی هم که جنبههای بیولوژیک و ژنتیک در پرخاشگری نقش دارد، میتوان از دارو استفاده کرد.
محمدحسین فرجاد، روانشناس هم در گفتوگو با ما، اعصاب خردی را همان استرس دانست که چیزی جز نیرویی نیست که بر قسمتی از بدن وارد شده و کار آن را مختل میکند. اونیز همچون فدایی، داشتن استرس را مختص سن یا نسلی خاص نمیداند اما معتقد است هر چه قدر امکانات فرد برای مقابله بامسائل زندگی کمتر باشد آسیبپذیریاش بیشتر است به گونهای که زنان، کودکان و سالمندان آسیبپذیری بیشتری در برابر عوامل استرسآور دارند و زودتر از پا درمیآیند.
فرجاد در عین حال به وجود آمدن استرس و فشار را ناشی از عواملی چون مسائل شغلی، خانوادگی و مشکلات اقتصادی میداند و بر این باور است که عوامل درونی به وجود آمدن استرس تابعی از عوامل بیرونی هستند به گونهای که فشارها از بیرون وارد شده و از درون فرد را دچار اختلال میکند. او در توضیح گفتههایش ادامه میدهد: امروزه در خانوادهها ثبات نیست و روابط انسانی کمرنگ است.
همچنین ستیزههای خانوادهها، طلاق، نابسامانیها و ناهمگون بودن شرایط زیست در کنار ناامن بودن محیط کار وجود آرامش برای افراد را به مخاطره انداخته است.
این روانشناس نیز میگوید که آماری دقیق از میزان شیوع استرس و اعصابخردی در ایران وجود ندارد ولی استرس در شهرهای بزرگ واقعا بالا و رقمی معادل 50درصد است.
فرجاد البته این ایده که ضعیف شدن باورهای دینی سبب مضطرب بودن انسانهای امروز شده است را نقد میکند و اینگونه نتیجه میگیرد که فشارهای روانی امروز مردم (به ویژه در ایران) علتی جز نبود تسهیلات، سرگرمی و اشتغال ندارد
دنیای اقتصاد۲۷/۱/۸۷
هماکنون دو میلیون بافنده فرش در سراسر کشور ساماندهی شدهاند که از این تعداد 130هزار نفر تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی هستند.
مرتضی فرجی، رییس مرکز ملی فرش گفت: لایحه بیمه بافندگان فرش در سال آینده به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد که براساس این لایحه سالانه 200هزار بافنده بیمه میشوند.
وی صادرات فرش را در سال گذشته نسبت به سال 85 رو به کاهش خواند و افزود: امسال با تمهیدات مناسب سعی میکنیم سهم صادرات فرش کشور که 40درصد صادرات جهانی فرش را به خود اختصاص داده، افزایش دهیم. فرجی خاطرنشان کرد: سهم صادرات ثبت شده در گمرک براساس نرخ پایه سال 80 حدود 600میلیون تومان بوده که با عملی کردن آموزش و بازاریابی در صادرات فرش سعی در افزایش سهم بازار جهانی را در سالهای آینده داریم
دنیای اقتصاد۲۷/۱/۸۷
جدیدترین گزارش مجمع جهانیاقتصاد از وضعیت صنعت IT
نمایی از مسابقات کامپیوتری در سنگاپور
جهان روزبهروز بیشتر به سمت استفاده از فنآوریهای مدرن و ارتباطات گسترده پیش میرود.
در این میان، اما اینترنت به عنوان شاهکلید ورود به دنیایمدرن و دیجیتالی امروز محسوب میشود.
در حقیقت توسعه ارتباطات در فضای سایبر در سالهای اخیر بخش قابلتوجهی از نقل و انتقالات اقتصادی و معاملات بازرگانی را به خودش اختصاص داده است.
درست به همین دلیل هم هست که مجمع جهانی اقتصاد هر سال گزارشی از جدیدترین مطالعات خود را درباره رشد صنعت IT و اقتصاد آن منتشر میکند.
