کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

آیا می تاویند این نوتشه را بخاویند؟!

دیشب داشتم مجله ی دانشمند ر و می خوندم چشم به یه مطلب جالب و کوتاه افتاد خوندنش خالی از لطف نیست البته به شما توصیه می کنم این مجله ی قدیمی و جالب حتما بخونید:
چنانچه به طور رومزره به زبان فارسی صبحت می کیند، با کمی تلاش خاوهید تواسنت این نوتشه را بخاونید. در داشنگاه کبمریج انگلتسان تقحیقی روی روش خوادنه شدن کملات در مغز اجنام شده است که مخشص می نکد که مغز انسان تهنا حروف اتبدا و اتنهای کلمات را پدرازش کرده و کمله را می خاوند. به همین دلیل است که با وجود به هم ریتخگی این نوتشه، شما تواسنتید آن را بخاونید! 

 

نقل از دوستمان: گلهای بابونه

توسعه ریلی با مخدوش کردن آمار محقق نمی‌شود


 توسعه حمل و نقل یکی از مهم‌ترین ابزارهای توسعه یک کشور است. در میان انواع مختلف حمل و نقل، بخش ریلی از بخش‌هایی است که در تمامی دنیا مورد توجه ویژه قرار دارد. برنامه‌ها و چشم‌انداز‌های کشورهای مختلف مبین این ادعاست.
برنامه‌های توسعه چهارم و پنجم و سند چشم‌انداز 20 ساله نیز در راستای گسترش و پویا ساختن حمل و نقل ریلی تنظیم شده است. به نحوی که در چشم‌انداز 1404 دیده شده است که سهم حمل و نقل ریلی در جابه‌جایی مسافر به 18 درصد برسد.

این مقدار در حال حاضر 8.5 درصد است. با توجه به شرایط حال حاضر به نظر می‌رسد که لازم است سالانه بیش از 1000 کیلومتر خط آهن ساخته شود تا به اهداف مورد نظر در سند چشم انداز 20 ساله کشور رسید بنابراین ساخت سالانه 1000 کیلومتر خط از ضروریات و وظایف متصدیان حمل و نقل کشور است.

توضیح و تفسیر در این خصوص بسیار انجام شده و قصد این نوشته نیز بحث در این خصوص نیست، بلکه بحث این نوشته روشن نمودن مطلبی است که مدتی است از زبان مسوولان وزرات راه و شخص وزیر محترم شنیده می‌شود.

ایشان در اکثر سخنرانی‌ها و اعلام نظر‌های خود اعلام کرده‌اند که قصد دارند ساخت خطوط ریلی را در کشور به 1000 کیلومتر در سال برسانند. همچنین برای این‌که مخاطب نامطلع را از بزرگی این کار آگاه کنند، اعلام می‌نمایند که ساخت خطوط ریلی در کشور از اوایل انقلاب تاکنون سالی 150 کیلومتر بوده است بنابراین در صورت تحقق ساخت سالی 1000کیلومتر خط آهن عملکرد وزرات راه و راه‌آهن در این بخش بیش از 6.5 برابر بهبود می‌یابد. در این رابطه ذکر چند نکته ضروری می‌نماید.

1 ـ ساخت خطوط ریلی پس از انقلاب در کشور از سال 1360 با ساخت خط بافق ـ بندرعباس آغاز شده است. روند ساخت راه‌آهن در کشور در طول سالیان جنگ تقریبا متوقف شده بود و بهره‌برداری از خطوطی که آغاز ساخت آنها در سال 1361 بوده است همگی در دهه 70 انجام شده است.

به عنوان مثال ساخت راه 90 کیلومتری میاندشت‌ ـ بندرعباس که سال 1361 آغاز شد، بیش از 10 سال به طول انجامید و در نهایت سال 1371 به بهره‌برداری رسید. بنابراین در سال‌های جنگ تحمیلی نه‌تنها ساخت خطوط ریلی در اولویت برنامه‌های کشور نبوده، بلکه حتی در بعضی خاطرات رزمنده‌های دفاع مقدس آمده است که از خطوط ریلی موجود برای مجهز کردن سنگرها به عنوان تیر استفاده می‌شده است.

در نتیجه 8 سال جنگ تحمیلی نیز باید در کنار 3 سال اول آغاز انقلاب اضافه شود. لذا عملا فعالیت اصلی در این زمینه در دهه 70 آغاز شده است. تنها با کم کردن این سال‌ها از سال‌های فعال ساخت ریل در کشور میانگین 150 کیلومتر در سال به عدد صحیح‌تر ساخت 230 کیلومتر در سال تغییر می‌یابد.

2 ـ در دوران پس از جنگ تقریبا تا پایان دهه 70 نیز به دلیل شرایط ویژه پس از جنگ ساخت خطوط ریلی در اولویت برنامه‌های کشور نبوده است. هرچند توجه اصلی به ساخت خطوط ریلی پس از خصوصی‌سازی بخش‌های مختلف راه‌آهن از جمله بخش مسافری و ساخت خط، ابنیه و... صورت خواهد گرفت. در هر صورت به نظر می‌رسد که مقایسه دوران کنونی با دهه 70 بدون توجه به شرایط ویژه آن دوران نیز اشتباه و خلط مبحث است.

3 ـ توسعه حمل و نقل ریلی به عنوان ایمن‌ترین شیوه حمل و نقل در دنیا چندی است که به شکل ویژه‌ای از سوی مسوولان کشور پیگیری می‌شود. برنامه چهارم توسعه و پیش‌نویس برنامه پنجم توسعه و سند چشم‌انداز 20 ساله کشور همگی موید این قضیه هستند. حال که این چنین همت خوبی در تمامی مسوولان کشوری به وجود آمده است، صواب این است که نگاه مسوولان وزارت راه به ساخت 1000 کیلومتر خط آهن در سال به شکل یک وظیفه باشد و نه به عنوان نگاه تبلیغاتی و خبری.

در انتها ذکر این نکته ضروری است که پیامبر اکرم اسلام(ص) می‌فرماید: قل الحق و لو علی نفسک. حق را بگویید حتی اگر به ضرر شما باشد. بنابراین به نظر می‌رسد مسوولان وزارت راه بهتر است که ضمن اعلام فعالیت‌های انجام شده خود خدمات صورت پذیرفته در گذشته را نیز بدرستی اعلام کنند تا این شائبه به وجود نیاید که این وزارتخانه قصد کوچک جلوه دادن خدمات انجام شده در گذشته برای بزرگ‌نمایی فعالیت‌های خود را دارد. به طور قطع ملت بزرگوار ایران همواره خدمتگزاران واقعی خود را بخوبی شناخته و آنان را ارج خواهند نهاد.

احسان احمدی
‌جام جم

لطفا به من انگیزه بدهید!

 

همه می‌دانند که برای انجام هر کاری به انگیزه نیاز است. هر چه انگیزه فرد قوی‌تر باشد آن کار را بهتر و مشتاق‌تر انجام می‌دهد. خیلی‌ها در آغاز انجام یک کار،‌ دچار ترس و دلهره می‌شوند و انگیزه‌‌های خود را از بین می‌برند که امری عادی است، اما می‌توان آموخت که چگونه این عادت ناپسند را از خود دور کرد.
هر شخصی حتما تجربه کمبود انگیزه را در زندگی داشته است. گاهی این موضوع تنها باعث عصبانیت شما می‌شود، هرچند یافتن انگیزه برای تمام کردن یک کار مهم بسیار سخت است، اما افراد به چند دلیل دچار کمبود انگیزه می‌شوند:

ـ پایین بودن عزت نفس

ـ عادت به تاخیر انداختن امور

ـ کمبود علاقه

ـ اضطراب داشتن یا خسته بودن

ـ کمبود وقت

ـ تنبلی

ـ ترس از شکست

کمبود انگیزه و اشتیاق می‌تواند باعث ایجاد ناراحتی و نارضایتی شود و حتی الگوی خواب فرد را دچار مشکل کند. اما روش‌هایی وجود دارد که انسان را از بی‌انگیزگی در می‌آورد. یکی از راه‌های مبارزه با بی‌انگیزگی،‌ تمرکز روی اهداف است.