این مجمع، اقتصاد محیط تجاری و نظارت قانونی در کشورهای موردمطالعه و آمادگی اشخاص، شرکتها و دولت برای بهرهبرداری از فرصتها و استفاده فعلی از جدیدترین ابزارهای IT را در تهیه گزارش سالانه خود مورد بررسی قرار داده است.
در حقیقت هدف از گزارشهای سالانه مجمع جهانی اقتصاد، برآورد تاثیر ICT بر توسعه و رقابتپذیری کشورها است.
امسال هم این مجمع 127 کشور مختلف دنیا را براساس شاخصهایی مانند آمادگی شبکهای، فضای بازار، زیرساخت، سیاسی و مقرراتی و میزان استفاده از ICT در سطوح فردی، تجاری دولتی مورد بررسی خود قرار داده است. با این همه از آنجا که دسترسی به اینترنت به عنوان سریعترین و گستردهترین ابزار ارتباطی در سطح جهان و یکی از مهمترین عوامل در توسعه و رشد هر کشور است، گزارش امسال مجمع جهانی اقتصاد با تمرکز بیشتر روی نقش آمادگی شبکهای تهیه و تنظیم شده است.
این روزها دیگر اغلب کشورهای در حال توسعه هم به استفاده از نسل جدید فناوری ارتباطات مانند اینترنت پرسرعت، WI-FI و یا WIMAX روی آوردهاند.
به این ترتیب شکاف میان این کشورها با کشورهای توسعه یافته کمتر و کمتر میشود.
جایگاه کشورها و جای خالی ایران
127 کشور مختلف مورد بررسی هر کدام جایگاه خاصی را در نتیجه نهایی این بررسی در اختیار خود گرفتهاند.
تغییر شاخصها اما جایگاه کشورها را هم تغییر میدهد.
در دسته بندی کشورها براساس شاخص آمادگی شبکهای دانمارک اولین جایگاه را با امتیاز 78/5 به خودش اختصاص داده است.
بعد از دانمارک به ترتیب سوئد، سوئیس، ایالات متحده آمریکا، سنگاپور، فنلاند، هلند، ایسلند، جمهوری کره و نروژ با امتیازهای 72/5، 53/5، 49/5، 49/5، 47/5، 44/5، 44/5، 43/5 و 38/5 رتبههای دوم تا دهم را در اختیار گرفتهاند.
این در حالی است که کشورهای نزدیک به کشورها مانند قطر، بحرین، عربستان سعودی، کویت، عمان، ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، پاکستان، تاجیکستان و ارمنستان به ترتیب رتبههای 32، 45، 48، 52، 53، 55، 67، 71، 89، 98 و 106 را به خودشان اختصاص دادهاند.
با این وجود حتی در پایینترین قسمتهای جدول هم اثری از کشور ما و نام ایران وجود ندارد.
در بررسی کشورها براساس شاخص فضای بازار اما سنگاپور رتبه اول را دارد.
در این جدول امارات متحده عربی با رتبه 24، کویت با رتبه 29، بحرین با رتبه 42، عمان با رتبه 44، قطر با رتبه 48، ترکیه با رتبه 51، قزاقستان با رتبه 72، پاکستان با رتبه 75، آذربایجان با رتبه 81، ارمنستان با رتبه 102 و تاجیکستان با رتبه 121 قرار گرفتهاند.
در جدول مربوط به شاخص زیرساخت اما ایسلند، ایالات متحده آمریکا، سوئد، دانمارک و کانادا به ترتیب اولینها هستند. سنگاپور با رتبه 26، کویت با رتبه 37، عربستان سعودی با رتبه 45، قطر با رتبه 46، بحرین با رتبه 54، قزاقستان با رتبه 55، امارات متحده عربی با رتبه 56، ترکیه با رتبه 60، عمان با رتبه 76، آذربایجان با رتبه 83، تاجیکستان با رتبه 97 و پاکستان با رتبه 118 همه در جایگاههای بعدی این جدول قرار گرفتهاند.