معمولا یک فرد به دلیل داشتن کارهای زیاد، احساس رکود و رخوت می‌کند. حس تحت فشار بودن می‌تواند باعث از بین رفتن توان فرد شود، چرا که به طور مسلم انجام ندادن هیچ کاری راحت‌تر از انجام دادن صدها کار در یک زمان است!

فهرستی از کارهای خود تهیه کرده و از کار کوچک‌تر شروع کنید. از کارهایی شروع کنید که اکنون باید انجام شوند و روی انجام آنها در یک زمان تمرکز کنید. متداول‌ترین اشتباهی که افراد مرتکب می‌شوند این است که می‌کوشند همه کارها را با هم انجام دهند، به جای آن یک هدف را انتخاب کرده و همان را ادامه دهند.

در این میان ورزش کردن بسیار موثر است و باعث کاهش اضطراب و افزایش انگیزه در شما می‌شود.

با ورزش کردن، حس خوبی به دست می‌آورید. وقتی شما ترس و هراس دارید،‌ سخت‌ترین کار این است که بلند شوید و دست به عملی بزنید. اما وقتی با خود در مورد آن صحبت کنید، متوجه می‌شوید که ورزش کردن بهترین راه است. از کارهای ساده شروع کنید. حتی اگر فقط یک پیاده‌روی کوتاه در روز باشد، همین بیرون رفتن از منزل و انجام یک کار، یکی از بهترین راه‌ها برای شکستن رکود و رخوت است. این کار نه‌تنها شما را از منزل بیرون می‌کشد، بلکه مغزتان را به کار می‌اندازد و باعث ایجاد حسی فوق‌العاده در شما می‌شود.

به دنبال چیزی بگردید که به شما الهام می‌‌دهد و باعث هیجانتان می‌شود.

گاهی عدم وجود الهام و القا می‌تواند باعث کمبود انگیزه شود. شاید شما آن اشتیاقی را که باعث الهام‌بخشی به شما می‌شود فراموش کرده‌اید آن را دوباره پیدا کنید. شروع به خواندن چیزهایی کنید که باعث ایجاد احساس علاقه در شما شود،‌ مثلا درباره کسانی مطالعه کنید که به اهدافی مشابه اهداف شما رسیده‌اند.

هیجان درمورد اهدافتان را در خود ایجاد کنید. این شاید سخت‌ باشد، چون شما در رخوت به سر می‌برید و شاید واقعا در حال حاضر علاقه‌ای به هیچ چیز نداشته باشید، اما وقتی الهام درونی را بیابید، انجام آن راحت‌تر است.

هر روز درباره اهدافتان فکر کنید

کارهایتان را به تاخیر نیندازید. حتی اگر امروز کمی از آن را هم انجام دهید بهتر از این است که اصلا کاری نکنید. شما نیاز به یک نظم و انضباط دارید تا قادر به انجام و ادامه امور باشید. در این حالت حتی اگر علاقه‌ای به انجام کاری نداشته باشید باز هم آن را انجام خواهید داد. هرگز مایوس نشوید. هرچه بیشتر در جهت نظم و ترتیب تلاش کنید راحت‌تر می‌شود. سعی کنید خود را به سمت هدف بکشانید و هرگز از تلاش خسته نشوید.

هر فردی برای انگیزه یافتن، نیازهای متفاوتی دارد. فهم این نیازهای انگیزشی است که می‌‌تواند بینش خوبی به فرد بدهد.

یک مدیر را در یک شرکت در نظر بگیرید. به عنوان یک مدیر، فهم نیازهای انگیزشی افراد مختلف در گروه و احترام گذاشتن به آنها می‌تواند بسیار مثمرثمر باشد. فهم تفاوت‌های فردی در اولویت‌دهی به نیازها می‌‌تواند به افراد در درک علل کمبود انگیزه، بی‌علاقگی یا مقاومت و به عبارت دیگر نحوه ایجاد علاقه، انگیزه یا تعهد کاری کمک کند. مثلا یک مدیر باید به اعضای تیم خود به عنوان فرد نگاه کرده و اولویت‌های انگیزشی هر یک را تعیین کند.