در جدول شاخص میزان استفاده فردی از IT هلند، دانمارک و سوئد جایگاه اول تا سوم را به خودشان اختصاص دادهاند.
امارات متحده عربی، قطر، بحرین، کویت، ترکیه، عمان، آذربایجان، پاکستان، ارمنستان و تاجیکستان به ترتیب با رتبههای 36، 40، 43، 47، 57، 69، 90، 102، 106 و 125 در این جدول قرار گرفتهاند. در جدول بررسی میزان استفاده تجاری از IT اما سوئد اول است. کشورهای آسیایی اطراف کشور ما هم مانند امارات متحده عربی، ترکیه، قطر، کویت، آذربایجان، عمان و پاکستان به ترتیب رتبههای 32، 43، 46، 51، 65، 67 و 75 را در اختیار دارند.
در بررسی این گزارش براساس شاخص استفاده دولتی از IT باز هم دانمارک جایگاه اول را در اختیار دارد و کشورهای امارات متحده، قطر، آذربایجان، ترکیه و پاکستان به ترتیب رتبههای 17، 27، 48، 56 و 85 را در اختیار خودشان دارند. با این همه گویا در هیچکدام از این بررسیها هیچ جایی برای ایران وجود نداشته است. جای خالی کشور ما در میان نام کشورهایی مانند پاکستان، قزاقستان، آذربایجان و... کاملا احساس میشود.
مطالعه موردی: سنگاپور و قطر
در این میان اما نام دو کشور قطر و البته سنگاپور در اغلب جدولهای مربوط به بررسی شاخصهای مختلف، در رتبههای مناسبی دیده میشود. جالبتر اما راهی است که این دو کشور برای رشد صنعت IT خود به عنوان دو کشور در حال توسعه پیمودهاند.
در گزارش جدید مجمع جهانی اقتصاد از سنگاپوریها به عنوان یک ملت هوشمند تعبیر شده است.
سنگاپوریها در واقع خیلی زود متوجه نقش ICT در رشد اقتصاد کشور خود شدهاند.
طبیعتا برای یک جزیره کوچک بدون هیچ منابع طبیعی قابل بهرهوری، هیچ امیدی به جز مردم آن وجود ندارد.
این بررسیها نشان میدهد که سنگاپور طرح گسترش IT در سرتاسر کشور را از سال 1981 به اجرا درآورده و توانسته در این 26سال به بسیاری از اهداف خود دست پیدا کند.
قطر اما به عنوان یکی از ثروتمندترین اقتصادهای جهان به تازگی راه توسعه ICT را در پیش گرفته است. در حالی که درآمد متوسط هر فرد قطری براساس این بررسیها به حدود 62000دلار میرسد، دولت این کشور ICT و گسترش آن را به عنوان تنها راه همراهی با دنیای مدرن دانسته و به دنبال ایجاد اقتصادی مبتنی بر دانش ICT برای جهانی شدن است.
*برگرفته از وبسایت مجمع جهانی اقتصاد
دنیای اقتصاد۲۷/۱/۸۷
دولت در ایران به لحاظ اقتصادی نقش بزرگ و خارقالعادهای دارد. دولت بزرگترین کارفرمای ایران با استخدام نزدیک به 3میلیون نفر کارمند است که بزرگترین تولیدکننده فولاد، اتومبیل، فرآوردههای پتروشیمی، بنزین و ... است.
علاوه بر این در بازار پول و سرمایه بزرگترین بازرگان و مالک به حساب میآید. این نهاد در کشور ما با چنین ساختاری یکی از محورهای اصلی است که میتواند در تعیین دستمزدهای سالانه حرف آخر را بزند و این قدرت را دارد که نهادهای کارگری و کارفرمایی را در نهایت با خواستههای خویش همراه سازد. با توجه به اینکه مذاکرات مربوط به دستمزد در سال 1387 عموما با رهبری نهاد دولت و نمایندگان آنها انجام میشود، نقش نهاد دولت در این باره سرنوشتساز است.
دولت چه میتواند انجام دهد و چه انجام دهد؟ در مذاکرات 3 جانبه پیش رو برای مزدهای 1387 اولا دولت باید نقش بیطرفی کامل خود را ایفا نماید و به ویژه از گرایش به سمت نهادهای کارگری اجتناب کند. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که در برخی مقاطع دولت از این نقش خارج شده و در نقش مدافع کارگران ایفای نقش نموده است.
نماینده دولت در مذاکرات آتی میتواند با شنیدن خواستههای منطقی و اصولی کارگران و کارفرمایان و انتقال درست، دقیق و کامل به کابینه در رسیدن به نقطه مطلوب کمک کند. واقعیت این است که کارفرمایان ایرانی تمایل دارند سطح زندگی کارگران افزایش یابد، اما با توجه به مجموع شرایط طی سال 1386 و افق پیشرو، از این هدف و عینیت بخشیدن به همه خواستههای کارگران بازماندهاند. انتظار میرود نماینده دولت در مذاکرات 3 جانبه با ارائه اطلاعات دقیق به کابینه از خواستهها و تواناییهای کارگران و کارفرمایان در مقطع کنونی از دولت کمک بگیرد.
کاهش عوارض تولیدی، کاهش ضریب و درجه مالیات بر شرکتها، کاهش پرداخت حق بیمه کارفرمایان به سازمان تامیناجتماعی میتواند بخشی از فشار بر واحدهای تولیدی و صنعتی را کاهش دهد و برای یک دوران گذر به کارفرمایان کمک کند که میزان پرداختی خود به کارگران را افزایش دهند. علاوه بر این دولت میتواند با پرداخت سهم بیشتری از حق خوار و بار، حق مسکن و پرداختیهای متنوع دیگر به کارگران به افزایش قدرت خرید ایشان در سال 1387 کمک کرد و از وارد شدن فشار نامتعارف به کارفرمایان جلوگیری نماید. وقتی نهاد دولت-با هر گرایشی سیاسی و بدون توجه به اینکه چه گروهی دولت را در اختیار دارند- نقش اول را در دامن زدن به تورم دارد، وقتی مناسبات سیاست خارجی دولت اقتضا میکند همکاریهای اقتصادی با جهان در موقعیت ویژهای قرار گیرد و به این ترتیب به کارگران و کارفرمایان فشار وارد شود باید بپذیرد که دست کم در یک دوره کوتاه به این دو گروه کمک کند. خوشبختانه در 3 سال اخیر درآمدهای ارزی دولت از فروش نفت خام رشدهای بالایی را تجربه کرده است و دست او برای محقق کردن امور یاد شده باز است. نهاد دولت در چنین شرایطی است که باید از شرکای اجتماعی و اقتصادی خویش حمایت کند.
حقوق و دستمزد و عدالت
مقوله شریف و ارجمند عدالت چون خورشیدی تابان نور خود را به همه دلها میتاباند و آن را روشن میکند.
افکار عدالت انکار که انکار خورشید است و هیچ فرد عاقلی چنین کاری نمیکند. همه انسانها و گروههای اجتماعی با هر گرایش فکری و هر شیوه کسبوکار و زندگی علاقهمندند که در مناسبات خویش با جامعه مناسبات درون گروهی خود و مناسبات دولت با ملت شاهد اجرای عدالت باشند. عدالت خواهی کالایی نیست که به انحصار فرد یا گروهی درآید و دیگران را محروم کند.
عدالت خواهی در همه مناسبات باید جایگاه ویژه داشته باشد و اجرای آن یک ضرورت است. اما پرسش مهم این است که معنا، تعریف و محدوده عدالت چیست؟ عدالت چیست؟ کدام رفتار و تصمیم عادلانه است؟ کدام فعالیت و خواسته ناعادلانه است؟ در ایران امروز مقوله عدالت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و بسط آن در دستور کار دولت نیز قرار دارد.