محرک‌هایی که ممکن است ایجاد انگیزه کنند یا برای یک فرد به عنوان مشوق عمل کنند، می‌توانند برای فرد دیگر با نیازهای متفاوت جواب ندهند. پس برای تهیه نقشه محرک‌ها و مشوق‌ها، یک روش از پیش تعیین شده وجود ندارد، بلکه برای هر کس براساس نیازهایش، نوع آن تعریف می‌شود.

افراد، مشوق‌‌ها و اعمال خاصی را که با نیازهایشان منطبق است، عامل انگیزه خود می‌دانند. مثلا فردی که بشدت به یادگیری علاقه‌مند است، ممکن است کارهایی را که خیلی روتین و معمول است و نیازی به تفکر ندارد به تاخیر بیندازد و آنها را خسته‌کننده بداند. حال اگر به عنوان مدیر مجبور به دادن چنین کاری به این شخص هستید، می‌توانید یک نفر را به عنوان همکار او بگمارید تا کارهای خسته‌کننده را انجام دهد.

اگر این کار را همیشه نمی‌توانید انجام دهید، باید به فرد یادآور شوید که این کار اولویت شرکت یا مدیر آن است و حتما باید انجام شود.

اما هر شخص، نه‌تنها در جایگاه یک مدیر، بلکه به عنوان یک فرد باید همواره بکوشد تا نیازهای انگیزشی خود را تشخیص داده و با برآورده کردن آنها انگیزه لازم را برای هر کاری در خود ایجاد کند.

در این میان، قدردانی، دادن پاداش و تشویق کردن خود می‌تواند بسیار موثر باشد. این پاداش لزوما نباید خیلی بزرگ باشد، یک فنجان چای، خواندن کتاب مورد علاقه یا گوش کردن به موسیقی دلخواه به عنوان جایزه می‌تواند باعث افزایش انگیزه شما برای انجام کاری که علاقه‌ای به انجام آن ندارید شود.

به هر حال همواره بکوشید انگیزه لازم را برای انجام کارهایی که موفقیت شما را به همراه دارد، در خود ایجاد کنید. روش ایجاد این انگیزه، کاملا به شما و روحیات خاصتان بستگی دارد و در این میان خودتان بیشترین کمک‌کننده به خویش هستید.

مترجم: الهه عیوض‌زاده
منبع: Behaviouraltherapy.suitel0l.com

شکوه فراموش شده ریاضیات

گفتگو با دکتر محمد صال مصلحیان ، ریاضیدان و پژوهشگر برتر علوم پایه


 

برای ورود به بحث شاید باید دیدگاه شما را درباره این‌که ریاضیات چیست و ریاضیدان کیست، بپرسیم؟

ریاضیات متشکل از همه حوزه‌های مربوط به موضوع‌های کمی، هندسی یا منطقی است که شامل آمار، علوم کامپیوتر، منطق، ریاضیات کاربردی، آموزش ریاضیات و فلسفه ریاضیات است. بعضی ریاضیات را به عنوان علمی که نتایج ضروری به دست می‌‌دهد تعریف می‌کنند. اما طبق دیدگاه انسان‌گرایی، جهانی از ایده‌ها در آگاهی مشترک انسان‌ها وجود دارد. این ایده‌ها و شاخه‌ای از دانش که به مطالعه این ایده‌ها می‌پردازد، ریاضیات نامیده می‌شود. کسی که به مطالعه و تولید دانش ریاضی می‌پردازد ریاضیدان نامیده می‌شود. جالب است که شخصی ریاضیدانان را به 3 دسته تقسیم می‌کرد: آنان که می‌توانند بشمارند و آنها که نمی‌توانند بشمارند!...

٭ از نظر شما که برای بیش از یک ربع قرن حرفه‌تان کار با ریاضی بوده است، ریاضیات چه فایده‌ای دارد؟

ممکن است برای کسی که به ریاضیات مشغول است خالی از فایده باشد، چرا که به‌زعم یک ریاضیدان، یافتن فایده برای حقایقی که در ریاضیات مطرح می‌شوند، وظیفه مستقیم کسی که آنها را اثبات کرده نیست. بسیاری از تعاریف، احکام و حقایق ریاضی، سال‌ها و شاید قرن‌ها پس از کشف یا خلقشان کاربردپذیر می‌شوند. فیزیک، شیمی، مهندسی، اقتصاد و... مثال‌های فراوانی از کاربردپذیر بودن شاخه‌هایی از ریاضیات هستند که تا چند دهه قبل مجرد و محض به نظر می‌رسیدند. از سوی دیگر، برای کسی که در جرگه ریاضیات نیست و آن را به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد علوم می‌داند این سوال مهم‌ترین پرسش است که به هیچ‌وجه نمی‌توان از آن اجتناب کرد.

٭ به این ترتیب به نقش ریاضیات در سایر علوم می‌رسیم. این نقش چیست؟

ریاضی زبان علم است؛ به این معنا که مفاهیم علمی به کمک ریاضیات با دقت قابل بیان هستند و می‌توان به کمک الگوهای ریاضی به توصیف و پیش‌بینی پدیده‌های گوناگون جهان پرداخت. بعضی نمونه‌ها عبارتند از: مدل‌های آب و هوا، قیمت‌ها در بورس، تشخیص هویت، کشف رمز دی‌ان‌ای، کدهای مخابراتی و نظامی، طراحی هواپیما، شبیه‌سازی کهکشان‌ها، نقشه مغز، بازیابی تصاویر آسیب‌دیده، برنامه‌ریزی روبات‌ها، برنامه‌های اقتصادی، شبکه‌های اینترنتی، معماری، محاسبات پیچیده و... که همگی به کمک شاخه‌های مختلف ریاضی و بخصوص ریاضی محض صورت می‌گیرد.

٭ در این میان کار یک ریاضیدان محض چیست؟

روزی 2 نفر که در بالونی سفر می‌کردند راهشان را گم کردند. سپس به قله یک کوه که فردی بر تارک آن ایستاده بود، نزدیک شدند و از او پرسیدند ما کجا هستیم؟ مرد به فکر فرورفت و لحظاتی بعد گفت: شما در بالون هستید. نسیمی وزیدن گرفت و بالون را به سمت بالا جابجا کرد. یکی از بالون سواران رو به دیگری کرد و گفت: به نظر من آن مرد ریاضیدان محض بود، دیگری گفت از کجا فهمیدی. او گفت: اول این‌که در پاسخ به سوال ما ابتدا فکر کرد، دوم این‌که دقیق‌ترین پاسخ را داد و سوم این‌که بی‌فایده‌ترین جواب را داد! اجازه دهید بعد از این لطیفه به‌ طور جدی به سوال شما برگردیم.

کار یک ریاضیدان محض گسترش مرزهای دانش ریاضی و تعمیق آن است. شما پرسیدید ریاضی محض به چه درد می‌خورد و چه کاربردی دارد؟! جوابتان را با نقل قولی از یکی از استادان مشهور نظریه اعداد کشورمان، دکتر نارنجانی، می‌دهم، ریاضیدان محض مانند یک بولدوزر است که روی سنگلاخ‌ها حرکت می‌کند و با قدرت و هیبت جاده می‌سازد. اینک این دیگرانند که باید از این جاده استفاده کنند. نکته مهم این است که بدون این جاده نمی‌توان راه به جایی برد! البته باید توجه کرد که خط جداکننده مشخصی بین ریاضی محض و ریاضی کاربردی نمی‌توان رسم کرد. به نظر افراد حرفه‌ا‌ی، هر دو زیبایند.

٭ زیبایی ریاضیات را در چه می‌دانید؟

زیبایی ریاضیات دو جا نمود پیدا می‌کند، یکی هنگامی که دانش ریاضی را فرامی‌گیریم، بخصوص وقتی که با یک نتیجه غیرمنتظره یا یک اثبات خلاقانه روبه‌رو می‌شویم و دیگری زمانی که به پژوهش می‌پردازیم و خودمان حکمی را برای اولین بار بیان و اثبات می‌کنیم و پیامدهای جالب آن را می‌بینیم. در راستای پاسخم مایلم به این جمله فلیکس کلاین اشاره کنم: «ریاضیات عالی‌ترین دستاورد فکری و اصیل‌ترین ابداع ذهن آدمی‌است. موسیقی می‌تواند روح را برانگیزد یا آرام سازد، نقاشی می‌تواند چشم‌نواز باشد، شعر می‌تواند عواطف را تحریک کند، فلسفه می‌تواند ذهن را قانع و راضی سازد، مهندسی می‌تواند زندگی مادی آدمی را بهبود بخشد. اما ریاضیات همه این ارزش‌ها را عرضه می‌کند.»