به این ترتیب انتظار میرود در تعیین دستمزد سال 1387 که سرنوشت میلیونها کارگر و دهها هزار کارفرمای بزرگ و کوچک را تحت تاثیر قرار میدهد، مقوله عدالت جایگاه بلندی داشته باشد. عدالت حکم میکند کارگران در شرایط مناسب مادی و روحی باشند و در این باره تردیدی نیست. اما عدالت همچنین حکم میکند کارفرمایان نیز در شرایط دشوار و طاقتفرسا قرار نگیرند.
اگر کارفرمایان مبسوط الید بودند و میتوانستند خواستههای کارگران را درباره میزان افزایش دستمزد اجابت کنند، عدالت حکم میکرد چنین کنند. اما واقعیت این است که این توانایی در حال حاضر وجود ندارد.
چه باید کرد؟ یک راه مبتنی بر عدالت این است که ببینیم دولت چه رقمی را برای افزایش حقوق کارمندان برای سال 1387 پیشبینی کرده است. آنچه که از ارقام ارائه شده در لایحه بودجه میتوان فهمید، پیشبینی رشد کمتر از 10درصدی برای افزایش سنواتی حقوق کارمندان است.
عدالت حکم میکند همین رقم را نیز برای افزایش سطح عمومی مزدها لحاظ کنیم تا تناسبی میان حقوق و دستمزد برقرار باشد. وقتی صدها هزار معلم و آموزگار به هر دلیل میپذیرند که حقوق دریافتی آنها در همین حد باشد و دولت به عنوان کارفرمای بزرگ افزایش بیش از 10درصد حقوق را خارج از توان خویش میداند، میتوان کارگزاران را متقاعد کرد که با این روند سازگار شوند. عدالت این است که کارفرمایان به ویژه در بخشخصوصی همان رقمی از افزایش مزدها را تجربه کنند که دولت میخواهد آن را درباره کارکنان خویش اعمال کند
دنیای لقتصاد۲۳/۱۲
امروز این به اصطلاح اسکناسها تنها وجوه رایج در زیمبابوه هستند. هفته قبل با یک اسکناس ده میلیون دلاری امکان خرید بستهای دستمال توالت وجود داشت اما با گذشت یک هفته احتمالا قدرت خرید این اسکناس همان اندازه هم نیست.
این روند نمادی از وضعیت ورشکستهترین دولت دنیا است. تورم 100هزار درصدی زیمبابوه در نوع خود رکوردی بیبدیل است که موجب شده اقتصاد این کشور به قطاری از کنترل خارج شده و بیترمز تبدیل شود. این اصلا عجیب نیست که زیمبابوییها آموختهاند باید برای مواجهه با این شرایط یکی از پیچیدهترین بازارهای سیاه در دنیا را سامان دهند.
اگر کاسبکاران محلی نمیدانستند چطور اقتصاد در هم ریخته کشور را با تزریق سوخت، مواد غذایی و وجوه نقد مورد نیاز سرپا نگاهدارند احتمالا تاکنون این کشور جنوب شرق آفریقا به ورطه جنگ داخلی درغلطیده بود.
حتی اگر رابرت موگابه، رئیسجمهور به کنارهگیری از قدرت در نتیجه انتخابات 29 مارس گذشته زیمبابوه رضایت دهد هم امیدی به بهبود شرایط اقتصادی کشور و مهار تورم لجامگسیخته نمیرود.
موگابه که طی 28 سال گذشته قدرت را در زیمبابوه در دست داشته و دولتش مسوول بحران اقتصادی این کشور است اعمال تحریمهای غرب علیه کشورش و همچنان توطئههای آشکار و نهان انگلیس را علت اصلی سقوط اقتصادی زیمبابوه میداند.
هیچ یک از رقبای موگابه تاکنون طرحی جامع برای خروج از بحران اقتصادی کشور ارائه ندادهاند. سیمبا ماکونی، عمدهترین رقیب انتخاباتی موگابه اخیرا ادعا کرده بود سقوط دولت موگابه به تنهایی تاثیری شگرف بر اقتصاد زیمبابوه خواهد داشت اما واقعیت این است که هیچ کس واقعا نمیداند احیای اقتصاد کشور را باید از کجا شروع کرد.