٭ ذهنیت و طرز فکر یک ریاضیدان با دانشمندان سایر علوم چه تفاوتی دارد؟

اصولا هر دانشی به ما کمک می‌کند تا طبیعت را بهتر بشناسیم، بر آن مسلط شویم یا با محیط سازگار شویم. شاید بتوان تفاوت‌هایی مثل دقت نظر عمیق‌تر و نظم فکری بیشتر را ویژگی شاخص یک ریاضیدان دانست. اجازه دهید داستانی بگویم. روزی در اسکاتلند یک مهندس، یک فیزیکدان و یک ریاضیدان با قطار سفر می‌کردند. مهندس از پنجره به بیرون نگاه کرد و گوسفند سیاهی را در مزرعه‌ای دید و گفت: به بیرون قطار نگاه کنید، همه گوسفندان اسکاتلند سیاهند. فیزیکدان گفت: نه، فقط بعضی از گوسفندان اسکاتلندی سیاهند. ریاضیدان که به هر دو می‌نگریست گفت هر دو نادقیقید، در اسکاتلند حداقل یک مزرعه است که در آن حداقل یک گوسفند وجود دارد که حداقل یک طرف آن سیاه است. من فکر می‌کنم گرچه ذهن یک پژوهشگر در هر علمی در چارچوب همان علم شکل می‌گیرد، ولی هر کسی در هر دانشی می‌تواند ویژگی‌های والای دقت و نظم را به خوبی داشته باشد.

٭ نظرتان راجع به این شایعه چیست که ریاضیدانان حرفه‌ای و برجسته رفتاری عجیب و غیرعادی دارند؟

روزی یک نفر به خانه همسایه‌اش مراجعه کرد و گفت که سگ تو پای بچه من را گاز گرفته است. همسایه گفت: به 3 دلیل حرف تو نادرست است: اول این‌که سگ من همیشه بسته است، دوم این‌که سگ من اهلی است و سوم این‌که من اصلا سگ ندارم. همان طور که شما متذکر شدید این یک شایعه است. ولی این افراد به دلیل این که عموما به طور همزمان در حال فکر روی چند مساله هستند ممکن است آنها را با ذهن مشغول ببینیم.

٭ چرا اغلب دانش‌آموزان از ریاضی می‌ترسند، فکر می‌کنند ریاضی سخت است‌ و زنگ ریاضی برایشان خسته‌کننده است؟

درواقع ریاضی سخت نیست. هر علمی اگر خوب فهمیده شود، ساده است. اگر ریاضی خوب آموزش داده شود، ترس و تنفر دانش‌آموزان نسبت به آن کاهش پیدا می‌کند و کلاس محیطی خوشایند برای دانش‌آموزان می‌شود. دبیر ریاضی سوم راهنمایی‌ام آقای حسین مشرقی که خدایش بیامرزد معلم فوق‌العاده‌ای بود. او علاوه بر این که ریاضیات را با دقت آموزش می‌داد با اطلاعات جالبی که ‌می‌داد ما را به ریاضی علاقه‌مند می‌‌کرد. مثلا مباحثی خلاف شهود معمولمان مثل هندسه نااقلیدسی را مطرح می‌کرد و مثالی از مثلثی می‌زد که مجموع زوایای آن بیشتر از 180 درجه بود. به این ترتیب او ریاضیات را که درسی سخت تلقی می‌شد، برایمان شیرین می‌کرد و ذهن ما را نسبت به مفاهیم ریاضی باز می‌کرد. من گاهی به دانشجویان آموزش می‌دهم که چطور 2+2 ممکن است 1 یا 5 یا 12 شود! ما باید آموزش ریاضی را مخصوصا در سال‌های آغاز دبستان در قالب بازی‌ها و با وسایل کمک‌آموزشی ارائه دهیم تا برای دانش‌آموزان جذابیت داشته باشد، کاری که اخیرا آقای دکتر میرزا وزیری در راستای عمومی کردن ریاضی به آن توجه خاص نشان داده است.