در تابلوهای رسمی هر 30 هزار دلار زیمبابوه برابر با یک دلار امریکاست با این حال نرخ برابری دلار زیمبابوه در مقابل دلار امریکا در بازار سیاه 35 میلیون به 1 یا 1116 برابر نرخ برابری رسمی این دو ارز است.
تمرکز جامعه بینالمللی بر زیمبابوه تاکنون حول محور مناقشه مصادره زمینهای زراعی مالکان بزرگ سفیدپوست و تقسیم این زمینها بین هواداران موگابه دور زده است. با این حال نگاهی دقیقتر به روند رشد قیمتها زاویهای متفاوت از بحران اقتصادی زیمبابوه را نمایان میسازد.
میانگین حقوق ماهانه یک کارگر ساده کشاورزی در حدود 30 میلیون دلار در ماه است. کارکنان ادارات دولتی تا 5 برابر این مبلغ در ماه دستمزد دریافت میکنند و کارگران صنعتی معتبر تا 300 میلیون دلار در ماه دستمزد میگیرند.
این اعداد و ارقام تا وقتی قیمت کالاها در نظر گرفته نشود، قابلتوجه به نظر میرسد. یک قوطی کوکاکولا
4 میلیون دلار قیمت دارد و بهای یک بلیط یکسره برای اتوبوسهای درونشهری در حدود 10 میلیون دلار است. یک کیسه 10 کیلوگرمی آرد ذرت که نیاز خانوادهای4 - 5 نفره به نان را برای سه روز تامین کند در حدود 45 میلیون دلار آب میخورد.
در چنین شرایطی شکوفا شدن بازار سیاه اصلا چیز عجیبی نیست. سوخت گرانبهاترین کالا در این بازار است. قیمت سوخت ساعت به ساعت تغیر میکند.
هفته گذشته هر یک لیتر بنزین به بهای 32 میلیون دلار عرضه میشد. هفته پیش از آن هر لیتر بنزین در حدود 25 میلیون دلار قیمت داشت و گمان میرود قیمت هر لیتر بنزین طی هفته جاری به 40 میلیون دلار بالغ شود.
شرایط به گونهای است که گاه حتی دلالها هم دچار سردرگمی میشوند. رشد سرسامآور قیمتها موجب شده مرم برای خرید مایحتاج روزانه خود ناچار به حمل اسکناس در چمدانهای بزرگ شوند. آنان در هر ماه میلیارد دلار میپردازند تا گرسنه نمانند و بتوانند آرد، شکر و روغن خریداری کنند.
دولت برای مقابله با تورم سعی کرد مالکان فروشگاهها را به رعایت قیمتهای مصوب وادار کند. به مغازهدارها هشدار داده شد در صورت تخطی از قیمتهای مصوب یا تعطیلی فروشگاههایشان تحت تعقیب قرار میگیرند. روی هم جنسها برچسبهایی نصب شد که عملا هیچ ارزشی نداشتند. قیمت یک یخچال در حدود 10 میلیون دلار یا در واقع یک دلار امریکا در آن زمان بود.
بازرسان دولتی به فروشگاهها سر میزدند تا از رعایت قیمتهای مصوب دولت اطمینان حاصل کنند. برنده افرادی بودند که پول داشتند. ماموران با خود افرادی را به همراه داشتند که مقارن با حضور آنان اجناس را به قیمتی که کسری از بهای واقعیشان بود، خریداری کرده و با خود میبردند. این در واقع چیزی جز سرقت در روز روشن نبود.
واقعیتها در زیمبابوه به گونهای است که بعید است نتیجه حاصل از انتخابات شنبه هفته گذشته بتواند تغییری در آنها ایجاد کند. این تصویر غمانگیز از زیمبابوه امروز است.
منبع: اشپیگل