٭ بزرگ‌ترین انتقاد به سیستم آموزشی ما چیست؟

آموزش‌های ما در کل مبتنی بر حفظ کردن حجم زیادی از دانش است، نه مبتنی بر یاد دادن شیوه حل مشکلات. روزی معلمی از دانش‌آموزی می‌پرسد که 4 مرغابی و 2 مرغابی چند می‌شود. محصل جواب نمی‌دهد. معلم می‌گوید معلوم است 6. دانش‌آموز بلافاصله می‌پرسد پس مرغابی‌اش چه شد!

ریاضی زبان علم است؛ به این معنا که مفاهیم علمی به کمک ریاضیات با دقت قابل بیان هستند و می‌توان به کمک الگوهای ریاضی به توصیف و پیش‌بینی پدیده‌های گوناگون جهان پرداخت
بزرگ‌ترین عیب سیستم آموزشی ما در دانشگاه و قبل از آن این است که ما به رشد خلاقیت و نوآوری در محصلان خود نمی‌پردازیم. بهترین محصلان کسانی هستند که بار زیادی از دانش را یدک می‌کشند، نه کسانی که قدرت حل مساله دارند. در نتیجه آنها که محفوظات بیشتری دارند، نمره بهتری می‌گیرند. بعضی معلمان، دبیران و استادان حتی از سوال پرسیدن محصلان خود ناراحت می‌شوند. باید سیستم آموزشی به گونه‌ای باشد که محصل را در امر یادگیری شرکت داده و باعث شود که خود او به طرح سوالات علمی و کشف دانش بپردازد.

٭ منظور شما این است که دانش‌آموزان را با واقعیت‌های اطرافشان آشنا کنیم؟

بله. اجازه دهید مثالی بزنم. در دهه 1350 زمانی که دبستانی بودم در درس چراغ راهنمایی گفته می‌شد، عابر پیاده باید وقتی چراغ سبز است از خیابان عبور کند. اما من در خیابان می‌دیدم که وقتی چراغ سبز است ماشین‌ها حرکت می‌کنند و بنابراین نمی‌توانم از خیابان عبور کنم و برعکس وقتی چراغ قرمز می‌شود، می‌توانم عبور نمایم. از آنجا که آن وقت‌ها ما جرات سوال کردن از معلم‌ها را نداشتیم، این تناقض در ذهن کودکانه من باقی ماند. چند سال بعد در چهارراه دروازه طلایی مشهد یک چراغ راهنمایی دیدم که چراغ عابر پیاده داشت و ناگهان موضوع برایم روشن شد. درواقع چراغ‌های راهنمایی تا قبل از آن زمان فقط برای وسایل نقلیه چراغ داشتند و چراغ عابر پیاده نداشتند و کاملا به دور از واقعیات شهرهای کوچک و روستاها بود. ببینید این مشت نمونه‌ای از خروار است. البته وضع کتاب‌ها الان خیلی بهتر شده است، ولی به هر حال هنوز هم در کتاب‌های درسی مطالبی هست که در ارتباط با زندگی و نیازهای آتی بچه‌ها نیست و به قول معروف نه به درد دنیا می‌خورد و نه به درد آخرت.

شما به عنوان پژوهشگر نمونه در علوم پایه، ریشه موانع پژوهش در کشور را در کجا می‌بینید؟

پژوهش را می‌توان به کالسکه‌ای تشبیه کرد که شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور چرخ‌های آن را تشکیل می‌دهد. هر کدام که سالم و پویا نباشد، مانع حرکت صحیح کالسکه می‌شود. این همان چیزی است که باعث شده بسیاری از تحقیقات در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه، سطحی و در حاشیه علم روز و دور از نیازهای فناوری حتی کشور خودشان باشد و در نتیجه تحقیقات اصیل و تاثیرگذار، بندرت در این کشورها دیده می‌شود. در این کشورها بین دانش و صنعت فاصله وجود دارد، زیرا این دو، محصولات وارداتی غرب هستند که عموما به طور ناهماهنگ و به دور از احتیاجات یک جامعه نیمه‌صنعتی و از نظر کشاورزی توسعه نیافته وارد آن شده‌اند.

فریبا فرهادیان
جام جم۱/۴/۸۹